تبیان، دستیار زندگی

سلام
چیزی که به ذهنم میرسه اینه که سنگینی و سبکی چیزای هستند که واسه ماهایی که محدود بین زمان و مکان و تضاد ها هستیم معنی پیدا می کنه و نه برای خدایی که نامحدود هست و در ضمن اینکه هر مخلوقی این خواص مثل سبکی و سنگینیش رو از جانب همین خدا داره ... و مثالی که به نظرم میاد اورد تخت بلقیس در دوران حضرت سلیمان هست که توسط مومنی جابجا شد به واسطه ی علمی که از جانب خدا داشت

اما مثل این سوال هم هست که فردی از امام مظلوم من علی (ع) پرسید: آیا پروردگار تو می تواند زمین را در درون تخم مرغ جا دهد ، بی آنکه زمین کوچک و تخم مرغ بزرگ شود؟
و امام جواب دادن که : " ان الله تعالی لا یوصف بالعجز والذی سالتن لا یکون " خداوند از انجام هیچ کاری عاجز نیست ، ولی آنچه سئوال کردی مطلب محالی است و شدنی نیست "

ویا جایی دیگه هم خوندم که شیطان از حضرت مسیح پرسید "آیا خدای تو می تواند زمین را درون تخم مرغی جا دهد؟ مسیح (ع) فرمود : وای بر تو روا نیست خدا را به عجز وصف کنی ، چه کسی قدرتمنتر از خدایی که در آن صورت زمین را لطیف سازد و تخم مرغ را سنگین نماید "

یا حق

سلام
خیلی ممنون مطالب بسیار خوبی رو بیان کردین
استفاده کردم...

بسم الله
با سلام
و تشکر از مطلب خوبتون
اتفاقا مطلبی که بیان کردید جزء شبهات مطرحه در باب قدرت خداوند است
اصل و خلاصه این بحث اینه که:
1-خداوند قادر بر هر کاری است
2-حال با این فرض آیا خداوند می توان سنگی بیافریند که از بلند کردن آن عاجز باشد
اگه به مقدمه دوم توجه داشته باشیم هر طرفش رو بپذیریم جوابش در تناقض با مقدمه اول میشه
یعنی اگه بگیم خداوند نمی تونه چنین سنگی بیافریند پس یعنی قدرت ندارد
و اگه بگیم می تونه ولی نمی تونه بلند کنه باز هم عدم قدرت پیش میادش
حالا چکار باید کرد؟؟؟
آیا خداوند قدرت بر همه چیز دارد یا خیر؟؟؟؟؟؟
حدیثی که برادرم سها فرمودند دقیقا پاسخ به این سئوال است و زیبا هم فرمودند که محال است و ناشدنی
اما حالا سعی می کنیم با کمک هم از راه استدلال به جوابی برسیم
بازم ممنونم از هر دوی بزرگواری که زحمت کشیدند

سلام و عرض ادب

عجب سوالایی پیدا میكنی ها طیبه...:))

اینم از اون سوالاستا...:))

خب دیگه..جناب سها خیلی خوب و قشنگ توضیح داد....و همچنین جناب صدرا

من هم كه تیتر رو دیدم میخواستم در مورد قدرت خدا بگم...اگه قرار باشه نتونه خدا بیافرینه كه صفت قدرتش میره زیرسوال
اگه هم بیافرینه و نتونه بلند كنه بازم همونه.....حالا چطور باید استدلال كنیم كه؟....منتظرم

سلام
البته خداوند قبلا زمین و حتی بزرگ تر از اون رو تو توی شی ای کوچک تر از تخم مرغ قرار داده
این سوال متفاوت است با سوال صاحب خونه
در سوالایشون کاری خواسته شده که در فرض آن ناتوانی خدا مطرح است
1- خداوند سنگی بیافریند که نتواند بلند کند
اما در این سوال توانستن یک امر عجیب را خواسته بدون اشاره به توانایی
موفق باشید

سلام
یه چیزی راجع به این سوال هست اونم اینکه خدای سبحان که جسم نیست بلند کردن برای وجودی که جسم نیست و مادی نیست چه طور ممکنه؟

بسم الله

با سلام

خب داداش درسته خداوند جسم نیست اما اینکه بشه تغییر و تحولات عالم ماده رو مستقیم یا بواسطه اسباب و علل به خداوند نسبت داد ایرادی نداره.

خداوند از دو طریق مستقیم و با واسطه می تونه چنین کاری رو انجام بده.

