• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 593)
دوشنبه 30/3/1390 - 21:14 -0 تشکر 340444
چریک عاشق. درباره تو که ....

وصیتنامه ? اش را بخوانی او را عاشق پیشه ? ای شمس گونه می ? یابی. زندگینامه ? اش را دنبال کنی، یک ژنرال جنگی است.   مدارک تحصیلی و افتخارات علمی ? اش را روی دیوارها ببینی، با یک مهندس تمام عیار هسته ? ای روبرو می ? شوی که اگر هنوز زنده بود حتما جز ? ء گزینه ? های ترورهای اساتید دانشگاهی می ? بود. کلان ? نگر که باشی درخواهی یافت که با نابغه ? ای وجیه ? المله روبرویی. 

 

  او کسی نیست جز مصطفی چمران ( ????-1360). بچه محله محله سرپولک باز آهنگرهای تهران، شاگرد اول دانشگاه تهران و برکلی آمریکا، موسس انجمن ? های اسلامی دانشگاه ? های خارج از ایران، چریک دوره دیده مصری، یار غار امام موسی ? صدر، امین امام در دوران جنگ و مونس همسر خوش قلمش که بیش از دیگران به عمق عشق و دلدادگیش پی برد.  

 

 در جمع بورسیه ? های رژیم پهلوی به آمریکا رفت و زمانی به ایران برگشت که خیلی ها راه 20 سال پیش او را در پیش گرفته و جلای وطن را به بقا در ناامنی آن روزگار ترجیح می ? دادند. او که حضورش در کرسی استادیمی توانست نسلی نو در عرصه دانش کشور به یادگار بگذارد، پیش از آنکه فرصت یابد از مخزن علمش بیاموزاند، توان مبارزاتیش را در طیق اخلاص گذاشت تا در جنگ داخلی و خارجی به مدد آید. و در این عرصه ? ها هیچ برایش مهم نبود جز «انسان» بودن و «انسان» ماندن.   کودکی او در همان محله بازار و پامنار گذشت که تحصیلات ابتدایی ? اش را در مدرسه انتصاریه، گذراند و بعد هم در بهترین مدارس تهران (دارالفنون و البرز) درس خواند و دیپلم گرفت. مصطفی از کوچکی تدریس می ? کرد و قسمتی از خرج روزمره خود را از راه تدریس به دست می ? آورد . او در ریاضیات و بخصوص درس هندسه، توانا و کم حریفی بود. مهدی که از نزدیک روش و منش برادرش را رصد می ? کرد می ? دید که مصطفی گاهی برای حل بعضی از مسائل مشکل، ساعت ? ها و گاهی چند روز فکر می ? کرد. کارنامه ? های سراسر 20 او نیز حکایت از توفیقش در دوران تحصیل دارد.   او در 15 سالگی با آیت ? الله سید محمود طالقانی آشنا شد و از او تفسیر قرآن و از شهید مطهری، منطق آموخت. محصل آن روزهای مسجد هدایت بعدها مفسری فصیح در جمل و بیروت شد. چمران در آن دوران به سه موضوع توجه زیادی داشت: مسائل مذهبی، موضوعات سیاسی و ورزش. شب ? های جمعه با برادرش تا میدان ارگ با دوچرخه می ? رفت و آنجا دوچرخه را به مهدی می ? داد و خودش به به سخنرانی مرحوم راشد از بلندگو گوش می ? داد. به این ترتیب بنیه مذهبی وی هم ? پای بنیه علمی ? اش رشد یافت تا اینکه در  سال ?? در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران قبول و با رتبه شاگرد اول گروه فارغ التحصیل شد.  

 

   

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

                                     هرکجا هست خدايا به سلامت دارش

سه شنبه 31/3/1390 - 17:18 - 0 تشکر 334505

مطالب خيلي جالب و خواندني اي هستند...

