تبیان، دستیار زندگی

تو مترو ساعت ۷ صبح كه همه خوابن و آویزون به دستگیره ها هستن،
یه پسره تو ایستگاه آزادی خودش رو چپوند!! توی مترو و گفت:

خواهرا ... برادرا ...

واسه اجاره خونمون پول کم آوردم ...

بابام مریضه ۱۷۵۰۰ تومان لازم دارم ...

یه پیرمرد یه ۲۰۰ تومنی بهش داد!

پسره بلافاصله گفت:

خواهرا ... برادرا ... 

واسه اجاره خونمون پول کم آوردم ...

بابام مریضه ۱۷۳۰۰ تومان لازم دارم !!!

اینو که گفت کل مترو منفجر شد از خنده. هرکی هرچی پول خرد داشت داد به پسره!!!

واقعاً هنر در هر شرایط و موقعیتی نزد ایرانیان است و بس !

سلام
ههههههههه
ایول
خیلی باحال بود
واقعا هنر نزد ایرانیان است و بس
کلا فک کنم مترو جای باحالیه برای شاد کردن دل مردم و سوتی های جذاب و باحال "ما که تا حالا قسمت نشده سوار مترو مشهد بشیم از بس مسیراش ..."

سلاااااااااااااااااااااام

 كاش همه مث این جوون راستگو بوده

سلام
خیلی باحال بود
چه راه خوبیه واسه پول در آوردن
از فردا میرم توی مترو ها كار میكنم

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

به دوستم میگم دیشب پشه اومده بود توی اتاقم

میگه كشتیش ؟

میگم پ نه پ اومدم بزنمش نتونستم.خونم تو رگاش جریان داشت. بهم گفت بابا

بعد تا صبح نشستیم با هم گریه كردیم

با سلام
خدا اینطور افراد رو انشالله بی نیاز کنه و جمعشون کنه.
یاده یه موردی واسه خودم افتادم؛
شب بود و توی یکی از خیابون های فرعی وایساده بودم . یه خانومی که چادری و محجبه که اصلا بهش نمیخورد اهل تکدی گری و اینا باشه یهویی تا من و دید از اونور خیابون اومد و چسبید که کمکش کنم، آی کرایه خانه ندارم.منم اصلا عادت ندارم به کسی که یقین ندارم نیازمند هست و یا اینکه بهش نخوره نیازمنده کمک کنم. خلاصه هی گفتم خیره خانوم. تا ما رو ول کرد.
یهویی رفت اونور خیابون جلوی روم، چند کیلو میوه و 2-3 تا خربزه از میوه فروشی خرید، یک قدم که رفت دو تا خانوم دیگه رو دید، اونایی که خریده بود رو گذاشت کنار دیوار و رفت از اونا باز پولی درخواست کنه، اونا هم د ادنش و برگشت و میوه هاش و ورداشت و رفت. توی دلم گفتم کلاً این فرد مریض هست و عادت کرده به این کار.
خلاصه خواستم بگم که به هر کسی میرسه کمک نکنید، چون نیازمندان واقعی جز کمیته امداد هستن و کمیته امداد هم تا حدی که بخورن و زندگی کنن بهشون میرسه.
اینایی که دور خیابونا میفتن فقیر نیستن، بلکه مریض هستن.

موفق باشید.

سلام جاده ی عزیز
چه بچه ی خوبی بود...هرچند من بودم کمک نمیکردم ولی بهش نمیخندیدم
یه خاطره از این چسبونا بگم
یه روز تو ماشین پشت 4راه خیابون شریعتی بودم یهو....خلاصه حواستون باشه شیشه هاتون بالا باشه:))

جاده جان بحث شیرینی رو اینجا هم باز کنم؟همون تعهد و ...
اونجا رو هم دیگه ادامه نمیدم اسپم کده نشه...شما هم ما رو حلال کن رفتیم تو ماه رمضون:))
حالا از طرف تبیان برات تاپیک تبریک نزنن شانس آووردیاا:))

سلام سلطان خان
نه دیگه اینجا بهشون رحم کن خواهشا
بزار تلافی این شیرینی ندادن هاشون رو روز صندلی داغ در بیاریم
وای من ععاشق صندلی داغ جاده ام...
عجب بچه ی خوبی هستین شما ... حلالیت می طلبین ....
چرا داستان رو ادامه ندادین؟؟؟ بگین تا برامون درس عبرتی چیزی بشه

سلام
جاده جان هر.قت خودش خواست صندلی داغش آماده هست...(بالاخره یه کاری میکنیم که دلش بخواد :) )
والا داستانش ضایع هست...خلاصهههههههههه...شیشتون رو بالا ببرین یهویی یارو نکنن

سلااااااااااااااااااام
تو رو خدا این اقای جاده رو اینقدر اذیتش نكنید خدا رو خوش نمیاد
ولی اگه بشه چی میشه
همه منتظر جادن كه بشینه روصندلی داغ
من از همه بیشتر

سلاااااااااام
این صندلی داغی که هی دارین برای من داغ ترش میکنید که پوستم رو میکنه !!
انصافتون کجاست پس ؟

:-)