برای شروع هم میتوان با برپایی محدود و آزمایشی یكی دو نمایشگاه در 6 ماهه دوم امسال، ظرفیت برپایی نمایشگاههای تخصصی كتاب را ارزیابی كرد.
ورودیه بگیرید
حالا كه حرف از نمایشگاه شد بگذارید نقل قولی از یك شاعر بیاوریم كه پیشنهاد داده برای نمایشگاه كتاب ورودیه تعیین شود تا موجبات تفكیك مخاطبان بیهدف از علاقهمندان جدی كتاب فراهم آید.
جواد محقق كه هجوم بازدیدكنندگان بیهدف را موجب سردرگمی مخاطبان كتاب در نمایشگاه دانسته به ایبنا گفته است: حركت موثر دیگر، دوركردن ناشران دانشگاهی از نمایشگاه بینالمللی كتاب است و برای این منظور میتوان یك نمایشگاه در طول سال به این گروه اختصاص داد. امیدواریم مسوولان نمایشگاه تنها بخش مرتبط به اخذ ورودیه را از پیشنهادهای آقای محقق اجرایی نكنند، بلكه به پیشنهاد دیگر وی نیز توجه كنند!
حیف كه مصریها فردوسی ندارند
هفته گذشته مناسبت مهمی در تقویم ملی ما بود؛ روز بزرگداشت فردوسی. به همین دلیل در بسیاری از شهرهای كشور مراسم مختلفی برگزار و درباره فردوسی و شاهنامه و عظمت این اثر ملی بسیار صحبت شد.
در یكی از این مراسم كه در تالار فردوسی دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، شاهنامهپژوه برجسته معاصر دكتر میرجلالالدین كزازی سخنرانی كرد كه گویا سخنرانی و حضورش با تشویق بسیار حاضران همراه بوده است.
كزازی در صحبتهایش حرف جالبی زده است كه نقل آن خالی از لطف نیست: اگر بخواهید بیچون و چرا داوری كنید كه چه كسی از میان ایرانیان، ایرانیتر است، باید سنجید كه تا چه پایه با فردوسی و شاهنامه آشنایی دارد.
كزازی در این سخنرانی ادعای جالبی را نیز مطرح كرده و گفته است «شاهنامه تنها شاهكار ادبی ایران است» و در توضیح این سخن چنین گفته است: چرا دفترهای شعر شاعران بزرگی مانند حافظ، سعدی، خیام، نظامی و خاقانی و دهها سخنور بزرگ فارسی را معیار این سنجش نمیدانیم؟ پاسخ این است كه سرودههای این بزرگان تنها گوشهای از فرهنگ ایران و ایرانی را نشان میدهد، در حالی كه در شاهنامه فردوسی است كه میتوانیم سرشت و نهاد ایران را به شكلی گوهرین بیابیم.
كزازی نقل قولی هم از حسنین هیكل، روزنامهنگار بزرگ مصری آورده است كه گفته: اگر مصریان فرهنگ گرانسنگ خود را از یاد بردهاند، از آنروست كه فردوسی و شاهنامه نداشتهاند.
حقوق حرفهای خود را جدی بگیرید
ماجرای بیاعتنایی به حقوق مولف و مصنف در كشور ما حكایت عجیب و غریبی شده است. چند وقت پیش یكی از شاعران جوانی كه در بین گروهی از مخاطبان مورد توجه است با پیام تشكر یكی از دوستانش روبهرو میشود كه از او به خاطر تقویم زیبایش سپاسگزاری كرده است.
شاعر كه متوجه منظور دوستش نمیشود با او تماس میگیرد و متوجه میشود یك تقویم 4 رنگ زیبا از شعرها و عكسهایش بدون اطلاع خودش چاپ كردهاند و تقویم هم با استقبال و فروش خوبی روبهرو شده است.
وقتی شاعر ماجرا را پیگیری میكند متوجه میشود فردی در خارج از كشور این تقویمها را سفارش داده و منتشر كرده و به عقیده خودش خیلی هم كار خوب و فرهنگی دوستانهای انجام داده است و اصلا چه نیازی به رضایت صاحب اثر؟!
اگرچه این داستان با مصالحه دو طرف و عذرخواهی چاپكننده تقویمها به پایان رسید، به نظر میرسد زمان تجدید نظر و اعمال بازدارندگی بیشتر در قانون حقوق مولف و مصنف رسیده باشد. از سوی دیگر لازم است شاعران و نویسندگان نیز در استیفای حقوق حرفهای خود جدیتر وارد عمل شوند تا گروهی در این میان از آب گلآلود ماهی نگیرند.
منبع . جام جم