• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 2937)
پنج شنبه 25/1/1390 - 18:4 -0 تشکر 307764
تحلیلهای سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انشاء‌الله در این بحث سعی میکنیم نظرات بزرگان رو تحلیل کنیم چون شخصیتهای برجسته مذهبی و علمی نگاه روشن و دقیقی دارند و خیلی مهم که ما کاملا به نظراتشون توجه داشته باشیم و باید نظرات خودمون رو بر پایه این نظرات استوار کنیم

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 25/1/1390 - 18:8 - 0 تشکر 307768



همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 25/1/1390 - 18:9 - 0 تشکر 307770



همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 25/1/1390 - 18:11 - 0 تشکر 307772




همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 29/2/1390 - 17:56 - 0 تشکر 318917

بزرگترین تهدید برای حزب‌اللهی‌ها غفلت از فرصت است

وحید جلیلی در جلسه هفتگی انصار حزب الله پیرامون استراتژی فرهنگی انقلاب ، تهدید محوری یا فرصت محوری به سخنرانی پرداخت که مشروح سخنان وی در پی می آید:

امروزه در مجموعه فعالان فرهنگی حزب‌اللهی بحمدالله نیروهای زیادی وجود دارند که این نیروها به لحاظ کیفی هم نیروهای خوبی هستند. ما الان بسیاری نخبگان دانشجو داریم که در فعالیت‌های حزب‌اللهی حضور دارند و سر بزنگاه‌ها در صحنه هستند. از لحاظ امکانات هم واقعیت این است که در مجموع شرایط مساعدی است و کارهای زیادی در مراکز مختلف انجام می‌گیرد

لزوم ریشه‌یابی خلأ فرهنگی در جامعه متدین

حالا باید دید چرا آن نتیجه‌ای که می‌خواهیم، نمی‌گیریم و از نتایج کارهایمان راضی نیستیم و وقتی به فضای کشور نگاه می‌کنیم علی‌الخصوص فضای فرهنگی و رسانه و هنر، خیلی ما را راضی نمی‌کند. پس بدون شک باید اشکالی وجود داشته باشد، یا شاید استراتژی‌ ما غلط است و یا اینکه برنامه‌ریزی کلان ما دچار مشکلاتی است

بنده این موضوع را در دو تعبیر تهدیدمحور و فرصت‌محور خلاصه می‌کنم. و معتقدم امروز حزب الله باید استراتژی اش را از تهدید محوری به فرصت محوری تغییر دهد. یعنی در عین توجه دقیق و کامل به توطئه های دشمن و غافل نشدن از دام های او ؛غفلت از فرصت ها و ظرفیت های جمهوری اسلامی را کگنار بگذارد و با تمام توان به فعال کردن پتانسیل ها مشغول شود

تهدیدمحوری مشکل امروزعرصه فعالیت‌های فرهنگی

به نظر من مشکل عمده‌ای که امروزه در فضای فعالیت‌های فرهنگی، حزب‌اللهی داریم این است که اینها تهدیدمحور هستند و این تهدیدمحوری باعث شده است که بسیاری از فرصت‌ها از دست برود، کسانی هم که این تهدیدمحوری را در جریان حزب‌اللهی پمپاژ می‌کنند، بسیاری از آنان، انسان‌های خوب و خوش‌نیتی هستند و قیافه‌های حق به جانبی دارند و به همین دلیل هم ایراد گرفتن به آنان کار آسانی نیست. تهدیدمحوری یعنی اینکه شما نگرانی‌ها را ببینی و به دیگران تذکر بدهی. این به خودی خود کار بدی نیست ولی زمانی بد می‌شود که صرفاً‌ بر همین نگرانی‌ها تکیه کنیم. یعنی در فضای فرهنگ، رسانه و هنر نگاه کنید و زشتی‌ها و پلیدی‌ها و اشتباهات را ببینید ولی صرفاً روی همین‌ها متوقف شوید.

‌البته دغدغه داشتن، نگران بودن و دشمنان را دیدن خیلی خوب است ولی یک حدی دارد؛ اگر از آن بگذرد، خطرناک و به ضدخودش تبدیل می‌شود. حد آن این است که ما را از فرصت‌های پیش رو و همچنین از دوستانمان غافل نکند. یعنی آنقدر دشمنانمان را ببینیم که دوستانمان را نبینیم! آنقدر خلأها، خطاها، کمبودها و زشتی‌ها را ببینیم که فرصت‌ها و ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها را نبینیم، که امروزه دچار چنین بلیه‌ بزرگی شده‌ایم و این است که به ما بیش از دشمن ضربه می‌زند

غفلت از فرصت‌هاتهدیدی بزرگ برای حزب‌اللهی‌ها

امروز بزرگترین تهدیدی که متوجه حزب‌اللهی‌ها می‌بینیم، غفلت از فرصت‌هاست. نعمتان مجهولتان: الصحه و الامان. بعضی از نعمت‌ها هستند که تا از دست نروند کسی متوجه آن نمی‌شود و قدرش را نمی‌دانیم. من معتقدم ما خیلی فرصت‌های این‌طوری داریم که متاسفانه قدرش را نمی‌دانیم و امروز روزی است که باید حزب‌اللهی‌‌ها را متوجه فرصت‌هایشان کرد. ده‌ها تریبون، سخنران، رسانه، بولتن، جلسه و همایش برای توجه دادن به تهدیدها وجود دارد ولی یک دهم آن برای توجه دادن به فرصت‌ها نیست

عدم آگاهی از فضای مثبت فرهنگی در جامعه و آگاهی چند برابر از تهدیدات

برای مثال اگر یک آزمونی از افراد متدین و حزب‌اللهی گرفته شود و در آن سوال شود که چند تا هنرمند و نویسنده و روزنامه‌نگار حزب‌اللهی و چند تا ضدانقلاب را می‌شناسند، بدون شک و مطمئناً سیاهه‌ای که از ضدانقلاب‌ها می‌دهند، مفصل‌تر از حزب‌اللهی‌های آن است. روزی که سیدمرتضی آوینی شهید شد یعنی در بیستم فروردین ماه سال ۱۳۷۲ ظهر خبر آن اعلام شد که در فکه ایشان شهید شده‌اند. ما با یکی از بچه‌ها در اتاق‌ مسئولین فرهنگی بسیج دانشگاه‌ آمدیم و درخواست کردیم که یک پارچه سیاه بدهند تا در تابلوی بسیج بزنیم. او گفت: برای چه؟ به او گفتیم: آوینی شهید شد. او گفت: آوینی کی هست? گفتیم: سردبیر مجله سوره. مجله سورهرا هم نمی شناخت ، از روایت فتح برای او گفتیم تا او را شناخت. گفت: او شهید شد! خدا بیامرزدش، خیلی صدایش خوب بود