من مفتخرم که در به رویم وا شد     ماتم کده ی غمت مرا مأوا شد

من مفتخرم نامه عمر سیهم        با اشک غمِ تو شسته و امضا شد

اینجا و میان قبرو محشر گویم     من مفتخرم که مادرم زهرا(س)شد

  http://www.ahlebasyrat.blogfa.com

چهارشنبه 1/4/1390 - 11:42 - 0 تشکر 334854

اوايل که آمده بود لبنان، بعضي کلمه هاي عربي را درست نمي گفت. يک بار سرکلاس کلمه اي را غلط گفته بود. همه ي بچه ها همان جور غلط مي گفتند. مي دانستند و غلط مي گفتند. امام موسي مي گفت " دکتر چمران يک عربي جديدي توي اين مدرسه درست کرد ." کتاب چمران             رهي رسولي فر               انتشارات روايت فتح

خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 1/4/1390 - 11:46 - 0 تشکر 334856

جنوب لبنان به اسم دکتر مصطفي مي شناختندش. مي گفتند " دکتر مصطفي چشم ماست، دکتر مصطفي قلب ماست ." وقتي جنگ شروع شد به فکر افتاد برود جبهه. نه توي مجلس بند مي شد نه وزارت خانه. رفت پيش امام. گفت "بايد نامنظم با دشمن بجنگيم تا هم نيروها خودشان را آماده کنند، هم دشمن نتواند پيش بيايد." برگشت و همه را جمع کرد. گفت "آماده شويد همين روزها راه مي افتيم". پرسيديم "امام؟" گفت" دعامان کردند ." حدود يک ماه برنامه اش اين بود؛ صبح تا شب سپاه و برنامه ريزي، شب ها شکار تانک. بعد از ظهرها، اگر کاري پيش نمي آمد، يک ساعتي مي خوابيد.

خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 1/4/1390 - 11:49 - 0 تشکر 334858

کم کم همه بچه ها شده بودند مثل خود دکتر ؛ لباس پوشيدنشان، سلاح دست گرفتنشان، حرف زدنشان. بعضي ها هم ريششان را کوتاه نمي کردند تا بيش تر شبيه دکتر بشوند. بعدا که پخش شديم جاهاي مختلف، بچه ها را از روي همين چيز ها مي شد پيدا کرد. يا مثلا از اين که وقتي روي خاک ريز راه مي روند نه دولا مي شوند، نه سرشان را مي دزدند. ته نگاهشان را هم بگيري، يک جايي آن دوردست ها گم مي شود. ايستاده بود زير درخت. خبرآمده بود قرار است شب حمله کنند. آمدم بپرسم چه کار کنيم. زل زده بود به يک شاخه ي خالي.گفتم "دکتر، بچه ها مي گن دشمن آماده باش داده." حتي برنگشت. گفت " عزيز بيا ببين چه قدر زيباست ." بعد همان طور که چشمش به برگ بود، گفت "گفتي کي قراره حمله کنند؟".

خدا در همین نزدیکی است
چهارشنبه 1/4/1390 - 11:51 - 0 تشکر 334860

وقتي کنسروها را پخش مي کرد، گفت " دکتر گفته قوطي ها شو سالم نگه دارين ." بعد خودش پيداش شد، با کلي شمع . توي هر قوطي يک شمع گذاشتيم و محکمش کرديم که نيفتد . شب قوطي ها را فرستاديم روي اروند.عراقي ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش مي ريختند. گفتم "دکتر جان، جلسه رو مي ذاريم همين جا، فقط هواش خيلي گرمه. اين پنکه هم جواب نمي ده. ما صد، صد و پنجاه تا کولر اطراف ستاد داريم، اگه يکيش را بذاريم اين اتاق...". گفت " ببين اگه مي شه براي همه ي سنگرا کولر بذاريد، بسم ا... آخريش هم اتاق من ."

خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 30/3/1390 - 21:21 - 0 تشکر 340445

