تبیان، دستیار زندگی

آقا بیا که شیعه مظلومه...

آقا بیا که شیعه بیمار شده، دلمون دیگه به هیچ چیز خوش نیست بجز خدا و اهل بیت و شما

آقا دیگه بریدیم، دیگه برامون بسه این همه امتحان این همه تحمل، تحمله خودی و غیر خودی

آقا به هرکی اعتماد کردیم از پشت بهمون خنجر زد

آقا تمام دلخوشیه ما فرزند فاطمه سلام الله علیها است، شاگرد و طلبه شما سید علی خامنه ای که اونم از بس دورش گرگهای آدم نما گرفته که با چنگ هاشون گلوی عزیزدلتو فشار میدند که می دونم و می دونی روزی هزار بار از خدا مرگ خودش رو طلب میکنه...

آقا دیگه بیا که دینه ما همرنگ بی دینی شده، بد حجابی و فساد علنی شده، برای مسئولین و مردم معمولی شده

آقا بیا هر روز که بگذره بیشتر شرمنده ی تو میشیم، بهتره بدون رو درواسی بگم که نه هر روز بلکه هرلحظه شرمندگیمون بیشتر میشه، با گناهامون گناهای دانسته و ندانستمون گناهای عمدی و غیر عمدی...

آقا ما دیگه روی دیدن علی رو نداریم

ما دیگه روی دیدن صورت مادرت رو نداریم

ما دیگه روی دیدن جگرهای قطعه قطعه جدت امام حسن رو نداریم دیگه روی دیدن قبر بی حرمش رو نداریم

ما دیگه روی دیدن پیکر حسین ع رو نداریم

ما دیگه روی دیدن امام ها، علما، شهدا و اولیات رو نداریم

آقا ما کلا شرمندتیم از ما بگذر از ما دلگیر نباش

برای اینکه نتونستیم مرحمی باشیم برای زخم هات برای اینکه نتونستیم درست امر به معروف کنیم برای اینکه کوتاهی در دین کردیم برای اینکه ... بزار بیشتر نگم

آقا بیا دیگه بسه خسته شدیم، چقدر حرف، چقدر توهین، چقدر خار شدن، چقدر آب شدن

آقا بیا تورو به چادر خاکیه مادرمون بیا

بیا که شیعه ها مسخ شدند، بیا که بزرگان مست شدند، بیا آقا... بیا...

ما کم نیاوردیم خیالت راحت آقا تا آخرین نفر و نفس ایستاده ایم ولی خیلی بده یه نوکر اربابشو نبینه

بدتر از اون اینه که ارباب نخواد اونو ببینه

والحمدلله رب العالمین

  سید سعید خاتمی