حالا این شخص مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق تهران بود که در روز شهادت شهید آوینی، حتی اسم او را هم نشنیده بود چه برسد به اینکه آثار او را خوانده باشد و مجله‌اش را دیده باشد. حالا از همین آدم اگر در آن زمان سوال می‌شد ده تا چهره ضدانقلاب در عرصه فرهنگ را نام ببرد، شاید نام بیست نفر را می‌برد. این نمونه‌ای از تهدیدمحوری منهای فرصت‌محوری است. حالا فردا صبح روز بعد از شهادت شهید آوینی که با یک مینی‌بوس برای تشییع جنازه ایشان رفتیم مقداری دیر رسیدیم. بعد آنهایی که زودتر از ما رسیده بودند مقام معظم رهبری را آنجا دیده بودند و مات و مبهوت به یکدیگر نگاه می‌کردند که این چه شخصیتی بود که آقا به تشییع جنازه او آمده است؟!‍ 

مظلومیت سرداران فرهنگی جامعه

این بدین معناست که ما سرداران فرهنگی خودمان را نمی‌شناختیم آن هم در زمانی که تهاجم فرهنگی در اوج خود بود. دیگر ببینید در کل کشور چه خبر بوده است و آوینی‌ها چه غربت و مظلومیتی را تحمل کردند

قیصر امین‌پور نزدیک به ۵۰ سال عمر کرد و سه چهار سال پیش از دنیا رفت شما ببینید که نائب امام زمان(عج) در مصیبت مرگ ایشان چه پیامی دادند. این پیام خیلی پیام سوزناکی است. او یک سردار فرهنگی بود که تمام عمرش یا برای امام و انقلاب یا برای شهدا شعر گفته است. شما نگاه کنید که از ۴۰۰ تریبون نمازجمعه در کشور چند تای آنان حاضر شدند نامی از او بیاورند و این در حالی بود که آقا هم برای او پیام داده بود. حالا اگر همین قیصر یک شعری علیه اسلام و مسلمین می‌گفت، آن وقت بود که در دنیا مشهور می‌شد و همه او را می‌شناختند. از این قسم مثال‌ها بنده ده‌ها مورد را سراغ دارم. خدا رحمت کند رسول ملاقلی‌پور که اولین فیلمش نینوا بوده است و آخرین فیلمش هم در مورد کربلا بود که نتوانست آن را به سرانجام برساند و اجل به او مهلت نداد. در نهایت همه کسانی که او را می‌شناختند، می‌گفتند: بچه مسلمان بود

بصیرت‌بخشی مقام‌معظم‌رهبری در مورد توجه بیشتربه فعالان عرصه فرهنگ

حالا اینها کسانی هستند که مرحوم شده‌اند ولی آنهایی که زنده هستند، آقا ده‌ها کتاب از آنان را اسم آورده و از آن تعریف کرده است. مثلاً گفته آقای رحیم مخدومی کتاب شما را خواندم، مست شدم آن هم در ۱۹ سال پیش، یعنی سال ۱۳۷۱. حالا این کتاب هنوز به چاپ سوم هم نرسیده است و شاید کلاً پنج هزار نسخه از آن چاپ شده است. این در حالی است که ما فقط ۶۰ هزار پایگاه بسیج در کشور داریم و همه هم شعارشان ای رهبر آزاده آماده‌ایم، آماده است. ۱۹ سال گذشته و این کتاب و. دهها کتاب مشابه که آقا از آنها اسم آورده و تایید کرده را هنوز بسیاری از پایگاه‌ها ندیده‌اند، جالب اینکه صدها میلیارد تومان صرف مبارزه با تهاجم فرهنگی شده است

مغفول ماندن جامعه بسیجی از شخصیت‌ها و قهرمانان فرهنگی عرصه دفاع مقدس

اخیراً به مناسبت سالگرد یک شهیدی به شهرستان برازجان بوشهر سفری داشتیم. در آنجا یکی دو تا از بچه‌های بسیج آمده بودند و می‌گفتند ما داریم کار فرهنگی می‌کنیم. به آنها گفتم خدا حفظتان کند. حالا چه کار می‌کنید. گفتند ما تا حالا ۴ گیگابایت کلیپ شیطان‌پرستی از اینترنت دانلود کرده‌ایم و همه شاخه‌های آنها را می‌شناسیم و شروع کردند به توضیح و تفسیر. به آنها گفتم آیا شما نادر مهدوی را هم می‌شناسید؟ گفتند: کیه؟ گفتیم: بیژن گرد را می‌شناسید؟ گفتند: نه. به آنان گفتم: اینها از بچه محله‌هایتان هستند که هلی‌کوپتر آمریکا را در خلیج فارس با استینگر زدند و آمریکایی‌ها اینها را گرفتند و در ناو شکنجه کردند و جنازه‌هایشان را دست بسته به ایران تحویل دادند. گفتم: بروید به اینها فکر کنید که چه بیماری ما حزب‌اللهی‌ها را گرفته است که قهرمان‌های ملی که اگر مربوط به آمریکا می‌بود تا حالا ده تا فیلم سینمایی و تلویزیونی هالیوودی درباره آنها ساخته بودند، را نمی‌شناسید ولی تمام شاخه‌های شیطان‌پرستی را از حفظ هستید. اینقدر توجه به جزئیات رفتارهایی که ممکن است دشمنان کرده باشند و این همه بی‌اعتنایی و بی‌خیالی نسبت به ظرفیت‌ها ی هنری و ادبی و فرهنگی خودی چه فایده‌ای دارد

