سلام ابتدا حکایت زیر را با دقت بخوانیم:
در روستایی دو برادر زندگی می کردند که کار یکی از آنها دباغی و چرم سازی بود... روزی برای کاری به شهر عزیمت می کنند ... برادر بزرگتر خطاب به برادر کوچیکتر(که کارش در دباغ خونه بود ) کرده و می گوید : به خاطر داشته باش وقتی به شهر رسیدیم ، برای رسیدگی به کار خود از بازار عطر فروش ها عبور نکنی. اما این برادر کوچیکتر توجهی به این نصیحت برادر نکرده و روزی از بازار عطر فروش ها عبور کرده و بعد از چند قدم و عبور از سر در چند مغازه عطاری مدهوش شده و بر روی زمین می افتد ... مردم بازار وقتی دیدند مردی مدهوش بر روی زمین افتاده و به سختی نفس می کشد ، شتابان از چند مغازه مقداری عطر خوش بو آورده و جلوی دهان و بینی او قرار می دهند تا نفسش بالا بیاید... اما حال او بهبود نیافته و بدتر می شود آنچنانکه تا سر حد مرگ هم پیش می رود... مردم با دیدن تنگی نفس مرد هراسان تر شده و هر کسی کاری می کند .... یکی از مغازه اش عطر تند می اورد....یکی عطر گرم ،یکی عطر ملایم و.... همه نوع عطر را امتحان می کنند... عطر گل مریم ، گل نرگس ، گل یاس و خیلی گلهای دیگر اما حال این مرد بدتر و بدتر می شود. از قضا آنروز برادر این شخص درحال عبور از نزدیکی بازار عطارها بود... که از دور، شلوغی و اذحام جمعیت گوشه ی بازار نظرش را جلب کرده و از روی کنجکاوی به داخل بازار می آید... مردم را کنار زده و برادرش را که از بدی حال در حال جان دادن بود مشاهده میکند... سریع خطاب به اطرافیانش می گوید که عجله کنید مقداری لجن و نجاست بدبو بیاورید ... مردم از درخواست وی تعجب کرده و مقداری لجن متعفن و بد بو می اورند و جلوی دهان و بینی برادر مدهوش می گذارند... با این کار مرد به هوش امده و جان تازه می گیرد...
مردم علت این را از برادر بزرگتر جویا می شوند که چرا اینطور شد!؟ چرا ما وقتی جلوی دهان و بینی برادرت عطر و مشک قرار می دادیم حالش بدتر می شد اما وقتی تو مقداری لجن بدبو قرار دادی حالش خوب شد؟! برادر بزرگتر خطاب به جمع کرده و چند جمله کوتاه جواب می دهد: کار این برادرم در روستا دباغی و چرم سازی است.... چون خیلی بوی بد استشمام کرده ،نفسش به بوی عطر و مشک و انبر حساسیت پیدا کرده است و بخاطر این بوده که وقتی شما بوی خوش جلوی دهانش قرار میدادید حالش بدتر می شد.
خوب حکایت ما تمام شد اما مهمتر از ان تامل بر نکات این داستان است که در ادامه با هم بررسی میکنیم یا علی