علی تبریزی/ سلسله مباحث اخلاقی با محوریت احادیث مطروحه در درس مقام معظم رهبری(12)
امام صادق(ع) شش خصوصیت برای پیروان خویش بیان میدارند که اگر کسی در پی رعایت آنها بر نیاید جزو گروه شیعیان آن بزرگواران محسوب نخواهد شد.
گروه فرهنگی - اجتماعی برهان/علی تبریزی؛ برای اینکه به کامل بودن دین اسلام و همه جانبه بودن آن پی ببریم باید ابتدا به آیات قرآن و سپس روایات ائمه اطهار علیهم السلام مراجعه نماییم. در همهی مسایل اصلی و خطوط کلی و بسیاری از جزئیات دستورات نورانی و روشنگری به ما رسیده است و اگر دربارهی موضوعی آیات و روایاتی وارد نشده مسلماً آن موضوع قابل تطبیق با سایر مسایل است و از این طریق میتوان به وظیفهی شرعی پی برد. این دستورات است که نحوه نگرش و عملکرد ما را در جهان پیرامون نشان خواهد داد.
یکی از مواردی که بسیار مورد تأکید اهل بیت علیهم السلام بوده مسأله نوع معاشرت شیعیان و علاقمندان آن بزرگواران در محیط اجتماع و با اطرافیان اعم از دیندار و بی دین است. این تأکید تا آنجا است که رییس مکتب تشیع خطابی با این شدت دارند که: «یا شیعهی آل محمد! إعلموا أنّه لیس منّا...» ای پیروان ما بدانید که از ما نیست کسی که یک سری از خصوصیات و فضایل اخلاقی را دربارهی اطرافیانش رعایت نکند.
این روایت در ابتدای یکی از جلسات درس مقام معظم رهبری با توضیحات مختصر معظم له همراه بود که از نظر میگذرد:
عن الصادق علیه السلام: «یا شیعة آل محمد! إعلموا أنّه لیس منّا من لم یملک نفسه عند غضبه و من لم یُحسن صُحبَة مَن صَحِبَه و مُخالقَةَ مَن خالَقَه و مُرافَقَةَ مَن رافقه و مجاورة من جاوره و ممالحة من مالحه. یا شیعة آل محمد! إتّقوا الله ما استطعتم و لا حول و لا قوّة إلّا بالله». (1)
وقتی بخواهند اهتمام به یک مطلب را در ذهن مخاطب منعکس کنند چنین تعبیراتی را به کار میبرند: «از ما نیست» معنایش این نیست که شیعه یا مسلم نیست؛ یعنی جزو مجموعهی ما محسوب نمیشود، کسی که این خصوصیات را ندارد. اولین خصوصیت اینکه در هنگام غضب، مالک نفس خود نیست. گاهی انسان خشمگین است، نسبت به کسی که مستحق اهانت نیست، جمله اهانت آمیزی را بر زبان جاری میکند یا یک حرکت یدی انجام میدهد، میزند، حمله میکند. در حال غیر غضب عقل انسان به کمک میآید. وقتی انسان عصبانی شد، تیغ عقل کند میشود، غضب و شهوت این طورند.(2)
دوم این است که باید انسان همراهی و مصاحبت کسانی را که با او مصاحب هستند به نیکویی و زیبایی انجام بدهد، هم صحبت خوبی باشد، همسفر و همکار خوبی باشد. این خوب بودن مصداقهای عرفی و شرعی دارد. آن کسی که با شما مخالفت میکند، یعنی با اخلاق خوب برخورد میکند، تواضع میکند، انسان بایستی مخالقت کند. همچنین رفاقت با آن کسی که با انسان طرح رفاقت میریزد. کسی که همسایهی انسان است، که عرض کردیم جوار در محل زندگی، در محل کار، همه اینها را شامل میشود. ممالحه را مرحوم فیض میفرمایند: المؤاکله، هم نمک شدن مثلاً، کسی که با انسان هم غذا میشود، هم نمک میشود. پس آن کسی که این خصوصیات را رعایت نکند، معاشرت او، معاشرت خوبی نباشد، اخلاق نیکویی نباشد با مجاورین و با معاشرین و با هم صحبتان، او از ما نیست. این طور افراد را تربیت میکنند.