زندگی شهید برونسی نمونه‌ای ازیک ظرفیت و قابلیت فرهنگی

از شهید برونسی که خبر داده اند امروز جنازه‌اش بعد از ۲۷ سال پیدا شده است. چیزی نمی‌دانند. شهید برونسی که آقا هم در سخنرانی‌اش به آن اشاره کرد یک استاد معماری در مشهد مقدس بود که از مریدان آقا بود. بعد از انقلاب هم به سپاه رفت و بعد یکی از فرماندهانتیپ های خراسان بود که در عملیات بدر به شهادت رسید. او یک آدم خیلی خاص و جالب بود. در آن سالی که حاتمی‌کیا به آقا گفته بود که ما دیگر می‌خواهیم فیلم ضد جنگ بسازیم و سوژه کم آورده‌ایم و غیره. آقا به او فرمودند که اوستا عبدالحسین برونسی را می‌شناسی، برو راجع به او فیلم بساز، ببین سوژه‌ جذاب هست یا نیست

پس ما کلی ظرفیت و قابلیت فرهنگی در کشور داریم ولی به خاطر آن روحیه تهدیدمحوری متاسفانه ضرایب جابه‌جا شده است. اصلاً عادت کردیم به اینکه همیشه غربت و مظلومیت را بیشتر دوست داریم حتی آن زمانی که مثلاً قدرت و امکانات هم داشته باشیم. و حتی اگر دشمنی هم وجود نداشته باشد، دوست داریم دشمن بتراشیم. این فضا باید تغییر کند؛ چرا که تا موقعی که در این فضا باشیم، تا موقعی که ما هر وقت به هم می‌رسیم خبر جدیدی که از هم تقاضا می‌کنیم، یک گاف جدید یا ریزش جدید و در کل منتظر خبر بد باشیم یعنی دنبال خبرهای نچ‌نچ‌آور باشیم و خبری که مخاطب را سر شوق بیاورد استقبال نکنیم، استراتژی تهدیدمحور را دنبال کرده‌ایم و این در حالی است که دوره این به سر آمده و به پایان رسیده است. البته این بدین معنا نیست که تهدیدها را در نظر نگیریم و پیچیدگی‌های طراحی‌ها و توطئه‌های دشمن را در نظر نگیریم. اتفاقا من می‌خواهم بگویم یکی از طراحی‌های دشمن شاید همین است که ما صرفا از تهدیدات حرف بزنیم و از قابلیت‌ها غافل شویم. دشمن در پی این است که فقط به او نگاه کنند و مبادا یک لحظه خودشان را ببینند و توان عظیمی که در ایران اسلامی وجود دارد را متوجه شوند؛ چرا که این توجه برای دشمن خطرناک می‌شود.

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 29/2/1390 - 17:57 - 0 تشکر 318918

بازسازی استطاعت‌های موجود در پرتو آگاهی از تهدیدات

هنر در این است که تهدیدات را ببینیم و دشمنان را به فرموده قرآن کریم رصد کنیم ولی «واعدوا لهم ما‌استطعم من قوه» از ویژگی مومنان است؛ زمانی که دشمن را می‌بینند، متوجه استطاعت‌های خودشان می‌شوند و اینها را برای مقابله با دشمن فعال می‌کنند و بعد در موضع «ترهبون به عدو الله و عدوکم» می‌روند و دشمن را تهدید می‌کنند

پاتک دشمن در مقابل تهاجم فرهنگی انقلاب اسلامی

یکی از دوستان چند سال پیش تعبیر جالبی داشت او می‌گفت اول ما تهاجم فرهنگی کردیم و آمدیم حرف جدیدی را در دنیا زدیم که آنان به لرزه افتادند؛ جوانانشان یکی پس از دیگری از فرهنگ لیبرالی‌شان جدا می‌شدند و متوجه یک نگاه معنوی و عدالتخواهانه به عالم می‌شدند. امام با انقلاب اسلامی تهاجمی فرهنگی را علیه آنان شروع کردند و آنها در پی پاتک هستند و از خودشان دفاع می‌کنند.

آنها می‌بینند زرادخانه‌های فکری و معنوی و فرهنگی که در ایران هست بیشتر از قدرت هسته‌ای وموشک شهاب وجنگنده آذرخش ماست و از همین می‌هراسند. اگر آنها پی در پی ماهواره علیه جمهوری اسلامی به هوا می‌فرستند و ماهی چندتا برنامه مفصل رسانه‌ای و هنری علیه ما راه می‌اندازند، در حقیقت از خودشان دفاع می‌کنند؛ چرا که می‌بینند یک موجی راه افتاده که ملتی در گوشه‌ای از دنیا بلند شده‌اند با شعار استشهاد و شهادت‌طلبی، شهادت داده‌اند که خدایی در عالم هست و آخرتی وجود دارد و در راه او هزینه داده‌اند و این دنیا را بیدار کرده است، مجبورند از خودشان دفاع کنند. شهدای ما بعد از شهادتشان برای آنها خطرناک‌تر هستند

لزوم معرفی گنجینه‌های فرهنگی کشور به جای دشمن‌تراشی

ما اگر زندگی شهیدان بیژن گرد و نادر مهدوی را روایت کنیم، اگر خاطرات شهید برونسی به انگلیسی و عربی ترجمه شود، برای دشمن بسیار خطرناک‌تر خواهد بود. چون شهدا، گواه و الگو هستند و به قول امروزی‌ها سبک زندگی غربی را با چالش مواجه کرده‌اند

حالا ما به جای اینکه بیاییم گنجینه‌های فرهنگی خودمان را بشناسیم و نیروی خود را برای استخراج و استحصال اینها فعال کنیم متاسفانه تهدید»محور» شده‌ایم و «صرفا» به تهدیدات و نگرانی‌ها توجه می‌کنیم. یک نمایشگاهی چند وقت پیش تحت عنوان دشمن‌شناسی برپا شده بود و خیلی از فعالان فرهنگی را برای بازدید دعوت کرده بودند. ما هم رفتیم و بازدید کردیم. بعد یکی از آن دوستان مسئول نمایشگاه آمد و گفت که فلانی خوشت آمد؟ گفتم: خیر؛ مثل صفحه حوادث جذاب بود، ولی خوب نبود. الان استراتژیست‌های فرهنگی در کشور ما این‌گونه شده‌اند. بولتن‌هایی که در سپاه یا سازمان تبلیغات یا ...می‌دهند، نوعا این قسمی است. یعنی در آن صد تا خبر وجود دارد که ۹۵ تای آن خبر منفی است. همین‌طور بولتن‌هایی که برای ائمه جماعات می‌رود این چنین است که مثلا در فلان‌جا فلان شخص حرف بدی زد یا در فلان جا فیلم بدی منتشر شده است یا مستند بدی ساخته شده است. حالا ذهنیت مخاطب این بولتن ها چه می‌خواهد بشود؟

