باید از غرب آموخت . . . .
دکتر شفیعی سروستانی در کتاب (( مثلث مقدس )) و در بخش (( غرب،توسعه و تصرف)) سخن خود را با مثال ((مبارزه اسپارتاکوسی)) آغاز می کنند .
ایشان در این مبحث با عنوان این جریان نتیجه گیری های جالبی دارند که ما با استفاده از این نتیجه گیری ها قصد داریم تا قدری شیوه ی تربیت مان را نقد کنیم . امید است که این مطلب مورد توجه شما و دوستان قرار گیرد .
مبارزه اسپارتاکوسی
در روم قدیم گلادیاتوری بود به نام " اسپارتاکوس " . در حقیقت او برده ای بود که علیه رژیم امپراطوری روم که سرشار از استبداد بود شورش کرد.
او در این شورش به وسیله بردگان رومی دستگاه حکومتی آن زمان را به هم ریخت ؛ لکن چون طرح جدیدی جهت اداره حکومت نداشت ، راه امپراطور های پیشین را سرلوحه خود قرار داد . او همانند گذشتگانِ در این منصب ، شروع به تربیت امپراطور (برای بعد از خودش) کرد . او خود در این راه تبدیل به قیصری جدید شده بود .
به این نوع تربیت که در غالب نظام غرب جاری است ؛ "مبارزه اسپارتاکوسی" گویند .
در این نظام همه افراد به یک نوع تربیت می شوند . همه تبدیل به یک وسیله برای تحقق یک هدف (همان هدف اولیه) چه درست و چه غلط می شوند بدون آنکه متوجه این قضیه باشند .
و این جاست که همه ما متعجب از آنیم که کشوری با آن همه جمعیت و با داشتن قدرتمند ترین سینمای جهان ، چرا هیچ گاه دست به نقد خویش نمی زند و یا اگر هم تحلیل گرانش هر از چند گاهی انتقادی دارند ؛ انتقاد به لایه های سطحی جامعه و حکومت است و نه لایه های عمیق . باید دانست که دلیل این ها همه یک چیز است . اینکه این جامعه و حکومت نیامده تا مردم و تحلیل گرانش (که از دل همین مردم هستند) را مجبور به کاری کند ؛ بلکه آنان را در نظامی بار آورده که تفکراتشان را به سمتی سوق می دهد که می خواهد پس تفکراتشان همان است که نظام می گوید و می خواهد . پس هیچ اجازه ای به خود برای انتقاد از این نظام نمی دهند .
نتیجه گیری
فرهنگ پویا ، فرهنگی است که نکات مثبت را از دیگر فرهنگ ها گزینش کند و به فرهنگ خود بیفزاید و نیز جامعه ی متعالی جامعه ای است که فرهنگی پویا داشته باشد . بنابراین ما برای رسیدن به جامعه ای متعالی نیازمند آنیم که نکات مثبت دیگر فرهنگ ها را به فرهنگ خود بیفزاییم .
به نظر من ، ما نیاز داریم تا بخشی از فرهنگ اسپارتاکوسی را به فرهنگ خود اضافه کنیم که در زیر به برخی دلایل خود می پردازم .
در برخی از تعاریف جامعه شناسی از دین به عنوان راه و روش زندگی یاد می شود و قطعا راه و روشی درست است که کامل باشد . همچنین و از سوی دیگر باید توجه داشت که عقل انسان زمانی بهترین عملکرد را دارد و زمانی انسان را به رستگاری می رساند که در راهی درست قرار گرفته باشد که به طور قطع این راه دین است ، و کامل ترین و بهترین دین اسلام
پس اگر ما جامعه ی امروزمان را در نظامی قرار دهیم که خروجی آن تفکر اسلامی باشد ، یقینا جامعه ای متعالی خواهیم داشت .
در پایان باز هم تاکید دارم که ما نباید فرهنگ اسپارتاکوسی را به طور کامل بپذیریم بلکه نیاز است تا بخش های مثبت آن را چون کشیدن تفکرات به سمت و سوی دین اسلام را به فرهنگ خود بیفزاییم .
امید است که به فضل خداوند عزوجل و در سایه هدایت حضرت صاحب الزمان (عج) شاهد آینده ای نیکو و سپید برای فرهنگ و جامعه خویش باشیم .
منتظر نقدها و نظرات شما دوستان هستم .