فرض کنید در این کشور شیعه، مردم به طور غالب، نمی گوییم صد در صد، اگر با یکدیگر رفتارشان، رفتار نیکی باشد، ببینید چه تأثیری میگذارد در ترویج این مکتب و این فکر، چقدر جذاب است برای دیگران که نگاه کنند ببینند چه مردمی هستند، سالماند، نجیبند.
البته این رفتار خوب، کند ذهن شدن و نشناختن آدمها نیست. کسانی را از این قبیل دیدیم که مردمان تیزهوشی هم بودند، آدمها را میشناختند، معاشرین را میشناختند، رتبه هر کسی در دل آنها به جای خود محفوظ بود، اما رفتارشان با همه رفتار نیکویی بود. هر کسی در هر رتبهای، هر حدی با اینها مواجه میشد احساس خشنودی میکرد، احساس آرامش میکرد. این است که جذاب است. دنبالهی این توصیهها امر به تقوا، شاید اشاره به این معنا دارد که از جمله مصادیق تقوا همینهاست. تقوای الهی را در نظر داشتن، مراقب رفتار خود بودن، یکی از مصادیقش هم همینهاست. (3)
یکی از مواردی که بسیار مورد تأکید اهل بیت علیهم السلام بوده مسأله نوع معاشرت شیعیان و علاقمندان آن بزرگواران در محیط اجتماع و با اطرافیان اعم از دیندار و بی دین است. این تأکید تا آنجا است که رییس مکتب تشیع خطابی با این شدت دارند که: «یا شیعهی آل محمد! إعلموا أنّه لیس منّا...» ای پیروان ما بدانید که از ما نیست کسی که یک سری از خصوصیات و فضایل اخلاقی را دربارهی اطرافیانش رعایت نکند.
در روایت فوق امام صادق(ع) شش خصوصیت برای پیروان خویش بیان میدارند که اگر کسی در پی رعایت آنها بر نیاید جزو گروه شیعیان آن بزرگواران محسوب نخواهد شد. شش خصوصیتی که جزو دستورات شخصی اسلام نیستند بلکه تعیین کنندهی نوع رفتار و منش شیعیان در اجتماع است. رعایت این نکات کلیدی و فضایل اخلاقی در روابط حاکم بین مسلمانان با یکدیگر و با پیروان سایر ادیان به قدری حائز اهمیت است که مقام معظم رهبری می فرمایند: «اگر با یکدیگر رفتارشان، رفتار نیکی باشد، ببینید چه تأثیری میگذارد در ترویج این مکتب و این فکر، چقدر جذاب است برای دیگران که نگاه کنند ببینند چه مردمی هستند، سالماند، نجیبند.»
دربارهی غضب سخن بسیار رفته و در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست. دومین مورد، رعایت حسن رفتار با هم صحبت است (من لم یحسن صُحبَة مَن صَحِبَه) رهبر انقلاب مصادیق هم صحبت را بسیار گسترده میدانند به گونهای که حتی شامل همسفر و همکار نیز میشود. در حقیقت با این تعریف از «من صَحِبَه» اگر به روایت بازگردیم ترجمهی این بخش از روایت این میشود: امام(ع) میفرمایند: «کسی که با دوست، همکار و حتی همسفرش که با او مصاحب هستند با نیکویی و روی خوش همراهی نکند جزو گروه شیعیان ما نیست.»
مقام معظم رهبری می فرمایند: «اگر با یکدیگر رفتارشان، رفتار نیکی باشد، ببینید چه تأثیری میگذارد در ترویج این مکتب و این فکر، چقدر جذاب است برای دیگران که نگاه کنند ببینند چه مردمی هستند، سالماند، نجیبند.»
