(( سری دوم زاغکی غالب پنیردید)) زاغکی قالب پنیر خرید/ به زوق به شاخه ای پرید./ شاخه ای که بود در اهی/ کنارش نشسته روباهی/ رو بهک به شوق زیاد/ رو به زاغ نمود با دلشاد/ وصف نمود از قد و بالا/ چاخان پی چاخان حالا/ زاغ پنیر پنهان کرد / به جان چنین پیمان کرد/ . که گر دهی یم نانی / زین پنیر نیز مهمانی/ روبهک به دل گریست./ که امروزجای حقه بازی نیست./ زاغ هم شده هوشیار/ هرکسی بود همی بیدار/ دام بر گرفت و دوید / فکر دیگر به سرش رسید/ که کند علاج تنبلی با کار/ روبهک جست از پی پندار/ فی البداهه منصور مقدم /