استفاده از تریبون نماز جمعه برای معرفی چهره‌های فرهنگی نظام
آقای ستاد نماز جمعه، تا به حال چند تا هنرمند، نویسنده و چهره فرهنگی حزب‌اللهی را به ائمه جمعه معرفی کرده‌اید؟ از این تریبون عظیمی که در اختیار دارید که اگر پای هر کدام از این نماز جمعه ها به طور متوسط ۲هزار نفر بنشینند، حداقل ۱ میلیون نفر می‌شوند، چه ذهنیتی و خوراکی به اینها داده‌اید؟ چند تا از شخصیت‌های فرهنگی را که حضرت آقا از آنها اسم برده است و چند تا از کتابهایی که آقا از آنها نام برده را شما در نماز جمعه معرفی کرده‌اید؟ شما مگر نماینده ولی فقیه نیستید؟ چرا مثل ولی فقیه عمل نمی‌کنید؟ آقا که وقت اضافی ندارند یا برای تفنن که نمی‌نشینند با شعرا جلسه برقرار کنند. ایشان با این کار دارند الگو به شما می‌دهند. شما هم می‌توانید هنرمندهای جوان شهر خودت را جمع کن. باید آنها بتوانی جذب کنی. اگر در آن سوی مرزها علیه ما هنرمند تربیت می‌کنند و از ابزار فرهنگی و رسانه‌ای استفاده می‌کنند، در این طرف هم این کارها را انجام دهید

مطالبه رفتارهای فرهنگی رهبری از نمایندگان ولی‌فقیه

حزب‌اللهی‌ها باید از اینها کارنامه طلب کنند که چقدر در رفتار فرهنگی‌شان شبیه رهبری هستند. نمی‌شود که «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» باشیم. فقط کافی است به رهبری نگاه کنیم؛ آقا می‌فرمایند دشمن، ولی در کنارش اینها را هم می‌بینند، ایشان امیدها و فرصت‌ها را هم می‌بینند. خودش را موظف می‌داند که حتی بعضی از آثار را معرفی کند. راجع به همین شهید برونسی کتابی درآمده بود، آقا در سخنرانی خودش از آن اسم آورد و دهها کتاب دیگر را ایشان تقریظ نوشته‌اند. باید حداقل یک رگه‌ای از نگاه فرهنگی رهبری، رفتار فرهنگی و ظرفیت‌های فرهنگی رهبری در نماینده او مشاهده کنیم. باید قدر بشناسیم چنین رهبر فرهنگ‌پرور و فرهنگ‌شناسی که تمام مبانی را در عرصه فرهنگ بیان کرده‌اند

ایشان فرمانده واقعی در میدان فرهنگ هستند، نه مثل خیلی از مدیران فرهنگی که فقط اِهن و تُلُپ بلدند و ویترین‌سازی. ایشان می‌دانند ارزش یک کتاب یعنی چه. ایشان می‌دانند ارزش یک افسر فرهنگی و هنری چقدر است

معرفی فرصت‌ها و ایجاد امید به جای رویکردهای تهدید‌محور

اگر ما فرصت‌محور بودیم و ارزش گنجینه‌های فرهنگی را که در اختیار داشتیم، دانستیم، در جنگ فرهنگی پیروز خواهیم شد؛ هرچقدر هم که دشمن قوی و توطئه‌هایش پیچیده باشد. ولی اگر فرصت‌ها را نشناختیم و به ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها احترام نگذاشتیم و از چهره‌های فرهنگی خودمان استفاده نکردیم و صرفا خواستیم با کار اطلاعاتی و امنیتی و رویکردهای تهدیدمحور فضای فرهنگ را اداره بکنیم، مطمئن باشید شکست می‌خوریم و بر طبق سنت‌های الهی شکست خواهیم خورد. چون خداوند به ما گفته است استطاعت‌ها را بشناسید، اگر خداوند فرمود «لایکلف‌ الله نفسا الا وسعها» آیه تکلیف است نه رفع تکلیف. یعنی به اندازه وسعتان از شما تکلیف می‌خواهند. و در نگاه تهدید محور دنبال شناسایی وسع ها نمی رود.
پرداختن به فرصت‌ها در حوزه مضامین

حالا فرصت‌ها چه چیزی هستند. یکی از مهمترین سرفصل‌های فرصت‌ها حوزه مضامین و معارف ماست. ما یک‌سری مضامین و معارفی داریم که اینها کمیاب و کیمیا هستند به گونه‌ای که در دسترس هر کشوری نیست و در هر گوشه دنیا یافت نمی‌شود. این مضامین بعضی مفهومی و بحث‌های علمی و برخی معارف دینی نظری ما هستند و بعضی عینیت همین معارف در عرصه تاریخ و محقق شده آن حقیقت‌ها هستند مثل زندگی شهدای ما. به عنوان مثال زندگی شهید چمران، شهید آوینی، نادر مهدوی یا خاطرات فلان جانباز، زندگی فلان مادر شهید. آقا در دیداری که با بچه‌های دست‌اندرکار کتاب «دا» داشتند نکته ظریفی را فرمودند. فرمودند که شما خاطرات یک خانواده شهید را کار کرده‌اید و این قدر هم جذاب بوده است. شما به رگه خوبی در معدن فرهنگ دفاع مقدس رسیده‌اید. این رگه طلایی را ادامه دهید. چه بسیار مادران شهیدان که از دنیا رفتند و خاطراتشان در سینه‌شان مدفون شد و بعد تلویزیون ما یانگوم و اوشین نشان می‌دهد. یک سال ۷۰ میلیون جمعیت ایران بنشینند، نگاه کنند که در فلان آشپزخانه کره جنوبی در ۷۰۰ سال پیش قرمه‌سبزی‌شان شور بود یا بی‌نمک