در روایتی که در نوشتار قبلی آوردیم نیز رهبر معظم انقلاب در توضیح سه پندی که در کُرَیسهای (دفترچهی کوچک) از سوی رسول الله(ص) به دخت گرامیشان هدیه داده شد دو نکته را بیان نمودند که به محیطهای اداری مربوط میشد. یکی اینکه همسایه شامل همسایهی محل کار و همسفر هم میشود لذا رعایت حال همکار و همسفر از چند جهت سفارش شده است. خصوصاً اینکه دربارهی همسایه در روایات متعدد سفارشات بسیاری شده است و این مسأله وظیفه مسلمانان را حتی در محیط های اداری و ظرافت دین اسلام را در این موارد نشان میدهد. معظم له همچنین اشاره داشتند که: «کسی که بر شما وارد شد، او را باید گرامی بدارید ... این اهتمام به انگیزهی یک انسان است که بلند شده آمده سراغ شما، وارد منزل شما یا محل کار شما مثلاً شده. این، شامل ارباب رجوع هم هست، ارباب رجوعی که به انسان مراجعه میکند، به یک معنا اینها هم ضیف هستند، باید انسان اینها را گرامی بدارد.»
در واقع ذیل این دو حدیث گران بها سه نکته دربارهی محیطهای اداری از سوی رهبر معظم مطرح شد:
اول: همکار یکی از مصادیق هم صحبت است که امام صادق(ع) سفارش نمودهاند با نیکویی و روی خوش با آنها همراهی نماییم.
دوم: همسایهی محل کار نیز شامل حکم همسایه میشود و حفظ احترام و آزار نرساندن به او واجب است. لذا هرچه در روایات دربارهی همسایه سفارش شده دربارهی همکار اداری نیز صدق میکند.
سوم: ارباب رجوع نیز در حکم میهمان است و حفظ احترام میهمان (با تأکید فراوان از سوی اهل بیت علیهم السلام) واجب است.
رعایت این نکات ما را در رسیدن به جامعهای که مد نظر امام صادق(ع) است یاری مینماید جامعهای که حرمتها و جایگاه و منزلت افراد در آن به این اندازه ارزش دارد.
در موارد بعدی رعایت احترام کسی که با اخلاق خوب با ما برخورد کرده (بدون در نظر گرفتن نوع عقایدش) سفارش شده است. سپس درباره رفیق و همسایه (که توضیح آن در بالا و در نوشتار گذشته عرض شد) تأکید شده و در پایان، حضرت حتی حق هم نمک شدن را نیز به قدری با اهمیت میدانند که میفرمایند اگر کسی این حق را نادیده انگارد جزو گروه شیعیان ما محسوب نمیشود. و این نشانگر اوج توجه دین اسلام به حقوق اجتماعی انسانها است تا جایی که در کلام پیشوایان ما حتی برای کسانی که چند ساعت با آنها همراه هستیم (همسفر) یا آنها که با ما هم نمک شدهاند حقوق بسیاری در نظر گرفته شده و کسانی را که درصدد رعایت آن برنیایند با شدیدترین الفاظ توبیخ نمودهاند.
پیاده شدن این نکات ریز و بسیار کاربردی در بین مسلمان بهترین عامل برای ترویج دین مبین اسلام خواهد بود. امام صادق علیه السلام نیز از شیعیان میخواهد که با زبان عمل مردمان را به فرهنگ دینی فراخوانند که این زبان اثرش از زبان گفتاری بسی بیشتر و سودمندتر است: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاة و الخیر فان ذلک داعیة.» (4) مردمان را به غیر گفتارتان به سوی اسلام و ارزشهای دینی فرا خوانید تا در رفتار شما پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، چه این که این گونه دعوت کردن، اثرگذار است.(5)
بنابراین رهبر انقلاب می فرمایند: «فرض کنید در این کشور شیعه، مردم به طور غالب، نمی گوییم صد در صد، اگر با یکدیگر رفتارشان، رفتار نیکی باشد، ببینید چه تأثیری می گذارد در ترویج این مکتب و این فکر، چقدر جذاب است برای دیگران که نگاه کنند ببینند چه مردمی هستند، سالم اند، نجیبند.»
