سلام دوست عزیز...
حقیقتش اینها برای من هم سواله، بخصوص در تعداد رکعتها.
البته خیلی وقت پیش یه جوابی شنیده بودم اما چون قانع نشدم خیلی زود از خاطرم رفت،
آخه یه جورایی ناقص بود...
خیلی دوست داشتم که بتونم کمکی بکنم اما چیز زیادی نمیدونم و هرچی مینویسم
برداشت های خودمه و اون چیزیه که به فکرم میرسه... امیدوارم حداقل یه استارت باشه...
در مورد اینکه چرا بعد از رکوع قیام میکنیم و بعد به سجده میرویم، فکر میکنم چون اگه قرار بود مستقیما از رکوع به سجود بریم یه حالت عجول مانند و ناخوشایند داشت. ما سرمون رو بلند میکنیم تا بخدا بگیم که هواسم به تو هست. اگه اینطور میبود (مستقیم به سجده رفتن) حالتش حتی در خونسردرین حالت چندان فرقی با حرکات کلاغ نمی داشت و این اصلا جالب و خوب نیست.از طرفی بخاطر خم بودن در رکوع و موازی بودن نیم تنه بالایی با زمین فشار خون در قسمت سر و بخصوص مغز زیاد میشه، حالا اگه از این حالات مستقیما به سجده بریم این فشار بدون وقفه ادامه پیدا میکنه تا سجده تموم بشه و این مدت زیر فشار بودن برای مویرگهای حساس مغز خیلی خوب نیست و درحالاتی میتونه باعث پارگی اونها هم بشه. تازه این خودش یه استراحته و باعث شمردگی نفس ها میشه و روی روان خیلی اثر داره.
در مورد اینکه چرا دو سجده، خوب یکی از دلایلش میتونه همون بالایی باشه و مدت اون.
این هم میشه که بشه، که سجده حرکت برگزیده نمازه و خدا خیلی این حالت بنده رو دوست داره،
شاید میخواسته با این کار تعدد این حرکت رو بالا ببره تا اینطوری به رحمتش
(همینطوری بی دریغش) اضافه کنه. البته اگه بعد علمی این حرکت رو روی سلامتی هم
اگه در نظر بگیرید خیلی چیزها رو داره که ز جمله میتونه این علاقه خدا به این حالت برای
بنده اش رو روشن کنه. یه جواب کوچولوی دیگه هم میتونم بدم، اینکه شما بعد از کلی
گفتن ستایش و عظمت خدا وقتی میشینید تا به پاش بیافتین؛ یکبار اول دارین و یکبرار آخر،
قبل بلند شدن، این میتونه دلیلی برای پاک شدن روان و خدایی شدن روح باشه....
یه چیز دیگه هم بگم. اگه دیده باشین (توی فیلمها زیاد نشون میدن) وقتی مثلا خورششید پرستها
و یا هر بت پرست دیگه ای میخواد جلوی خداس خودش به خاک بیافته،
یکسره سرش رو فرود میاره
و بعد بالا میاد و یه چیزهایی در مورد بزرگیش و خدا بودنش میگن و باز میرن پایین و همینطور
ادامه میدن... خوب چرا ما برای خدای واقعی اینکار رو نکنیم؟!!!
در مورد اینکه چرا توی تشهد به خودمون سلام میدیم، د اعتراف میکنم که برای خودم هم بارها و بارها پیش اومده اما جواب درستی براش پیدا نکردم. ولی فکر کنم منظور خدا از این کار این بوده که انسان خودش رو فراموش نکنه. درسته که همه چیز برای خداست، درسته که خدا همه چیز رو در دست داره و درسته که خدا سرنوشت همه رو میدونه اما انسان نباید غافل بشه و یا خودش رو ببازه. احمالا خدا خواسته انسان رو با اینکار برای برگشت به زندگی بعد از یه عبادت شیرین و عمیق آماده کنه و بگه که باید بری تا بتونی بازم منو بخونی...
البته جواب این سوال میتونه همون اناالحق منصورحلاج هم باشه (فکر میکنم)، کی بهتر از آدم، اشرف مخلوقات و گوشه ای از وجود خدا برای سلام دادن به اون؟!!!
شرمنده اگه طولانی شد...راستی اگه جوابهای قشنگی پیدا کردین که قانع کننده بود، خیلی دوست دارم بدونم
یاحق
مجتبی