مقطع انقلاب اسلامی منبع درخشان قابلیت‌های فرهنگی

این درحالی است که ما یک ملت بزرگ با تاریخ عمیق هستیم و مقطع نهضت ۱۵ خرداد تا به امروز یکی از درخشان‌ترین مقاطع این ملت است. چه کسی باید برود اینها را کشف کند و به چشمها بیاورد و به نسل‌های بعدی انتقال دهد؟ ما فقط ۲۰۰ هزار شهید داریم که اگر قرار بود برای هر ۱۰ شهید یک عنوان کتاب منتشر شود، تا به حال باید ۲۰ هزار عنوان کتاب منتشر می‌شد. در حالی که کل آثاری که راجع به دفاع مقدس تاکنون منتشر شده ۷ هزار عنوان است. نمی‌شود صرفا منتظر بود که حوزه هنری یا کنگره سرداران یا انتشارات بنیاد شهید این کارها را انجام دهد؛ باید نهضتی راه بیفتد و آن نیروهایی که در اول صحبت اشاره کردم، این کارها را عهده‌دار شوند و به جای اینکه بنشینند ۴ گیگا بایت شیطان‌پرستی دانلود کنند، بروند خاطرات بیژن گرد را جمع‌آوری و منتشر سازند یا خاطرات فلان پدر شهید را ضبط کنند تا لااقل از بین نرود و در سالهای بعد آدمهایی پیدا شوند و داستان آن را روایت کنند. پس یکی از سرفصل‌های فرصت‌های ما، سرفصل مضامین و محتواهای ماست که باید در این زمینه یک نهضت تولید محتوا به وجود آید

کم‌کاری در عرصه دفاع مقدس

البته راجع به دفاع مقدس خیلی کار نشده است که ۷ هزار عنوان کتاب چاپ شده است. حتی آقا چند سال پیش فرموده بودند آنچه که تاکنون راجع به جنگ آمده است یک هزارم آن چیزی است که می‌توان کار کرد. آیا این کسانی که شعار می‌دهند ای رهبر آزاده، آماده‌ایم آماده، حاضر هستند که این بار را از زمین بردارند؟ و ۹۹۹ هزارم جنگ را کار کنند؟ یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی بود

هزاران نفر از جوانان نخبه این مملکت از دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه شریف و دیگر دانشگاهها بلند می‌شدند، به روستاهای سیستان و بلوچستان می‌رفتند و چندین سال کار می‌کردند. آیا راجع به این یک فیلم دیده‌اید؟ بعد صدا و سیما آمار می‌دهد که من طی چند سال گذشته ۲ هزارتا تله‌فیلم ساخته‌ام. آیا از این ۲ هزارتا ۲۰ تای آن راجع به اینها بوده است یا حداقل ۲ تای آن بوده است؟ هر کدام از شما که اینجا نشسته‌اید اگر بچه‌هایتان بنشینند با شما صحبت کنند و فقط خاطرات شما را از دوران قبل از انقلاب ثبت کنند، می‌بینند یک کتاب و یک سینه حرف برای گفتن دارید که برکات متعددی هم دارد.

مخاطبین یکی ازفرصت‌های مغفول مانده

سر فصل دوم فرصت ها ؛ مخاطبین است . هر کدام از ما نباید بگوییم که من نویسنده نیستم، شاعر نیستم، فیلمساز نیستم، بلکه شما و ما باید فهرست کنیم فرصت‌های خود را و یکی از این فرصت‌ها مخاطبین ما هستند. مثلا بنده یک خواهرزاده ۵ساله دارم که این یک مخاطب و فرصت است. بنشینم به این فکر کنم که یک بچه ۵ ساله چگونه ارزشهای انقلاب و اسلام را منتقل کنم. لازم نیست خودم تولید کنم؛ چرا که خیلی از آنها تولید شده است. سالها پیش دفتر ادبیات و هنر مقاومت چند کتاب منتشر کرده بود که یکی از آنها به نام «اسم من چفیه است» برای بچه‌های زیر دبستانی بود که فضای جبهه را با یک نقاشی‌های خیلی لطیف و قشنگی برای بچه‌ها تشریح می‌کرد. من باید این‌چنین آثاری را پیدا کنم اگر چه برای یک نفر باشد؛ بیایید ترازوهایمان را دیجیتال کنیم؛ چرا که «فمن یعمل مثقال ذره‌ خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره» نگویید چه فایده‌ای دارد. اگر یک کامپیوتر دارید یک کلیپ چند دقیقه‌ای بسازید. صدها هزار فعال فرهنگی و تولیدگر فرهنگی به این معنا می‌توانید در جامعه داشته باشید ولی به شرطی که این حلقه‌ها به هم وصل شود. یعنی شما وقتی فلان شاعر حزب‌اللهی را نمی‌شناسید چگونه می‌خواهید شعرش را پیامک کنید که گفت:
خبر دهید دو سه شاخه تبر شده را
که این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد

این را یک جوان شاعر حزب‌اللهی به نام آقای مهدی سیار خطاب به سران فتنه گفته است. چه مفهوم عظیمی را در یک بیت شعر گنجانده است که به اندازه ۱۰ مقاله حرف دارد. چرا این اشعار دیده نمی‌شود. آقای فرید طهماسبی شعر گفته و جلوی آقا هم خوانده است. این شعر یک غزل راجع به فتنه بود. چرا این اشعار به ماها نمی‌رسد و در بولتن‌های ما نمی‌آید. چرا فلان امام جمعه این شعر را نمی‌خواند. با فرهنگ چگونه می‌خواهد برخورد کند، ابزار ما در مبارزه با تهاجم فرهنگی چیست؟ کفن‌پوشیدن، تحصن وبدوبیراه!! دیگر جواب نمی‌دهد و بی‌برو و برگرد شکست می‌خوریم؛ چرا که سنت الهی این است که شکست بخوریم. این کارها دوپینگ است و نباید به دوپینگ عادت کنیم ما باید منشور باشیم و اگر نوری به ما می‌رسد آن را به گونه‌ای منتقل کنیم که در جامعه گسترش پیدا کند. تا اهل انفاق نباشیم، اهل تقوا نمی‌شویم؛ این شرط قرآنی است
مما رزقناهم ینفقون از صفات متقین است و بدون آن هدایت شامل حال ما نخواهد شد

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
پنج شنبه 29/2/1390 - 18:12 - 0 تشکر 318924

به نام خدا

فرصت محوری یعنی بدونیم چه منابع با ارزش از آموزههای اسلامی داریم و چه مسئولیت عظیمی برای اجرای این آموزه ها بر عهده ماست