نکتهی پایانی در کلام رهبر معظم انقلاب به شناخت اطرافیان در عین حفظ احترام آنها و رعایت اخلاق نیکو است. شاید برخی به اشتباه بیفتند که با این همه سفارش به رعایت اخلاق و روی خوش نشان دادن به همه مردم با هر دین و عقیدهای پس باید ما همه را به یک چشم بیینیم. بلکه باید در کنار اینکه شناخت صحیحی نسبت به اجتماع و اطرافیان داریم به هر کسی به اندازهای که ظرفیت دارد (البته اینجا منظور گنجایش درک معارف و تقوای الهی است) اطمینان نماییم و رتبه و جایگاه افراد را در نظر داشته باشیم. «البته این رفتار خوب، کند ذهن شدن و نشناختن آدمها نیست. کسانی را از این قبیل دیدیم که... رتبه هر کسی در دل آنها به جای خود محفوظ بود، اما رفتارشان با همهی رفتار نیکویی بود. هر کسی در هر رتبهای، هر حدی با اینها مواجه میشد احساس خشنودی میکرد، احساس آرامش میکرد. این است که جذاب است.»
پی نوشت:
1- اى شیعه آل محمد! راستى از ما نیست که در هنگام خشم ، خوددار از آن نباشد، و با هم صحبت خود خوش صحبتى نکند، و با هم خلق خود خوش خلقى نکند، و رفاقت نکند با کسى که با وى خوش رفتارى کند و با هم جوار هم جوارى نکند و خوب برخورد نکند یا کسى که با او خوب برخورد مى نماید... ( اصول کافى ، ج 4، 460 باب معاشرت)
2- در کتاب مثنوى معنوی حکایت زیبایی با این مضمون آمده است:
گفت شاهى، شیخ را اندر سخن چیزى از بخشش زمن درخواست کن
گفت اى شه، شرم ناید مر تو را که چنین گویى مرا، زین برتر آ
من دو بنده دارم و ایشان حقیر و آن دو بر تو حاکمانند و امیر!
گفت شه آن دو چهاند، آن زلت است گفت آن یک خشم و دیگر شهوت است!
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو؟ طالب مردى چنینم کو به کو
3- رهبر معظم انقلاب روایت فوق را از کتاب الشافی صفحه 628 در تاریخ 19/7/89 و قبل از آغاز درس خارج فقه بیان نمودند.
4- اصول کافی، ج 2، ص 78.
5- تردیدی نیست که یکی از بهترین و موفقترین روشهای تربیتی، تربیت از راه نشان دادن الگوهای عملی است و به همین جهت قرآن کریم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را اسلام مجسم و قرآن مجسد مینامد، زیرا تمام مبادی ارزشها در وجودش و در سخن و سیره اش متبلور شده است. در کتابهای تربیتی نیز این روش را برای پرورش و سازندگی فرد و جامعه سودمندتر میدانند. در کتاب روش تربیتی اسلام آمده است: «عملی ترین و پیروزمندانه ترین وسیله تربیت، تربیت کردن با یک نمونه عملی و سرمشق زنده است. تألیف کتاب درموضوع پرورش آسان است و ترسیم یک نقشه خیالی اگرچه کامل و همه جانبه و وسیع باشد، آسانتر؛ اما این روش و نقشه تا هنگامی که به یک حقیقت عینی واقعی بر روی زمین تبدیل نشده... مرکبی است بر کاغذ و نقشهی معلق در فضا. تنها روشی محقق میشود و منشأ حرکت میگردد و تحولی در تاریخ ایجاد میکند که عملا بر روی زمین و در زندگی اجتماعی اعمال گردد.» (روش تربیتی اسلام، محمد قطب، ترجمه جعفری، ص 244)(*)
* علی تبریزی، پژوهشگر