• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 508)
چهارشنبه 29/4/1390 - 22:4 -0 تشکر 341977
مرحوم مهندسی: جوان مبتذل نداریم

مرحوم آیت‌الله مهندسی می‌گفت: بنده معتقد هستم جوانان مبتذل نداریم، نگاه من به جوانان بسیار مثبت است و البته این مسئله را نه به خاطر خوش آمد جوانان بگویم.


به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از روابط عمومی رادیو معارف، مرحوم آیت‌الله محمد‌مهدی مهندسی با حضور در برنامه بوستان رادیو معارف به سؤالات خبرنگار این رادیو پاسخ داد که این گفت‌و‌گو در زمان حیاتش منتشر نشد، این گفت‌وگو به این شرح است:


*چگونه وارد حوزه علمیه شدید؟


- بعد از تحصیلات دبیرستان در شهرستان آباده شیراز تصمیم بر ادامه تحصیل در دانشگاه داشتم و اصلا فکر طلبگی در من نبود برای آمادگی کنکور مصمم شدم به تهران بیایم، درآن موقع مرکز خوارزمی شماره یک از معروف‌ترین و معتبرترین مراکز آمادگی کنکور بود آن موقع شهریه به صورت ماهانه دریافت می‌شد، من شهریه ماه اول را پرداخت کردم و مشغول به تحصیل در رشته ریاضی شدم بعد از گذشت یک ماه، ماه رمضان بود که به آباده برگشتم و بعد از سپری شدن ماه رمضان تمایل به تحصیل در علوم دینی و طلبگی در خود احساس کردم. هیچ مشوقی هم نداشتم و هرچه بنده فکر می‌کنم که چه عاملی به‌صورت ظاهر در آن زمان طاغوت موجب شد که به حوزه علاقه‌مند شوم ریشه علاقه‌‌ام را پیدا نمیکنم، بلکه به عکس در آن زمان موانع بسیار زیادی سر راه ما بود.


من این طلبگی را لطف و عنایت خدا می‌دانم. بدون هیچ مشوقی، بدون هیچ پیشنهادی و بدون اینکه کسی حتی به اندازه یک جمله بگوید که برو دنبال طلبگی و یا اینکه فضای شهر ما فضای روحانیت باشد، حوزه‌های علمیه داشته باشد یا با کسانی که رفیق روحانی یا طلبه داشته یا در فامیل یا بستگان روحانی داشته باشیم؛ هیچ کدام از این عوامل نبود. اما عنایت الهی بود و البته مخالفت‌های بسیار زیادی انجام می‌گرفت؛ از نزدیکان گرفته تا دوست، رفیق و همشهری و هرکس که از راه می‌رسید نصیحت می‌کرد که این کار را نکن، اگر با نصیحت نمی‌شد با متلک می‌خواستند من از این تصمیم منصرف کنند.


بالاخره با عنایت خدا وارد نظام فکری حوزوی شدم. مانع سربازی سر راه ما واقع شد و مجبور شدم باز دو سال سربازی را پشت سر بگذارم و با فاصله‌های که افتاد در اواخر سال ۱۳۵۳ وارد حوزه علمیه قم شدم و تقریبا از اوایل ۱۳۵۴ درس و بحث رسمی طلبگی من آغاز شد و تا اکنون ادامه دارد.


* آیا برای ورود به حوزه علمیه با کسی مشورت کردید؟


- یادم هست در تهران با یکی از همشهریانم برای کلاس‌های کنکور رفته بودیم و هنگام ظهر به مسجدی برای نماز ظهر و عصر رفتیم، چون بچه شهرستان بودیم در تهران خیلی احساس غربت می‌کردیم. مسجد در نزدیکی دانشگاه تهران بود و نماز که تمام شد من سر به سجده گذاشتم و خیلی دلم شکست، حالا این چه احساسی بود که باید اینجا شکل می‌گرفت بحث ظاهری است و آنجا این دعا بر زبان ما جاری شد «خدایا آنچه خیر و مصلحت ما هست انجام بگیرد» دقیقا همان شب بود بعد از مغرب و عشاء که این فکر به ذهن ما افتاد و پیشنهاد دادم به دوستم که بیا به جای اینکه اینجا کلاس‌ها را برویم چون یک سری فشارهای جانبی روی کار بود به شهرستان برویم که این فشارها را نداشته باشیم و کنکور مکاتبه‌ای باشد.