فرصت محوری یعنی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که رهبری بانی این کار شدند یعنی تولید علم که بارها تکرار کردند و باید از از بسیج دانشجویی پرسید که چرا جلودار این حرکت نشدین؟ آیا شما که هم فعال علمی هستین و هم پیرو رهبری مخاطب اصلی این پیام رهبری نبودین؟ چرا به اندازه کافی احساس مسئولیت ندارین؟

فرصت محوری یعنی صدا و سیما به قول امام(ره) دانشگاه انسان سازی باشه و احساس مسئولیتش در این حد باشه نه اینکه این قدر دست رو دست بزاره و فرصتها رو از دست بدهد تا وقتی رقباش میدان رو ازش گرفتن و احساس خطر کرد اونوقت تازه یه خرده به فکر بیفته

خیلی بد که ما صحبتهای دشمن رو بیشتر بلد باشیم تا صحبتای مقام معظم رهبری

فرصت محوری یعنی اینقدر تک تک انسانها با ارزش باشند که اگه کوچکترین مشکلی برای کسی بوجود آمد زنگ خطر برای تمام مسئولین به صدا در بیاد

انگیزه حرکت ما بیش از بغض دشمن باید ناشی از حب ما به حق باشه

یا علی

در پناه حق

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
يکشنبه 1/3/1390 - 11:27 - 0 تشکر 319727

تایپ جالبی بود

___________________________________________________________________________________________________
یا امام حـــــــــــــین
مهدی جــــــــــــــان بیا
دوشنبه 24/5/1390 - 0:1 - 0 تشکر 352835

به انحراف کشیده شدن بسیاری از افراد در عرصه رسانه تاثیرات بسیار زیادی در مخاطبین خود به همراه دارد.

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، این موضوع بحث حسن رحیم پور ازغدی استاد حوزه و دانشگاه است که به بررسی عواملی که باعث منحرف شدن افراد در فضای رسانه شده می پردازد.

متن سخنرانی وی در جمع دانشجویان طرح ضیافت در ذیل آمده است:

وقتی انسان خودسازی دینی نکند طبیعی است، وقتی وارد عرصه قدرت و شهرت می شود چون نمی تواند نظرات درست را تشخیص دهد، سرگردان می شود و هویت انقلابی او مخدوش می شود بعد خود را با جو غالب تطبیق می دهد.

عده ای هم به خاطر منافع اقتصادی، خود را با جو غالب همراه می کنند. کسی که وارد جنگ و کار رسانه شد برای دفاع از اسلام کم کم شک می کند. چون فقط الفبای مکتب را می دانست و فکر می کرد مکتب شناس است.

اگر می خواهید به طور حرفه ای در این قسمت کار کنید خودتان را قوی کنید و آثار مولفان اسلامی مثل شهید مطهری، آقای مصباح، آقای جوادی، علامه طباطبایی و علامه جعفری را بخوانید.

برنامه ریزی کنید هفته ای یک کتاب از آثار این بزرگان را بخوانید. بعد از چهار سال بیش از دویست کتاب خوانده اید. اگر این مطالعات نباشد شخص در رسانه های خود از مسائلی صحبت می کند که از آنها اطلاعی ندارد. این چهارشنبه بازار رسانه ای فوایدی هم دارد سرعت اطلاع رسانی زیاد شده است اما ضرر های آن مثل این است که سطح زیاد باشد ولی عمق کم. وراجی زیاد ولی استدلال کم.

به لحاظ نظری باید کتاب های اسلامی را بخوانید و به لحاظ عملی باید التزام به ارزش ها داشته باشید و جان خود را برای اینها بدهید. اگر یک لحظه خودمان به خودمان استراحت بدهیم انقلاب تمام شده است. من کار روتینم را انجام دادم، کلاسم تمام شد اگر اینگونه باشد باختیم. انقلابی کسی است که شب و روز نشناسد. کسانی بودند که در جبهه ها سرپا می خوابیدند و کسانی که یک نفری نظر یک دانشگاه را عوض می کردند منتها با مطالعه.

حالا رسانه یک بوق است. چه چیزی باید در آن بگوییم؟ رسانه هدف نیست بلکه وسیله است. اینکه می گویند اقتضای ذات رسانه مربوط به رسانه نیست مربوط به نقصانیات ماست. اینکه می گویند رسانه ابزاری برای کارهای غیر دینی است و این اقتضای ذات آن است این غلط است. اما این طور نیست که هر چیزی بدون رسانه می گفتی حالا با رسانه می گویی با این تفاوت که مخاطبان و قربانیانش بیشتر اند.

خدا می فرماید " فاذا فرغت فنصب" از هر مرحله ای از این جنگ خلاص شدی آماده ی مرحله بعدی شو. اگر یک لحظه غفلت کنید و این انقلاب به دست نا اهلان بیفتد باید جواب خون چند هزار شهید را بدهید.

ابوسفیان رهبر دشمنان پیامبر و اسلام و پیامبر رهبر مسلمانان بود. بعد از چند دهه معاویه و یزید رهبر جهان اسلام می شوند و اهل بیت پیامبر را شهید می کنند. رسانه مهمترین عامل این موضوع است.

باید مثل جوانانی که وارد عرصه فضایی و هسته ای شدند شما هم باید به عرصه مجازی وارد و آن را فتح کنید .

بچه مسلمان هایی داشتیم که اوایل انقلاب می گفتند ما وارد عرصه سینما می شویم و آن را فتح می کنیم. اما بعد از مدتی بخاطر نداشتن بصیرت دینی و سلامت نفس جو گیر شدند و هویت انقلابی آنها مخدوش شد.

در عرصه رسانه دشمن از ما قوی تر است اینها اول ظاهرشان را حفظ کردند باطنشان عوض شد. بعد رسانه و مقاله شان عوض شد. بعد حرف و شعار هایشان عوض شد و در انتها ظاهرشان عوض شد. چون نتوانستند توهین و هو کردن های دیگران را تحمل کنند . پیامبر می فرمایند: هیچ پیامبری را به اندازه من اذیت نکردند. لذا آدم هایی داریم که در جنگ در آغوش مرگ می رفتند اما در برابر تهمت ها و توهین ها نتوانستند بایستند.

باید آشنای دائمی با معارف اسلامی داشته باشیم. باید بیست- سی سال کار کرد . یک شبه نمی توان ملا شد.

