شما در این كنسرت از ریتمها و سازهای مختلف استفاده كردید. درباره بهرهگیری از ریتمها و شیوههای جدید در همنوازی با ساز حسین علیزاده توضیح دهید؟
این شیوه نواختن تنبك را میتوان به كار یك نقاش تشبیه كرد. این تجربه حدود 20 سال پیش در اولین دیدار و كنسرتم با علیزاده رخ داد.
از آن زمان دائم به این فكر بودم كه چگونه از قالبهای گذشته بیرون بیایم. به این شكل تجربه من در این زمینه شروع شد و در حال حاضر تمام انگشتگذاریها و صداهای جدیدی كه در نوازندگی من شنیده میشود، زاییده تجربیاتی هستند كه روی صحنه انجام شده و ملكه ذهن من است. با این حال در یك اجرای بداهه، هماهنگی با نوازنده دیگر بسیار سخت است.
تا امروز با علیزاده حدود 200 كنسرت در سراسر جهان برگزار كردهام كه بر این اساس احساس، بیان سازی، شیوه پرداخت به جملات موسیقی و حتی قطعات ضربی و... را در همنوازی با او میشناسم و بسته به این شیوهها از ریتمهای مختلف استفاده میكنم. با این حال اینها در واقع تكنیكهایی هستند كه در خدمت بیان لحظه به وجود میآیند و قبلا درباره آنها تصمیمگیری نمیشود.
سبك نوازندگی شما با شیوههای قدما تفاوت دارد. این وجه تمایز از كجا میآید؟
از ابتدای همكاریام با علیزاده به ریتمهایی كه در شعرها و نثرهای فارسی گنجانده شدهاند، توجه زیادی داشتم و به این نتیجه رسیدم كه عمده آنها پیچیده در اشعار ماست. وقتی به اینها توجه كنیم با چارچوبهایی مواجه میشویم كه با قالبهای سنتی و ریتمهای متداول تفاوت دارند.
شما در اجراهایتان از 2 ساز بم دایره و زنگ سرانگشتی هم استفاده میكنید، دلیل احیا و تغییر این دو ساز آیا به جای خالیشان در موسیقی ایرانی باز میگردد یا شما در تكنیك شخصیتان نیاز به صداهای متفاوت دارید؟
بم دایره و زنگ سرانگشتی از دل كار من بیرون آمدهاند و در واقع من به دنبال یكسری صداهای خاص بودم. برای همین همیشه میخواستم این سازها را به گونهای تغییر دهم كه با این صداها بتوانم برای بیان خودم در لحظه استفاده كنم.
كمی در باره این 2 ساز ابداعی توضیح دهید.
بم دایره یك ساز ابداعی كوكی است كه من ادعایی برای اختراع آن ندارم، بلكه بیشتر تلفیقی از سازهای دایره، دف و تانجیرای هندی است. زنگ سرانگشتی را در جستجویم در میان سازهای فلزی ایران در یك تابلوی نقاشی مینیاتور در نمایشگاهی در پاریس كشف كردم. در مواجهه با این تصویر برایم جالب بود كه این ساز هم اكنون كجاست. وقتی ردی از آن پیدا نكردم، این ساز را ساختم و كمكم نواختن آن را آغاز كردم، البته نه به شیوهای كه در موسیقی عرب و هند متداول است، بلكه هدفم ایجاد تكنیك جدید در شیوه نواختن در فضای موسیقی ایران بود.
تكنیك نواختن آن را از كجا كسب كردید؟
بخش عمدهای از نواختن زنگ سرانگشتی از تكنیكهای تنبك میآید. برای من جای خوشبختی است كه در عصر معاصر توانستهام یك ساز را احیا كنم و مطمئن هستم در سالهای آینده خیلیها از این ساز استفاده خواهند كرد.
آیا تكنیك نواختن شما در اجراهای مختلف دائم در تغییر و تحول است یا یك قالب همیشگی دارید؟پویایی كار و گرفتار نشدن در قالبهای قدیمی، همیشه یكی از اهداف من در نوازندگی بوده است. البته این بدان معنا نیست كه قالبهای سنتی بیارزش هستند ، بلكه شیوه ما پرداختن به مواردی است كه دیگران به آنها توجه نمیكنند و تا حد زیادی فراموش شدهاند.
به وجود آمدن تكنیكهای جدید به هیچ وجه نفی شیوههای گذشته و سنتی نیست. آنها ارزشهای خودشان را دارند. هدفمان این بوده كه در آن قالبها گیر نكنیم و هر لحظه در اجرایمان پویایی وجود داشته باشد. برای من هر اجرای تازه و روی صحنه رفتن یك معماست چون ما نمیدانیم چه اتفاقی میخواهد بیفتد در واقع ما بعد از هر اجرایی كار ضبط شده را تماشا میكنیم و آن موقع تازه متوجه اتفاقاتی كه در حین ساز زدن رخ داده، میشویم.
