این نمایشگاه كه با نام طبیعت در نگاه نقاشان نوگرا برپا شده، تنوع چشمگیری از سبكها و شیوهها از واقعگرا تا انتزاعی و طیف گستردهای از رویكردها را در بر گرفته است. مطلب زیر با نگاهی كلی به نمایشگاه، به خوانش 2 اثر از استاد پرویز كلانتری و استاد غلامعلی طاهری كه با الهام از طبیعت خلق شدهاند، میپردازد.
رویاهای خاكی آقای نقاش
پرویز كلانتری نقاش پرسابقه كشورمان را میتوان یك استثنای هنری در نقاشی معاصر ایران دانست. پیشكسوتی كه آثار هنریاش سالیان سال است زینتبخش بسیاری از مجموعهداران معتبر ایران و جهان شده است. او در نمایشگاه «طبیعت در نگاه نقاشان معاصر» یك اثر ارائه داده است، اثری متفاوت كه نشان میدهد حتی بهار هم در نگاه پرویز كلانتری زرد رنگ است. زرد كه نه! شاید بیشتر اخرایی. اُخرایی رنگی زرد مایل به قهوهای روشن است كه نامش را از گل اخرا گرفته است. بیشتر كارهای كلانتری با این طیف و تم مایه رنگی ساخته میشوند.
هرچند كه بخوبی میتوان تاثیرپذیری كلانتری و آثارش را از نقاشیهای ماركو گریگوریان (كه در این سبك پیشتاز بود) دید، اما خودش معتقد است كه او آگاهانه خواسته به نوعی از قلمروی كارهای این نقاش بزرگ معاصر كشورمان فاصله بگیرد. البته این موضوع از نگاهی دیگر منظقی به نظر میرسد، زیرا گریگوریان در آثارش به مفهوم انتزاع و تجرید بسیار اهمیت میداد، ولی كلانتری آنچه را میبیند نقش میزند. او در آثارش به دنبال معماری ایرانی رفته است و نگاه ویژهاش به این مفهوم باعث شده تا به سبك شخصی خود برسد. خشت خامی كه او در آثارش به دفعات از آن استفاده میكند، در واقع سمبلی برای ادای دین او به معماری كهن ایرانی است. حرف خودش در این باره شنیدنی است. كلانتری اعتقاد دارد امروزه متریال (مواد استفاده شونده در خلق یك اثر هنری) تعیینكننده است و استودیوهای نقاشان مدرن همچون لابراتوار شیمی میماند كه هر نقاش در آن سعی دارد تا یك ماده اختصاصی پیدا كند و او هم در این میان خاك را به عنوان یكی از 4 عنصر سرنوشتساز در باور ایرانیان به نقاشیهایش وارد كرده است.
از نگاهی میتوان كلانتری را میراث دار سبك سقاخانهای در ایران دانست. هنرمندی كه بخشی مهم از آثارش با این سبك و سیاق ساخته و پرداخته شدهاند، ولی در عین حال خود را متعلق و وابسته به هیچ جریان فكری و كاری نمیداند. در واقع میتوان كلانتری را هنرمندی دانست كه میان سنت و مدرنیته ساكت در گوشهای نشسته و گاه این طرف یا آن طرف را ورانداز میكند و مشغول نقاشی كردن میشود. آثارش بوی سنت میدهند، اما با ابزار مدرن ساخته میشوند. اصلا شالوده و بنیان كارش بر همین اساس ساخته میشود. سادگیای كه او در آثارش از آن حرف میزند در واقع نگاه هوشمندانه او به مفهوم هنر است.
از نشانههایهای متداول آثار كلانتری میتوان به خانهای روستایی اشاره كرد، خانهای كه در سكوت زرد رنگ كویر جا خوش كرده است، بدون انسان و حتی دور از هر گونه نمادی از زندگی مدرن. در نقاشیهای كودكان همیشه خانهای وجود دارد كه از دودكش آن دودی به آسمان میرود و در كنارش رودی جاری و درختی سرسبز سر به آسمان كشیده است. جذابیت نهفته در این نوع نقاشی را شاید بتوان رمز و راز موفقیت كلانتری دانست. هنرمندی كه سادگی را از كودكان و كویر به عاریه گرفت تا آثاری خلق كند كه دلنشین هستند. خانههای نقاشیهای كلانتری همگی در كویر ساخته میشوند. او معلم معماری بوده و هست و یكی از دلایل اصلی نگاه او به این امر سفرهای بیشماری است كه با دانشجویانش برای بررسی معماری شهرهای كویری ایران مانند كاشان و یزد داشته است.