در صورت دوم (یعنی با واسطه) باز هم فاعل کار خداست و درست است که گفته شود الله قادر

بسم الله
قدرت چیست؟
قدرت یعنی اینکه فرد هر گاه بخواهد و اراده کند فعلی را انجام بدهد
به عربی میشه
ان شاء فعل و إن لم یشاء لم یفعل
پس توانایی بر انجام کار با وجود اراده را قدرت می گویند
چرا خداوند قادر است؟؟
خب دلیل بر وجود صفت برای خداوند رو باید بیان کنیم تا بعد بتونیم به این سئوال به نحو احسن پاسخ بدیم
دلیل بر اینکه خداوند قادر است:
مقدمه اول: خداوند در وجودش به هیچ چیزی نیاز ندارد و وابسته به غیر نیست پس در وجودش هیچ گونه نقصی نیست.
مقدمه دوم: چون خداوند به هیچ چیز نیازی ندارد و نقصی در وجودش نیست پس باید تمام کمالات ممکن را داشته باشد و هیچ کمالی نیست که او فاقد آن باشد.
مقدمه سوم: قدرت یک کمال است و نبود قدرت نقص است
نتیجه: خداوند قادر است و چون وجودش بی نهایت است پس قدرتش هم بی نهایت است.

سلام
به نظر میاد که این سوال نمونه ای جزیی از این سوال کلی باشه که
" آیا خداوند قادر است بر انجام فعلی که به نظر ما محال عقلیست؟ "

به نام خدا با تشکر از شما بابت سوال

و شرکت همه حضرات

برای پاسخ خوب است نخست از شما یك سؤال بدیهی بپرسیم؛ آیا می شود به یك پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی طوری محاسبه كن كه [7 = 2 * 2] شود!! در این صورت آیا صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟! برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطلب زیر جلب می كنیم.
ابتدا لازم است تعریف قدرت مشخص شود. قدرت یعنى «توانایی فاعل مختار براى كارى كه ممكن است از او سر بزند» پس قدرت مربوط به فاعل است و فاعل به حیثى است كه فعلى را كه ممكن است انجام شود مى‏تواند انجام بدهد و مى‏تواند انجام ندهد، اما متعلق قدرت چیست؟ آیا هر چیزى متعلق قدرت است؟ مسلما چنین نیست، متعلق قدرت، كارى است كه امكان تحقق داشته باشد و چیزى كه ذاتا محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى‏شود؛ زیرا مقدور نیست.
پس این كه مى‏گوییم خداوند بر هر كارى تواناست، منظور ما این نیست كه بر چیزهایى كه محال هستند نیز تواناست. زیرا آنها كار نیستند تا قدرت به آنها تعلق بگیرد. مثالى كه ذكر كردید كه خداوند سنگى را خلق كند كه نتواند بلند كند، نیز محال ذاتى است؛ و اصلاً قدرت خدا بر آن تعلق نمى‏گیرد.
با دقت در این گونه ها مثال ها معلوم می شود که اصل سؤال بی معنی است یعنی خود سؤال نافی خودش می باشد. توضیح مطلب آن که وقتی گفته می شود «خدا سنگی را بیافریند که نتواند آن را حرکت دهد» معنایش آن است که خدا موجودی فراتر از قدرت خود بتواند خلق کند و حال آن مخلوق (همان موجود فراتر از قدرت خدا) نمی تواند از خالق و قدرتش فراتر باشد وگرنه مخلوق نمی تواند باشد زیرا اگر مخلوق است پس نمی تواند فراتر از خالق باشد و اگر فراتر است پس مخلوق نیست، به دیگر سخن اگر خدا بتواند سنگی را بیافریند حتما می تواند آن را حرکت هم بدهد زیرا حرکت دادن سنگ از خلقت سنگ که مهمتر نیست وقتی که خلقت چنین سنگی ممکن باشد حرکت دادن هم به آسانی امکان پذیر است. مثال تخم مرغ هم چنین است، خدا می تواند جهان را در تخم مرغ جای دهد در صورتی که تخم مرغ را بزرگ کند اما اگر خواست خداوند بر وجود تخم مرغ به همین اندازه فعلی باشد، دیگر معنی دارد که جهان را (با همه بزرگیش) در آن جای داد زیرا یا جهان باید کوچک شود و یا تخم مرغ بزرگ شود تا فرود یکی در دیگری امکان پذیر گردد.
خلاصه کلام آن که با اعتقاد به این که خداوند برتر از هر چیز است دیگر نمی توان چیزی را گفت که فراتر از خدا و صفات او باشد.
این بدان معنا نیست كه قدرت خداوند محدود است. بلكه قدرت خداوند نامتناهى است؛ اما قدرت مقدور مى‏خواهد كه اصطلاحا به آن متعلق و مورد قدرت مى‏گویند و محالات ذاتى از دایره مقدورات خارجند. بنابراین سؤال از این كه «آیا خداوند تواناست به این كه سنگی بسازد، خودش نتواند بلند كند» سؤال غلطى است.
براى آگاهى بیشتر ر.ك:
1- آموزش عقاید، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ص 77
2- آموزش فلسفه، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ج 2، ص 380
3- الهیات شفا، شهید مطهرى، انتشارات حكمت، ج 2، ص 434
4- عقاید، استاد محسن قرائتی
منبع