به طور كلی اگرچه من همیشه دوست دارم شیوه نواختنم را تغییر دهم اما بدون شك بعضی وقتها به شكل ناخودآگاه خودمان را تكرار میكنیم، ولی هدف نهایی این است كه از پویایی باز نایستیم. در شكلگیری تكنیكهای نوازندگیتان چه قدر فضای بیرون از ایران و نیز اجرا با گروههای خارجی تأثیرگذار بوده است؟ خیلی موثر بوده چون من در هر اجرا با دیگر هنرمندان از آنها درسهایی را آموختهام. در یك دورهای با گروههای موسیقی معاصر اروپایی همكاری داشتم كه به تنبك خیلی علاقهمند بودند و اعتقاد داشتند كه صدای این ساز به نوعی آوای انسان است. همین بینش آنان برایم درسی بود كه به این مساله از دید دیگری بنگرم.
در واقع آنان به من آموختند كه به فرهنگ خودم از یك زاویه دیگر نگاه كنم و مرا هدایت كردند كه به ارزشهای كهن با دیدی متفاوت بنگرم. شما از شاگردان نسل دوم استاد تهرانی هستید. از آموختههای ایشان و اصل و قالب سنتی نواختن تنبك چگونه به شیوههای كنونی رسیدهاید و در حال حاضر چه قدر از اصول ساز زدن استاد تهرانی در كارتان بهره میبرید؟
میتوان گفت 90 درصد آن چه اجرا میكنیم، ساختارهای جدید است كه البته همه ریشه در كار اساتید گذشته دارد.
من معتقد به این هستم كه بخش عمده صداهایی كه با تنبك اجرا میشود را استاد تهرانی در قالبهای سنتی نواخته كه ما تنها آنها را به فرمهای متفاوت در میآوریم. به عبارت دیگر فرم و انگشتگذاریها جدید شدهاند.
با این وجود من هنوز وقتی میخواهم به خلوص برسم، به كارهای استاد تهرانی گوش میدهم. چرا كه حس و حالی كه در كار ایشان موج میزند و فضایی كه در همان قالبهای گذشته به وجود میآورد، آنقدر غنی و زیباست كه هنوز با آنها زندگی میكنم و سعی میكنم باز هم از آن درس بگیرم. استادان دیگری هم داشتید؟
به غیر از استاد تهرانی، استادان دیگری چون بهمن رجبی و ناصر فرهنگفر نیز در شكلگیری كارم نقش بسزایی داشتند. این اساتید بینهایت زحمت كشیدهاند و كارهایشان همیشه برای من پلی بوده برای رسیدن به كارهای بهتر.
تنبك یك ساز كاملا ایرانی است، اما شیوه نواختن شما هم ایرانی است و هم مدرن. در اجراهای خارجی، آیا مخاطب شما بیشتر با فرهنگ موسیقایی ایران آشنا میشود یا این كه صرفا با یك ساز كوبهای متفاوت مواجه میشود؟
مدرن بودن به معنی قرار گرفتن در كنار فرهنگهای دیگر است. سازی كه من میزنم اگرچه متعلق به ایران است، اما بخشی از فرهنگ دنیا به شمار میآید، همانند معماری، نقاشی و دیگر هنرهای ایرانی. برای همین این ساز توانایی ارتباط برقرار كردن با مخاطبان بسیار زیادی در سطح جهان را دارد.
شما در خارج كشور چقدر تلاش كردهاید كه ساز تنبك را به عنوان ساز ایرانی به علاقهمندان معرفی كنید؟هم اكنون من حدود 200 شاگرد خارجی دارم كه تنبك سازشان شده است . مثلا 4 دانشجوی ژاپنی داشتم كه 5 سال شیوه استاد تهرانی را یاد گرفتند و یك مركز فرهنگی در توكیو ایجاد كردند كه خودشان تنبك درس میدادند.
منبع جام جم
در واقع طی این سالها بیشترین مسوولیتم این بوده كه این ساز را به غیر ایرانیها بشناسانم. این هنرجویان، تنبك را با توجه به فرهنگ موسیقایی خودشان مینوازند یا در قالبهای سنتی ما؟
من شیوه استاد تهرانی را درس میدهم و بعد از مدتی هم به سوی شیوه سنتی كار روی اشعار میروم. آنان با این شیوه متوجه میشوند كه ما از یك شعر چگونه به یك قطعه موسیقایی میرسیم.