رسانه وقتی زرد می شود که صاحب رسانه خود زرد شده باشد. آیا می توان گفت من شخص دینی ام ولی تفکر در دین ندارم؟ امام علی علیه السلام می فرمایند" ایها الناس لاخیر فی دین لا تفقه فیه" تفقه یعنی درک درست از مسائل. دو نوع تفسیر می توان کرد: یکی اینکه خیری در دینداری بدون تفقه وجود ندارد و یکی اینکه در آن دینی که قابلیت تفقه در آن وجود ندارد خیری نیست. برای پیامبر هم مهمترین چیز عقل بود. ایمان بدون عقل هم فایده ای ندارد.

فرمودند در مسیر حق از کمی تعداد وحشت نکنید. امیرالمومنین می فرمایند: اگر تمام عرب یک طرف بایستند و من یک طرف، نمی ترسم و یک قدم عقب نمی روم.

ایدئولوژی های بشری مثل مارکسیسم و کمونیسم و ... پس از مدتی کهنه می شوند و حرفی از آنها در بین ما نیست. اما دین الهی هیچ وقت کهنه نمی شود. سنت ما در برابر مدرنیته نیست بلکه دائما نو شونده است.

بعضی مکتب و قرآن را ابزار توجیه مطالب غیر مکتبی می کنند. امام علی می فرمایند: جریانی است که مکتب و قرآن را تفسیر به رای می کند اما جریانی دیگر دیدگاه های خود را بر اساس قرآن شکل می دهد. جریان اول اشتباهات خود را پای قرآن می نویسند و برای اثبات خود از قرآن سوء استفاده می کنند.

کسی که منابع نظری اش درست است ولی منافع شخصی اش ایجاد می کند که اینطور باشد این ها دسته دوم هستند که مشکل نظری ندارند ولی منافع خودشان را بر هدایت ترجیح می دهند ولی برای عده ای هم هدایت الهی اولویت دارد و آن را حاکم می دانند بر نفسانیت خودشان .

آن خدشه به هویت انقلابی است در عرصه نظر و این خدشه به همان هویت در عرصه عمل می باشد. بخاطر منافعشان حب و بعض دارند یعنی بعضی از ارزش ها را قبول دارند و برخی را نه و برخورد گزینشی و ابزاری با ایدئولوژی انقلاب با دین و با مکتب می کنند.

عده ای آمدند با ادبیات عرفانی، سکولاریسم را جا انداختند، آمدند با ادبیات به اسم دفاع از پیشرفت که سلام هم آن را قبول دارد، ارزش های اصیل و معنوی اسلام را زیر سوال بردند یعنی با بخشی از مکتب بخش دیگری را زدند. نمی آیند با آرم ضد مکتب این کار رو بکنند بلکه از اجزاء ایدئولوژی انقلاب برای ضربه زدن به آن استفاده می کنند و از فروعش برای ضربه زدن به اصول آن استفاده می کنند.

هویت انقلابی یعنی آن لحظه ای که بین هوی و هوس، بین نفسانیت و هدایت؛ هدایت را انتخاب کند. اگر بین اصول ارزش های انقلاب با دیدگاه های خودت تضادی می بینی کدام را اصل می بینی و کدام را تبیین می کنی درحالی که به خوشامد گویی برخی افراد نباید کاری داشته باشی؟

حالا هدف چیست؟ هدایت یا هوی؟! که البته پوششی انقلابی نیز می تواند داشته باشد.

بسیاری تلاشها علیه هویت انقلاب اسلامی در این سی سال شده است که الان هم می شود و با ظاهر وفاداری به دین و مکتب علیه آن برنامه ریزی می شود؛ با ادبیات حقوق بشری و حتی فقهی برای زدن ریشه شریعت، با ادبیات عرفانی علیه ریشه های عرفان اسلامی و با ادبیات ظاهرا فلسفی علیه ریشه های عقلانیت اجتماعی موضع می گیرند. این کارها بسیار پیچیده است و اگر معرفت دینی نداشته باشیم، موج های قوی ما را با خود خواهند برد.

نکته بعدی حضور انقلابی در رسانه و هزینه کردن برای دفاع از ارزش ها است.

پیامبر خدا می فرمایند: کسانی که در صحنه هستند و در دفاع از ارزش ها و در مقابل ضد ارزش ها موضع می گیرند و ام به معروف و نهی از منکر می کنند، اینها خلیفه خدا و رسولش بر روی زمین اند.

کسانی که فساد را می بینند و موضع می گیرند اینها خلیفه خدا و رسول در روی زمین اند.

در روایت است که جبرئیل فرود آمد بر پیامبر تا اسلام را تبیین کند و گفت که اسلام ۱۰رکن دارد که یکی از آن ها امر به معروف و دیگری نهی از منکر است.

امر به معروف و نهی از منکر در رسانه می شود دفاع از ارزش ها و علی الخصوص حمله به ضد ارزش ها که همان معنی نهی از منکر است. کسانی که فساد را می بینند و حرف نمی زنند یا می ترسند که نانشان در خطر بیافتد و یا جانشان!

پیامبر اسلام می فرمایند که خدا تضمین کرده کسانی که در دفاع از حق در صحنه باشند بدانند که این نه مالشان را تهدید می کند و نه جانشان را .

یکی از خوبی های رسانه این است که خبر،خوب و سریع پخش می شود و بدی آن هم این است که برخی خبرها دروغ پخش می شوند و یا تحریف می شوند. خود شما که در عرصه رسانه قرار می گیری فقط این نیست که بزنی بلکه جاهایی هم می خوری و باید از آبرویت هم مایه بگذاری؛ در موقع ضربه خوردن خیلی ها عقب نشینی می کنند عده ای هم ادامه می دهند ولی انگیزه و خلوصشان را از دست می دهند.

یک تعبیری یکی از بزرگان قم داشتند و می گفتند که ممکن است شما ضربه اول را برای رضای خدا بزنی و بعد آن طرف هم ضربه ای به شما می زند ولی ضربه بعدی که شما می زنی ممکن است دیگر برای خدا نباشد و بخواهی چون عصبانی شدی از طرف انتقام بگیری و آن اقلیتی که در صحنه می مانند کم کم خلوصشان را از دست می دهند و یادشان می رود که ما برای چه وارد عرصه شده ایم .

