به نظر شما شاخصههای هنر دینی چیست و آیا صرف استفاده از نشانههای خاص میتواند یك اثر را در حوزه هنر دینی تعریف كند؟
تصورم این است كه وقتی میگوییم هنر دینی، یك استنباط مشخصی از مفهوم داریم. یعنی از ابتدا مشخص كردیم برداشتی كه میخواهیم از این موضوع داشته باشیم، چیست. برای مثال كارهایی كه در حوزه نقاشی و تصویرگری صورت میگیرد، میتواند در این حوزه تعریف شود، اما در مقابل نمیتوانیم كاریكاتور را جزو این هنرها فرض كنیم. پس محدودهای كه ما میخواهیم در آن كار كنیم مشخص است.
من این نظریه را قبول دارم كه هنر دینی باید شما را از فضای زمینی جدا كند. حالا لزوما اینكه آیا تكتك عناصری را كه شما در تصویر میگذارید، میتواند در این امر كمككننده باشد یا خیر بحث دیگری است. مثلا ما میتوانیم در این حوزه راجع به كارهایی صحبت كنیم كه هیچ نشانه یا عنصری را از هنر دینی درون خودش نداشته باشد، ولی بتواند در این حوزه جای بگیرد. رابطه هنرمند و مخاطب را در هنر دینی چگونه میبینید؟
هر دو باید از مرحلهای فراتر رفته و اتفاقی درونشان افتاده باشد تا به درك مناسبی از هنر دینی برسند. در واقع هم هنرمند باید بتواند به آن فضا برسد و چیزی بیافریند كه بتوان آن را دینی قلمداد كرد و هم مخاطب بتواند توان دریافت آن را داشته باشد.
در این میان نقش نشانهها و موتیفهای (نقش مایههای) تصویری كه هنرمندان برای آغاز رابطه بصری هنر دینی با مخاطب استفاده میكنند، چیست؟
مدعی هنر دینی نیستم، اما وقتی در مناسبتهای مختلف پوسترها یا بیلبوردهای مختلف را میبینم كه نوشتههایی را مثلا در مورد حضرت فاطمه(س) یا علی(ع) به شیوههای مختلف نقش زدهاند، به این نتیجه میرسم كه این آثار در حوزه هنر دینی نمیگنجند. درواقع بسیاری از اینها سیاهمشقهای هنرمندی است كه به كنه ماجرا نرسیده و درك هنر دینی نداشته است. در واقع هنرمند عزیز در برخی از این آثار سطحی سعی میكند تا ببیند چه راهحلی برای این فرم نوشتن وجود دارد. او انجامش میدهد اما در انتها اثر خلق شده تنها كاری كه نمیكند، این است كه آدم را ببرد در فضا و حال و هوای معنوی. این كه مثلا نام حضرت ابوالفضل را در ماه محرم و مناسبتهای مختلف پشت شیشههای ماشین مینویسند، شاید نمونه خوبی برای این موضوع باشد. عدهای با ناآگاهی تمام نام حضرت را با خطی روی بدنه ماشین مینویسند و سپس یك شتك خون را روی نام حضرت میپاشند و نمیدانند كه این موضوع میتواند در زمره ضد مساله و ضد دین و ضد مذهب قرار گیرد. شما اگر برخی از فیلمهای خارجی كه میخواهند ترس و وحشت را القا كنند ببینید، متوجه میشوید كه آنها با این شیوه تیتراژ كار خود را تصویر میكنند و این نشان میدهد كه هنوز درك درستی از هنر دینی وجود ندارد و شاید ما در نیمه راه و بهتر بگویم ابتدای راه هستیم.
پس با این توصیف خلق هنر دینی كار خیلی سختی است، پس چطور هر ساله هزاران نفر میخواهند در نمایشگاههایی با این عنوان شركت كنند؟ من حتی هماكنون هم نمیتوانم ادعا كنم كه میتوانم اثری دینی خلق كنم. وقتی هنرمندی میخواهد یك اثر دینی خلق كند، باید بابت این موضوع مدد الهی بگیرد. اگر هنرمند زمینهاش آماده باشد و استمداد هم صورت بگیرد، شاید اثرش بتواند در این حوزه بیننده داشته باشد. به نظر من وقتی پای هنر دینی به میان میآید، باید دست و دلمان بیشتر بلرزد و ببینیم كه اساسا توانایی قلم زدن و قدم زدن در این حوزه را داریم و آیا این رخصت و اجازه و فرصت به ما داده شده است یا خیر؟ باور كنید فكر كردن به این موضوع مرا به هم میریزد. هنر دینی مختصاتی دارد كه باید بیننده را از مرحله زمینی رها كند. اما قبل از این، آن رهایی باید برای طراح یا نقاش اتفاق افتاده باشد. بنابراین ممكن است ما بگوییم كه من دارم مشق میكنم تا برسم به هنر دینی اما این مشق، مشق با احترامی است، ولی قرار نیست آن مشق به عنوان سندی از هنر دینی به نمایش عموم درآید.
