ظاهرا داستان حمله به ناهیان از منکر طی چند ماه گذشته کم کم دارد به یک سریال دنباله دار تبدیل می شود. در رسانه ها آمده بود که در شب نیمه شعبان یک طلبه تحت عنوان علی خلیلی ساعت ۱۲ شب به همراه چند تن از دانش آموزان خود هنگام برگشت از مراسم مولودی نیمه شعبان توسط چند تن از اراذل و اوباش به سختی مجروح گردیده و حتی شاهرگ او را بریده اند.
به گزارش ندای انقلاب ماجرا از این قرار بوده که این طلبه در آن ساعت نیمه شب به یک خودرو پراید حامل چند سرنشین برمی خورد که قصد آزار و اذیت چند خانم جوان با ظاهر و پوشش معمولی در چهارراه سیدالشهدا تهرانپارس را داشتند. خلیلی با مشاهده این صحنه و برای نجات آن خانمها از دست این اشرار وارد صحنه شده و با آنها درگیر می شود. اوباش وقتی سماجت این طلبه را می بینند ابتدا به دانشآموزان وی صدمه می زنند و بعد هم یکی از آنها با قمه شاهرگ وی را می زند و از صحنه فرار می کنند.
علی خلیلی اکنون در بیمارستان بستری است و به گفته پزشکان احتمال دارد به خاطر خونریزی شدید و نرسیدن خون به مغز دچار ضایعه مغزی شود. اینکه اراذل آنقدر گستاخ شده اند که ناهیان از منکر را اینگونه با قساوت قلب مورد ضرب و جرح قرار می دهند قضیه ای است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت اما ما در این مجال به بررسی نکته دیگری از این حادثه تاسف بار می خواهیم بپردازیم که تاثر هر انسان آزاده ای را دوچندان می کند.
پس از حمله اراذل به خلیلی، دانش آموزان و اطرافیان قصد داشتند سریع او را به نزدیکترین بیمارستان منتقل کنند.
اما جالب اینکه این افراد تا ساعت ۴ صبح با پیکر بیهوش خلیلی در خیابانهای تهران به دنبال بیمارستانی بودند که حاضر شود این فرد که با مرگ دست و پنجه نرم می کند را پذیرش کند.
یکی از اطرافیان خلیلی نقل می کند: بیش از ۱۷ بیمارستان را با اکیپهای موتوری که همگی از دوستان بودند سر زدیم که در نهایت یکی از بیمارستانها در ساعت ۴ صبح حاضر به پذیرش شد و این در حالی است که سطح هوشیاری آقای خلیلی از ۱۵، روی سه بود.
بیمارستان فوق نیز با شرط اینکه قبل از بستری کردن مبلغ ۶ میلیون تومان به حساب بیمارستان واریز شود حاضر به پذیرش می شود. سهل انگاری و مسئولیت ناشناسی ۱۷ بیمارستانی که حاضر به پذیرش خلیلی نشدند باعث شد تا اطرافیان این طلبه روز گذشته در وزارت بهداشت حاضر شده و از بیمارستانهای فوق به این وزارت خانه و دستگاه قضایی شکایت ببرند.
حدود دو سه ماه پیش بود که رها کردن دو بیمار در بیابان توسط یکی از بیمارستانها به دلیل اینکه هزینه درمان خود را نداشتند وجدان جامعه را آزرد اما خانم وزیر به جای عذرخواهی با نگاه مطالبه گری وارد قضیه شد و با سیاسی کردن قضیه، این رخداد را ساختگی و توطئه ای علیه این وزارتخانه دانست که البته با ورود به موقع دادستان تهران به پرونده، تلاش این عده را برای منحرف کردن افکار عمومی به شکست کشاند.
دادستان تهران روز پنجم اردیبهشت ماه از نتایج پیگیری های دستگاه قضا خبر داد که "۶ نفر از عوامل رها کردن بیماران یک بیمارستان دولتی در کشتزارهای اطراف تهران بازداشت شدند و دستور جلب متهم هفتم نیز صادر شده است."
همانگونه که در پرونده فوق دیدیم موضوع توطئه علیه وزارتخانه نبود بلکه سهل انگاری انسانهایی بود که با جان مردم بازی می کنند و ای کاش خانم وزیر بابت این فاجعه در مجموعه تحت ریاستش از مردم عذرخواهی میکرد.
فرض مثال اگرآن قضیه سیاسی بود باید از خانم دستجردی پرسید آیا اینکه ۱۷ بیمارستان در نیمه شب حاضر نمی شوند یک بیمار در آستانه مرگ را بپذیرند نیز یک توطئه سازماندهی شده است و تمامی این ببیمارستانها دست به یکی کرده اند که خانم وزیر و وزارتخانه را خراب کنند؟
آیا بهتر نیست وزیر محترم به جای پاک کردن صورت مسئله به دنبال راه درمانی برای این قصه پردرد بگردد؟