او از اواسط دهه 70 آغازگر شیوهای جدید در نقاشیهایش شد كه به نوعی خرق عادت هنری برای وی به شمار میرفت. بوم را كاهگلی میكرد و با 3 خط ساده كه شاید بیانگر 3 خط پایه نگارش موسیقی بود، میخواست موسیقی كویر را بنوازد. بیان موسیقایی نهفته در آثار این هنرمند را میتوان یكی از دلایل دیگر موفقیت كلانتری بر شمرد، اما با گذشت زمان این خط كمكم تغییر رویه داد تا به خطی فیروزهای بدل شد كه نمادی از فیروزهای باشد كه در بناهای معماری اصیل ایرانی به چشم میخورد.
از سویی دیگر تركیب فیروزهای خانهها یا مساجدی با گنبدهای فیروزهای كه در دل كویری زرد به چشم میخورند، بار دیگر استفاده هوشمندانه او از این رنگ كاملا ایرانی را بخوبی نشان میدهد. هنرشناسان معتقدند استفاده از كاشیكاریهای فیروزهای در بناهای سنتی ایران كه معمولا در شهرهای كویری به چشم میخورد (كه البته بسط این امر به معماری سنتی ایران در تمامی شهرهای دیگر نیز دیده میشود) بر اساس اندیشهای كهن شكل گرفته است. اندیشهای كه بر اساس آن رنگهای متضاد یا مكمل در كنار هم میتوانند چشمنوازی زیبایی بیافرینند.
از كلانتری در نمایشگاه طبیعت در آثار پیشگامان نقاشی معاصر ایران اثری به نمایش در آمده است كه بهار را از نگاه او نشان میدهد. بهاری كه زرد رنگ است، بیابان دارد و خانهای و مسجدی با كاشیهای فیروزهای و البته درختی كه نشانه آبادانی است. اما در این اثر نكتهای وجود دارد كه شاید كمتر به آن توجه شده است. نكتهای كه میتوان نگاه راز آلود همیشگی او را در آن یافت. دریچهای در میان كوهها كه معلوم نیست به كجا باز خواهد شد. دریچهای كه میتواند رو به دریا باشد یا رو به دشتی خوش آب و علف. مطمئنا هرجا كه باشد، جایی است كه رویاهای این هنرمند آنجا كامل میشود. كلانتری هنرمندی است كه این روزها پا به 80 سالگی گذاشته و آثارش اعتبار هنر نقاشی معاصر ایران به شمار میرود.
پیوند آسمان و زمین
استاد غلامعلی طاهری را بیشتر با نقاشیهای انقلابیاش میشناسند. هنرمندی كه از نسل هنرمندان انقلاب است و آثارش بخشی از آثار تاثیرگذار این نسل را تشكیل میدهد. از او نیز اثری در نمایشگاه طبیعت در نگاه نقاشان معاصر ایران به نمایش در آمده كه از چند بعد میتواند مورد توجه قرار گیرد. طاهری در چند دوره كاری خود تجربههای رنگی متفاوتی را پشت سر گذاشته است، اما هیچگاه به طور رسمی به طبیعتگرایی نپرداخته است.
گرچه میانسالان امروز ایران خاطره او و آموزشهای نقاشی طبیعت را در دهه 70 در تلویزیون به خاطر دارند، اما با این حال او یك نقاش طبیعتگرا نیست. طاهری در واقع هنرمندی است كه همواره در كارهایش محتوا و قالب را وسیلهای برای بیان دیدگاهها و اعتقادات خود قرار میدهد. خودش معتقد است كه گرچه آثار زیادی در زمینه طبیعتگرایی خلق نكرده است، اما هنرمند با طبیعت بزرگ میشود و طبیعت بخشی ناگسستنی از زندگی او را تشكیل میدهد.
اثر به نمایش در آمده از او در این نمایشگاه چشماندازی از دریاست. در واقع او با اختلاط رنگهای سرد و گرم در كنار هم، غروب دریا را متفاوت به تصویر كشیده است. نكته قابل توجه در این اثر انعكاس آبی آسمان در آبی دریاست كه نقاش توانسته آن را بخوبی خلق كند. این تنها بخشی از ناگفتههای این نقاشی است، زیرا در این اثر مخاطب شاهد تابش نور مستقیم نارنجی و قرمز خورشید روی این انعكاس است كه نكتهبینی نقاش را در استفاده آگاهانه از رنگهای گرم و سرد در كنار یكدیگر نشان میدهد.