مانند بزرگان نقاشی قهوهخانهای ما كه وقتی پای صحبتهایشان مینشینی همه میگویند وضو میگرفتیم و بعد از نیایش به خلق یك تابلو میپرداختیم.
دقیقا. در حقیقت هنرمندان این مسلك یك آدابی را رعایت میكنند تا به معنای هنر دینی برسند. ولی وقتی من به عنوان یك هنرمند توانایی به جای آوردن این آداب یا حتی درك آنها برای خلق یك اثر در این محدوده را ندارم، بهتر است وارد گود نشوم.
خودتان در این زمینه اگر تجربهای دارید، بگویید.
روزهایی كه داشتم این كارها را انجام میدادم، با خودم یك تضاد درونی داشتم. ببینید موضوعاتی مانند هنر دینی و قدسی، وقتی حتی دربارهاش حرف میزنیم و كلمهاش میكنیم، خراب میشوند. به نظرم اگر آن حس خوب به دست بیاید خیلی از راه را رفتهایم. شاید این امر در كارهایی كه اسمی از هنر دینی را نیز یدك نمیكشند، بخوبی به چشم بیاید. در حقیقت نمیتوان دستوری یا سفارشی هنرمند را مجبور كرد كه این اثر دینی را پدید آورد. این كنش و واكنشی درونی است كه نیازمند تركیب روحیات دیروزی و امروزی آن هنرمند برای خلق یك اثر در این حوزه است.
پس چه امری باعث شده در سالهای اخیر این تعداد نمایشگاه مناسبتی در این حوزه برپا شود؟ به نظر شما تكثر این نمایشگاهها نمیتواند باعث شود كه به مفهومی به نام هنر دینی ضربه وارد شود؟
امیدوارم هر حركتی با حسن نیت باشد. همچنان معتقدم كه هر چیزی كه زیاد تكرار بشود از كیفیت میافتد. شاید بتوان این امر را در معادله مشهوری قرار داد كه میگوید تبلیغ زیاد، كاركردی ضد تبلیغی دارد. به نظرم نباید هر كسی این اجازه را به خودش بدهد كه در حوزه هنر دینی وارد شود. بهتر است آدمهایی كه آثارشان به این موضوعات و مفاهیم نزدیكتر است، بیشتر در این زمینه به كار بپردازند و آدمهایی مثل من فقط مشق كنند.
كدامیك از هنرهای تجسمی را قالب مناسبتری برای انتقال مفاهیم دینی میدانید؟
شاید در حیطه خط و خوشنویسی به واسطه اینكه از قدیم هم آن را هنر قدسی مینامیدند، اتفاقات بهتری افتاده باشد. شاید حتی بتوانیم بگوییم كه در میان تمامی هنرهای تجسمی تنها در زمینه خوشنویسی میتوانیم به مفهوم هنر دینی نزدیكتر شویم. در دیگر شاخههای تجسمی، چون خود اثر یك فرم انتزاعی دارد و بیننده میتواند برداشتهای شخصی خودش را در این زمینه داشته باشد، كار سختتر است.
برای آشنایی كودكان با مفاهیم دینی چگونه میتوان از ابزار هنر استفاده كرد؟ به نظر شما كارهایی كه در این زمینه تاكنون صورت گرفته، قابل قبول است یا خیر؟
وقتی من در انجمن تصویرگران كودك سمتی داشتم، اجازه نمیدادم هر اثری با نام هنر دینی به خورد ذهن كودك داده شود. كار در این حوزه مانند راه رفتن روی لبه تیغ است. هر اشتباه باعث خواهد شد لطمات جبرانناپذیری را به ذهن پویای كودك وارد كنیم، كار سختی است. به نظرم در این زمینه باید دست به عصا راه رفت.
میخواهم سوال اول را تكرار كنم. به نظر شما هنر دینی به هر حال معطوف به نشانهها، نمادها و نقشمایههاست یا هنرمند و دركش از دنیای پیرامون؟هنر دینی مفهومی عام است كه از طرف هنرمند و مخاطب مورد تحلیل شخصی قرار میگیرد. معتقدم هر چقدر تلاش به خرج دهیم كه مفاهیم پیچیده را عام كنیم، خطر به انحراف رفتن و مبتذل شدن آن بیشتر میشود.
باید قبول كنیم كه هنر دینی، مبحثی عجیب و دشوار است و ما چرا اصلا بخواهیم آن را عام كنیم و بسط بدهیم. درست است كه از یك طرف فرض ما بر این است كه دیگران هم درون این دایره قرار بگیرند، ولی از آن طرف خطر كجفهمی وجود دارد. به نظرم در حوزه هنر دینی، كمیت زیاد، كیفیت را زیر سوال میبرد. منبع جام جم