در ایام ماه مبارک رمضان روحانی شهرمان که آن موقع حاج آقای کرمانی بود بحث اعتکاف را برای نخستین بار در آن شهرستان مطرح کرد. فرهنگی که اصلا با مردم مأنوس نبود و هفت یا هشت نفر از بازاریان و حاجی‌های مسجد تصمیم گرفتند معتکف بشوند و من هم خوب به عنوان جوانی که علاقه به مسجد داشت رفتم اجازه بگیرم که آیا می‌توانم معتکف شوم و ایشان گفت «بله، چرا اجازه نیست، خانه خدا است، چه مانعی دارد بیایید» و ما هم رفتیم معتکف شدیم. عجیب این است که در شب‌های اعتکاف و شب‌های احیا بود که اعتکاف کرده بودیم دعای من این نبود که در کنکور امسال موفق بشم و مرتب دعا می‌کردم که آنچه خیر است برای ما پیش بیاید تا اینکه ماه مبارک رمضان گذشت من یک وقت حس کردم دنبال این مسئله هستم به یکی از همکلاسی‌ها و رفیق‌هایم گفتم بیا برویم از روحانی شهر راجع به طلبگی سؤال کنیم و ببینیم چه حال و هوایی دارد.


‌سؤالاتی در مورد روحانیت مطرح کردیم تا اینکه بالاخره رفتیم به سراغ این فکر و این تفکر شکل گرفت و هجمه و مخالفت‌ها به شدت شروع شد به صورتی که در هر مکانی که من شرکت می‌کردم مورد هجمه و نصیحت یا تندی و حتی در برخی جمع‌ها مورد تمسخر توهین قرار می‌گرفتم.


* واکنش خانواده شما درباره طلبگی چگونه بود؟


- خدمت پدرم رفتم و می‌خواستم اینکه می‌خواهم به تحصیل علوم دینی بپردازم را مطرح کنم، نمی‌دانستم چگونه مطرح کنم پدر من از پارچه‌فروشان شهر بود و معروف بود به استخاره آمدم و در این فکر بودم حالا چگونه این فکر را در خانواده مطرح کنم. بعد آمدم خدمت پدرم و گفتم یک استخاره برای من بکنید. استخاره کرد و گفت «در نیتت مرددی خیلی مشخص نکردی که می‌خواهی چکار کنی» گفتم چطور و گفت بین دو جریان که یکی جریان رسالت انبیا است و یک جانب دیگر مسائل دنیا است را مشخص نکردی و من از همین فرصت استفاده کردم هی گفتم الله اکبر و هی گفتم لااله الا الله که فضا را برای پذیرش ایجاد کنم.


گفت بابا چه شده مگر؟ گفتم بابا من تصمیم گرفتم برای طلبگی ولی در ذهنم این است که طلبگی بهتر است یا دانشگاه؛ که ایشان خندید گفت اینجور استخاره نمی‌‌گیرند که طلبگی بهتر است یا دانشگاه قرآن باز کنند ولی خوب الان که یک جریان که کاملا رسالت انبیا است از همین فرصت استفاده کردم و ایشان نخستین کسی بود که موافقت کرد و مخالفت نکردند و ایشان به من گفتند که با آگاهی انتخاب کردی یا اینکه احساس است و یک سری مشکلات که ایشان می‌دانست را برای من مطرح کرد و من گفتم من فکرهایم را کرده‌ایم و بالاخره به لطف الهی این توفیق نصیب من شد.


* آیا فضای خانوادگی و سابقه مذهبی موجب گرایش شما به حوزه علمیه شد؟


- از نظر خانوادگی این افتخار را داریم که مذهبی بوده و ما از کودکی با قرآن، نماز و مسجد آشنا بودیم و این نبود که همیشه مسجد باشیم، ولی می‌رفتیم اما در خانه ما اتاقی به عنوان نمازخانه مشخص شده بود که در آن مهر، جا نماز و تسبیح بود و هرکس می‌خواست نماز بخواند و عبادت کند به این اتاق می‌رفت.


فضای جامعه در آن دوران فضای آلوده‌ای بود و این نکته را باید جوانان بدانند که اگر احیانا فضا آلوده است این به معنای سلب اختیار انسان نیست که بگوییم چون جامعه خراب است پس من مجبورم که خراب باشم. ما با اینکه جوان حزب اللهی آنچنانی نبودیم نمازمان را می‌خواندیم روزه می‌گرفتیم. بنده یادم هست از منزل که می‌خواستیم به دبیرستان برویم روزی چهار نوبت از جلوی سینما شهر رد می‌شدیم و یک نوبت نشد که ما برویم جلو و عکس‌های کزایی ببینیم و جالب این بود که این اقدام از روی ترس از خانواده نبود. خود ما دنبال این بحث نبودیم که این ستاره سینما کیست و چه اسمی دارد و تصویرش کدام است.