اینجا هم هدف می شود من و رسانه می شود وسیله ای برای تثبیت من!
بالاترین جهاد این است که در برابر جریان های جور جهان کلمه حق را بگویی و ما این کلمه حقیم در برابر این جریان های جائر که واقعا کار سختی هم هست.

شما وارد عرصه رسانه ای و علمی شوید تا ببینید چقدر فحش و تهمت و دروغ و آبرو ریزی برایتان درست می کنند.

انسان باید روی خودش کار کند و در این عرصه ها و مبارزات قوی شود. در این عرصه رسانه فعال باشید و از حق دفاع کنید از مظلوم و از دین خدا دفاع کنید و بگذارید به شما فحش هم بدهند!
خداوند بیزار و متنفر است از مومن ضعیفی که هویت و صلابت ندارد. پای حق نمی ایستد. در تعبیر دیگری می فرمایند مومن ضعیفی که دین ندارد. یعنی مومن ظاهری است. اگر دین داشته باشد که باید پای دین بایستد.

در زمان جنگ چگونه بود که جوان ۱۶ ساله به جبهه می آمد ذستش قطع می شود و طحالش را در می آورند و خون بالا می آورد، با این حال از بیمارستان فرار می کند و خودش را به جبهه می رساند. مومنی که ضعیف است و دین ندارد به تعبیر حضرت کسی است که زشتی و حمله به دین را می بیند ولی هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. (لاینهی عن المنکر) حضرت فرمودند: مومنی که در عرصه نبرد یک روز مقاومت کند معادل با چهل سال عبادت است. حضرت در جایی دیگر می فرمایند: غیر از سیدالشهدا که لقب حضرت حمزه بوده است کسی سیدالشهدا است که در برابر ظلم و فساد و انحراف بایستد و در این راه کشته شود.

نکته دیگری که در عرصه رسانه بسیار نفوذ پذیر است بحث دنیا طلبی و اخلاص انقلابی است. کسانی را نمی شود خرید که به ماوراء الدنیا وابسته اند. اگر به این دنیا وابسته بودیم فروشی هستیم. حضرت فرمودند همه بشریت به این دنیا مبتلا هستند هرکس هدفش دنیا بود آن هدف از دست رفتنی است. حضرت در ادامه فرمودند سعی کنید هرچه که به دنبالش می روید برای آخرت باشد. چون آنجا اقامت می کنید.

هرچه می خواهید از دنیا بگیرید برای غیر دنیا. قرآن تعبیری دارد می فرماید یک عده شهید می شوند عده ای دیگر " و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا" یک عده هم که مانند کسانی هستند که خط خودشان را عوض نمی کنند. یک راهی که فرد در بیست سال پیش جانش را در آن راه قرار داده الان زیر آب آن را نمی زند. همه مظاهر دنیا تعبیر می کنند حضرت که یک سایه است. الان این سایه ای که اینجا است یک ساعت بعد بزرگ و ساعت بعدی اصلا وجود ندارد. بعد می فرماید: بندگان خدا تقوا پیشه کنید. فرصت ها را غنیمت بشمارید. آنچه را که موقتی است با آن آنچه را که ابدی(آخرت) است بخرید. آماده مرگ باشید. جزو آن مردمی باشید که وقتی به آنها نهیب زدند بیدار شدند و دانستند که دنیا منزل آنها نیست و خداوند شما را بیهوده نیافریده و شما به حال خودتان واگذار نشده اید. یکی از دلایلی که بعضی از انقلابیون عوض می شوند این است که با این مفاهیم فاصله می گیرند. دنبال منافع بودن با انقلابی بودن سازگار نیست. حضرت فرمودند: و طولانی در شب عزم انقلابی در روز را می شکند.

پس در آخر دو نکته را دوباره عرض می کنم:

اول شما زرد می شوید بعد رسانه شما. چگونه زرد نشوید؟ معرفت دینی تان را بالا ببرید و هفته ای یک کتاب دینی مطالعه کنید .

دوم اینکه در عرصه عملی هم قوی باشید که با یک سایت یا وبلاگ به جنگ با صدها سایت بروید.
http://www.yalasarat.com/vdcj.tehfuqeoosfzu.html

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
سه شنبه 1/6/1390 - 22:3 - 0 تشکر 357502

گفتاری از حجت الاسلام علیرضا پناهیان
برای اصلاح اخلاق سیاسی در جامعه چه باید کرد؟
سه شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۳۰

اهمیت و کاربرد اخلاق بیشتر در ابعاد اجتماعی است تا فردی؛ سیاست نیز اوج روابط اجتماعی است. بنابراین اخلاق برای کسانی که در صحنۀ سیاست قرار می‌گیرند، بسیار لازم‌تر است. خوش‌اخلاقی یا بداخلاقی کسی که در سیاست حضور دارد، بیش از هر کس دیگر اهمیت دارد و در جامعه منشأ اثر است.
حجت‌الاسلام و المسلمین پناهیان در یک گفتگوی زندۀ تلویزیونی به سوالاتی در مورد اخلاق سیاسی پاسخ داد. بخشی از این آنچه در این برنامه مطرح شد، از نظر شما می‌گذرد:

رابطۀ اخلاق و سیاست
-------------------------------
اساساً رسالت پیامبر گرامی اسلام، رساندن انسان‌ها به مکارم اخلاقی بوده است. اما باید توجه داشت که فرق است میان اخلاقی که همه می‌فهمند و اخلاقی که پیامبران به انسان‌ها می‌دهند. زیرا سطوح ابتدایی اخلاق برای عموم انسان‌ها قابل درک است، ولی پیامبران برای سطوح بالای اخلاق که درک آن برای انسان‌ها دشوار است، آمده‌اند.

اهمیت و کاربرد اخلاق بیشتر در ابعاد اجتماعی است تا فردی؛ سیاست نیز اوج روابط اجتماعی است. بنابراین اخلاق برای کسانی که در صحنۀ سیاست قرار می‌گیرند، بسیار لازم‌تر است. خوش‌اخلاقی یا بداخلاقی کسی که در سیاست حضور دارد، بیش از هر کس دیگر اهمیت دارد و در جامعه منشأ اثر است.

سیاستمداران خوش اخلاق چه کسانی هستند؟
---------------------------------------------------------
سیاستمداران خوش اخلاق کسانی هستند که با انگیزