- نگاهش می کنم نگاهم می کند بیشتر نگاهش می کنم بیشتر نگاهم می کند شرمنده می شوم شرمنده نمی شود از رو می روم از رو نمی رود!
- اعتراف می کنم که دوست دارم به سمتش بروم؛ گرسنه هستم اما خوردن او همین حالا امکان پذیر نیست!
- سنگینی نگاهش را پس کله ام پشت موها و گوشهایم احساس می کنم؛ وزوز صدایش هر لحظه بلند و بلندتر به گوشم می رسد.
- می لرزد و دلم را می لرزاند. خنکی گوشت تنش را با این لرزشها به سمت و سوی من می فرستد سردم می شود یخ می زنم دیگر طافت ندارم آب دهانم راه افتاده : ای ژله خوشمزه لعنتی!
- دو ساعت پیش خودم با دستهای خودم تو را آماده سازی کردم؛ آن موقع هیچ احساس خاصی نسبت به تو نداشتم ولی حالا که هزار هزار ماشاالله برای خودت لعبتی شده ای ببین چطور با آفریننده خودت سر جنگ پیدا کرده ای!
- حیف که روزه دارم و گرنه کل کاسه ات را تمامی حجم سردت را هورت می کشیدم و تا ته می لیسدم ای لرزانک تن رقصانك!
- پنجره باز است و باد گرم تابستانی به درون راه پیدا کرده و تو در این گرداگرد باد برای من روزه دار خوش رقصی می کنی. ای لعنت بر شیطان! ای تف بر او! دو ساعت و نیم تا اذان مغرب مانده!
- اما نه؛ وای من! این قاشق مرباخوری دست من چه می کند؟!
- بیشک تو را نخواهم خورد؛ كودك بی اختیار که نیستم تا نتوانم جلوی هوس خود را بگیرم. اگر هم بمیرم فریب تو شیطان ژله ای را نخواهم خورد؛ خواهی دید!
- اما حالا که فرصت دست داده چرا از آن سودی نبرم؟ هان؟ چرا؟ مگر نه اینکه تو ملعون شیطان خناس در این ژله خوشمزه تمشک و انار لانه کرده ای پس چه خوب است که با اقدامی انتحاری دنیائی را از شر نحس تو برهانم.
- کافی ست ژله را بخورم تا وجودت تلخت را هضم کرده باشم و از آنجا یکراست و بی معطلی به مستراح رفته تو را به اسفل السافلین دفع کنم. یك تیر و دو نشان؛ چه فکر بکری!
- جهان بی شیطان چه صفائی پیدا می کند و قهرمان ابن بهشت مصفا که خواهد بود: البته من گناهکار!
- آری خدا جان اینقدر صداقت و انصاف دارم که بپذیرم خوردن روزه گناهی بزرگ است تو را به خدائیت اینقدر مرا چپ چپ نگاه مکن مگر تا به حال رابین هود مسلمان ندیده ای!
- توکل به خودت خدا! من که رفتم ؛ در کار خیر هم كه حاجت هیچ استخاره نیست.
- بسم الله الرحمن الرحیم می خورم ژله شیطانی را به نیت کشتن شیطان و به نیت نجات عالمیان و ... آخ! ... داد! دیدی چی شد...
- یادم رفته بود من با این سن و سال و این مرض دیابت که هر نیم ساعت دستشوئی لازمم کرده اگر به اندازه حبه ای از این ژله بخورم باید تا صبح دو روز دیگر هم در مستراح جا خوش كنم.
- تازه این یکی را بگو؛ الان كه ماه مبارك رمضان نیست و من هم روزه نیستم!
- خوشم آمد حالت گرفته شد شیطان جان! دیدی حریف دیرین؛ دیدی این بار چه رو دستی خوردی! چه لذتی می برم من از سر به سر گذاشتن تو!
- من و تو چیزی نزدیك شست سال است كه با هم دوئل می كنیم و هربار یكی مان پیروز می شود. شست سال دوئل رودررو و چشم در چشم. شیوه های تو برای من كهنه و تكراری شده.
- برو كه امروز شش بر هیچ به نفع من تمام شد! پناه می برم به خدا از ترفندهای تازه ات!