الان که برخی جوانان ما می‌خواهند بهانه بگیرند که چون وضع جامعه خراب است ما مجبوریم خراب باشیم این طور نیست، عزت نفس مسئله‌ای زیبا و قشنگ است که اگر آدم دین خیلی قوی ندارد ولی عزیز بوده و برای خودش ارزش قائل باشد.


*جناب استاد مهندسی رابطه شما با جوانان چگونه است؟


- بنده معتقد هستم جوانان مبتذل نداریم، نگاه من به جوانان بسیار مثبت است. این مسئله را نه به خاطر خوش آمد جوانان بگویم. زیاد با جوانان ارتباط داشتم و از اول طلبگی تا به الان در سطح جامعه، دانشگاه‌ها و اکثر مشاوره‌های که با جوانان دارم مشاهده کرده‌ام جوان‌های ما جوان‌های بسیار خوبی هستند منتها مسئله‌ای که هست راهکار درست را نمی‌توانند تشخیص دهند. انگیزه‌های بسیار خوب و قشنگ دارند اما استفاده بهینه از این انگیزه‌ها و سامان‌دهی به این درخواست‌های فطری و زیبا و قشنگی که دارند متاسفانه در محیط جانبی ضعیف است بنابراین جوانان ما بسیار مثبت هستند فقط می‌طلبد که حمایت‌های فرهنگی، اخلاقی و تربیتی بشوند. البته انسان هرچه با قرآن و نهج‌البلاغه ارتباط داشته باشد کم است و این نیست که بگوید چرا که اینها دو فضای محدود نیستند هرچه به ادبیات وحی و ولایت نزدیک بشود احساس می‌کند کمبود‌هایش بیشتر است و احساس می‌کند نیازش به این ارتباط بیشتر است.


* شما از چه زمانی وارد حوزه تبلیغ شدید؟


- در روند کاری درس و بحث حوزوی از اول طلبگی در فضای تبلیغی بودم، ابتدا در شهر و روستا و در مراکز مختلف و کم کم در رادیو و تلویزیون برنامه‌های تبلیغی در سطوح مختلف داشته‌ام، بیشتر کار طلبگی ما در حوزه تدریس بوده و از همان سال اول طلبگی وقتی آمدم وارد قم شدم بنا را بر این گذاشتیم که خدمت برخی از بزرگان و راه رفته‌ها بروم و از آنها نصیحتی را بطلبم و آن موقع خدمت مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم فلسفی در امر تبلیغ رسیدم و از توصیه‌هایی که این بزرگان داشتند استفاده می‌کردیم یکی از این توصیه‌ها این بود که تدریس را از ابتدای امر طلبگی سعی داشته باشید ما هم این توصیه را مد نظر گرفتیم.


* استاد نظر شما درباره تبلیغ دینی از رسانه‌های دیداری و شنیداری مانند رادیو معارف چیست؟


ـ به‌ طور قطع یکی از بسترهایی که دین را می‌تواند به مردم برساند، بستر رسانه است و در قدیم اینگونه نبود باید حتما چهره به چهره مطرح می‌شد یا به‌صورت مکتوب انجام می‌شد اما با پیشرفتی که ابزار رسانه‌ای انجام داده و مسائل را به مخاطبان ارائه کرد.


خوب مسلما باید از این فرصت استفاده درست و کارشناسانه و صحیح بشود و بنده معتقد هستم که باید کسانی که شایستگی را دارند هرچه بیشتر از این فضای تبلیغی استفاده کنند

پنج شنبه 30/4/1390 - 17:55 - 0 تشکر 342133

به نام خدا
ممنون از میثم عزیز
روحشان شاد
التماس دعا

   

مدیر انجمن حوزه علمیه 

تماس بامن:

forum:www.mahdiyavar.mihanbb.com

e-mail:ya_lasaratelhosain@yahoo.com


 

پنج شنبه 30/4/1390 - 18:46 - 0 تشکر 342145

خدا رحمتش كنه
چند سالی در خیمه حسینی در اصفهان .ابتدای خیابان صائب كه به همت جوانان اصفهانی برگزار شده بود از محضرشون استفاده می كردیم...حرفهای نو می زدند. خیلی به روز بودند.
روحشان شاد

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.