خارج نشيني از نگاه چمران ??? چمران در طول عمر49 ساله خود با سفر به آمريکا، مصر و لبنان  تجارب علمي-سياسي و نظامي گسترده ? اي کسب کرد. او که خود نوشته است «در امريکا زندگي خوشي داشتم و از همه ي آنها گذشتم و به جنوب لبنان رفتم تا در ميان محرومان، زندگي کنم. مي ? خواستم اگر نمي ? توانم به اين مظلومان کمکي بکنم، لااقل در ميانشان باشم؛ مثل آنها زندگي کنم و درد و غم آنان را در قلب خود بپذيريم». او با بورس شاگرد اولي در دانشگاه تهران براي ادامه تحصيل به آمريکا رفت و همچنان در دوره‌هاي کارشناسي ارشد رشته الکتريسيته دردانشگاه تگزاس در آستين و دکتري رشته فيزيک پلاسما و الکترونيک در دانشگاه برکلي شاگرد اول بود. او سپس به لابراتوار " BLAD " در نيوجرسي که بزرگترين تحقيقات روز انجام مي ? شد و بيش از 5 هزار دکتري و عده زيادي نوبل پرايز در آنجا تحقيق علمي مي کردند، رفت تا در ساخت اولين "قمر مصنوعي" مشارکت کند. او در سال 41 پس از فارغ التحصيل شدن با خانواده خود به نيوجرسي منتقل شد. تدارک اعتراضات و بسيج دانشجويان در جلوي سازمان ملل در نيويورک جلوي کاخ سفيد در واشنگتن و همچنين سفارت ايران در شيکاگو، نيويورک، سانفرانسيسکـو جهت اعتراض به وضعيت سياسي ـ اجتماعي ايران بخشي از تلاش و فعاليت‌هايش در اين سال‌ها است. او که در ايران از اعضاي از نهضت ملي بود، براي اولين بار انجمن ? هاي اسلامي دانشجويان در خارج از کشور را بنا نهاد. همين فعاليت ? هاي سياسي بود که قطع بورسيه وي از سوي دولت پهلوي را به دنبال داشت. اما او که به مدد نمرات ? A پياپيش به استادياري همان دانشگاه درآمده بود، حين تحصيل، تدريس هم مي ? کرد و از دانشگاه پول مي ? گرفت. بعد از جنگ 1967 بين اعراب و اسرائيل و تهمت و افترا و سرشکستگي عرب و اسلام، طاقت مصطفي تمام شد و او کنج آزمايشگاه ? هاي مجهز تحقيقاتي آمريکا را رها کرده و در سال 1346 به مصر رفت و با راه ? اندازي اولين پايگاه آموزش جنگ‌هاي مسلحانه در زمان جمال عبدالناصر، سخت‌ترين دوره‌هاي چريکي و پارتيزاني را آموخت.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

                                     هرکجا هست خدايا به سلامت دارش

دوشنبه 30/3/1390 - 21:26 - 0 تشکر 340446

شمس و مولانا؛ صدر و مصطفي چمران؛ سوغاتي امام موسي ? صدر در سفر سال 1350 وي به تهران بود که به بيروت برد. بازرگان شاگرد مقيم مصرش را به صدر معرفي کرد تا او را با خود به يادگار به لبنان ببرد و ياري ? گرش در تشکيل مدرسه ? اي در صور باشد. سابقه آموزش ? هاي نظامي مصطفيدر مصر به مددش آمده و او با همراهي صدر «حرکةالمحرومين» و سپس جناح نظامي آن، يعني سازمان امل را بنا مي ? نهد. شايد کمتر کسي بداند که چمران پنج سال قبل از شهادتش نيز وصيت ? نامه ? اي نوشته بود. او در دومين دوره جنگ داخلي لبنان در سال 55 از سوي امام موسي صدر مأموريت يافت تا براي سازماندهي مقاومت شيعيان، راهي شهرک نبعه شود. او پيش از اين عزيمت در وصيت ? نامه ? اي که در سال 61 پس از بمباران مدرسه اي که در آن درس مي ? داد، کشف شد؛ وصيت ? نامه ? اي را خطاب به امام موسي صدر نوشت و در آن او را معبود و معشوق خود خوانده و سه ويژگي ممتاز خودش را «عشق»، «فقر» و «تنهايي» برمي ? شمارد و وصيتش را درباره «عشق و حيات و وظيفه» مي ? نويسد: به خاطر عشق است که فداکاري مي ? کنم. به خاطر عشق است که خدا را حس مي کنم، او را مي پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش مي کنم.... درود آتشين من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باريک خودبيني و خودخواهي بيرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فداي عشقت باد، که بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين چيزي است که مرا جذب تو کرده است، و مقدس ترين خصيصه اي است که در ميزان الهي به حساب مي آيد … «عشق» در وصيت ? نامه دوم چمران هم موج مي ? زند. وصيت ? نامه ? اي که اينبار در ايران و در ماموريت وي به اهواز نوشته شد: به خاطر عشق است که به دنيا با بي‌اعتنائي مي‌نگرم و ابعاد ديگري را مي‌يابم. به خاطر عشق است که دنيا را زيبا مي‌بينم و زيبائي را مي‌پرستم. عشق هدف حيات و محرک زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديده‌ام و بالاتر از عشق چيزي نخواسته‌ام.... اين لحظات حساس، لحظات وداع با زندگي و عالم، لحظات لقاي پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

                                     هرکجا هست خدايا به سلامت دارش

دوشنبه 30/3/1390 - 21:35 - 0 تشکر 340447

مالک اشتر امام پس از آنکه علي شريعتي به ايران بازگشت، او نيز هواي وطن کرد و در سال 49 تا عراق هم آمد که به او خبر رسيد به دليل سنگيني پرونده ? اش به ايران بيايد، کشته خواهدشد. به همين دليل به لبنان بازگشت. در پايگاه ? هاي سازمان امل در لبنان و سوريه بيش از 400 رزمنده ايراني زير نظر چمران تربيت شدند. هماهنگي لازم با دولت سوريه شده بود که اين نيروها را با هواپيما به ايران بفرستند اما انقلاب پيش از ورود آنها به ايران پيروز شد و رزمندگان آموزش ديده در جبهه ? هاي جنگ با عراق به کار آمدند. پس از پيروزي انقلاب، چمران با شماري از جنگندگان «امل» به ايران آمد و به توصيه امام ماندگار شد تا به تربيت اولين گروه از پاسداران انقلاب بپردازد. در آبان 58، روزي امام خميني(ره) او را فراخواند و در شوراي عالي دفاع منصوبش کرد. دوستان شهيدش همچون حاج داوود کريمي که نقطه ضعف (بخوانيد نقطه قوت) مصطفي را «ولايت ? پذيري» او مي ? دانستند، مطمئن بودند که او در پاسخ امام مي ? گويد «چشم» و مي ? پذيرد. از همين روي بود که چمران نوشت: سوگند به شيپور جنگ  و به  فداييان از جان گذشته؛ وقتي شيپور جنگ نواخته شود فرق بين مرد و نامرد، تشخيص داده مي ? شود. اولين ماموريت جنگي امام به چمران، سروسامان دادن به اوضاع پاوه بود که پاسداران زيادي در آن قتل عام شده بودند اما او ظرف 15 روز همه راه ? ها و مواضع راهبردي کردستان را به تصرف نيروهاي انقلاب درآورد. تاکتيک چمران برگزاري جلسه با بزرگان شهر و حضور در صف اول مبارزه بود تا حاکميت دولت مرکزي را استحکام بخشد. هرچند قتل عام مجروحان در بيمارستان از سوي محاصره کنندگان پاوه و برخورد هلي ? کوپتر مجروحان به کوه «ديوانه کننده»ترين حادثه تلخ آن روزها در کلام چمران است اما  از آن پس او را«مالک ? اشتر امام» لقب دادند. چرا که پس از بازگشت به تهران، از سوي امام وزير دفاع دولت شد. تا قبل از شهادتش فقط يکبار ديگر بع تهران بازگشت آن هم براي اينکه مرحوم احمد خميني گفته بود امام دلش براي چمران تنگ شده. او در سال 59 نماينده پايتخت نشينان در نخستين مجلس شوراي اسلامي پس از انقلاب بود اما بيشتر عمر نمايندگي را در ماموريت جنگي طي کرد. تشکيل «ستاد جنگهاي نامنظم»، فتح سوسنگرد با همراهي آيت ? الله خامنه ? اي و طراحي تسخير دهلاويه از برگترين دستاوردهاي جنگي چمران50 ساله بود و دشت دهلاويه سنگر اخر براي او. 30خرداد 1360 يک ماه پس از پيروزي ارتفاعات الله ? اکبر به فرماندهي چمران، او در جلسه فوق العاده شوراي عالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت الله اشراقي نماينده امام شرکت و از عدم تحرک و سکون نيروها انتقاد کرد و پيشنهاد هاي نظامي خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. اين آخرين جلسه شوراي عالي دفاع بود که در آن شرکت داشت. پس از شهادت ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه که «عباس علمدار»چمران بود، او خود فرماندهي جنگ را بر عهده گرفت و به شب نرسيده با اصابت ترکشي به پشت سرش به بيمارستان نرسيده، شهيد شد. همرزمانش مي‌گفتند چمران هميشه توي محاصره است. منتها دشمن ما را محاصره نمي‌کرد دکتر نقشه‌اي مي‌ريخت. مي‌رفتيم وسط محاصره، محاصره را مي‌شکستيم و مي‌آمديم بيرون. سياوش گلستان هم‌رزم چمران گفت که شهادت او ستاد «جنگ نامنظم» را متوقف کرد چون پر کردن جاي او کاري ناممکن بود. مردي با مدارج بالاي علمي و نظامي که خاکسارانه با همه رزمندگان ديده بوسي مي ? کرد و ارتباطش با آنها «دلي» بود نه سلسله مراتبي.

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

                                     هرکجا هست خدايا به سلامت دارش

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.