چند سال پیش نمایشگاهی از سوی فرهنگستان هنر با موضوع نقاشی منظرهگرایی در خیال هنرمندان شرقی برپا شد كه در واقع اثر به نمایش در آمده از سوی طاهری در این نمایشگاه حاصل آن رویداد است.
خودش معتقد است كه حركت امواج دریا هر انسانی را به فكری عمیق فرو میبرد. این امواج پس از وارد شدن به ساحل جذب شنها میشوند. در عین حال میگوید كه خواسته با خلق این اثر نوعی آشتی میان زمین و آسمان را به تصویر بكشد.
حرفهای او چندان بیراهه نیست، زیرا در این اثر مرزی میان زمین و آسمان دیده نمیشود و گویا به هم پیوند خوردهاند.
اما نكته اساسیتر در مورد این نقاشی، استفاده از اكریلیك به جای رنگ و روغن است. این امر از آن رو مورد توجه است كه كار با اكریلیك مانند صخرهنوردی است. اولین اشتباه، آخرین اشتباه هنرمند به شمار میرود و از آن رو نقاش باید دقت بیشتری در زدن تاش (ضربه قلممو) داشته باشد. تاشهای محكم و در عین حال استادانه این تابلو باعث شده است اثری متفاوت در میان بیشمار آثار طاهری خلق شود.
با توجه به رویكرد اجتماعی و مذهبی آثار طاهری، او را میتوان از آن دست هنرمندانی برشمرد كه نمیتوانند یا نمیخواهند از طبیعت عبور كنند.
نمایشگاه از نگاه هنرمندان
منصوره حسینی كه تابلوی رنگ روغن از او در این نمایشگاه به نمایش درآمده، درباره نقاشی از طبیعت میگوید: «من خود بخشی از طبیعت هستم، مگر میتوانم در خلق یك نقاشیام از طبیعت الهام نگیرم! من همیشه در كنار كارهای آبستره تابلوهایی از طبیعت هم داشتهام كه آنها را بسیار دوست میدارم.» حسینی ادامه داد: «دوربین عكاسی، كارش این است كه تصاویری واقعی و رئال از پیرامونمان و طبیعت به ما بدهد، اما نقاش كاری فراتر از سبك رئال دارد.»
یعقوب عمامهپیچ هم كه یكی از نقاشیهای مجموعه درخت و جویبارش در نمایشگاه حضور دارد، درباره نمایشگاه میگوید: «برپایی نمایشگاهی با عنوان طبیعت برای موسسه صبا اتفاق تازهای است، چرا كه فضای پر جنب و جوشی را بر این مركز فرهنگی حاكم كرده است. اما با توجه به آثار گرانبهای استادان نقاشی ایران در زمینه طبیعت، تعداد آثار این نمایشگاه كم و در حد یك گالری است. نوع كارها اندكی پراكنده و جسته گریخته است و به لحاظ چیدمان تابلوها این پراكندگی بیشتر دیده میشود.»
جمشید حقیقتشناس، استاد دانشگاه نیز كه تابلویی با تكنیك تركیب مواد از او در نمایشگاه طبیعت حضور دارد، میگوید: «طبیعت از نگاه نقاشان نوگرا نمایشگاه خوبی است كه البته جای نیمی از هنرمندان برجستهمان در آن خالی است. این نمایشگاه میتوانست با افزودن بخشهای دیگری وسعت بیشتری داشته باشد، اما به هر حال چنین نمایشگاهی با آثار هنرمندان برجسته در موسسه فرهنگی هنری صبا كه قسمتی از ملك تجسمی ماست اتفاق خوبی است كه میتواند سبب رونق بیشتر این مكان هنری شود.» حقیقتشناس درباره نگاه به طبیعت در خلق نقاشی میگوید: «هر چقدر ما در نقاشی به ذات هستی بپردازیم بیشتر از روزمرگی كه این روزها بسیار درگیرش هستیم رها میشویم. هنر معمولا به نمایش گذاشتن چیزی است كه میخواهیم باشیم. باید دوباره جهان را كشف و پیدا كنیم و باید مدام از خودمان پرسش كنیم.» حقیقتشناس معتقد است: «پرسشهای بنیادی از خودمان و جهان پیرامونمان میتواند تعریفهای قدیمیها را از هنرهای تجسمی تغییر دهد و آدمهای تازهای با آثار تازه كشف كند.»
منبع جام جم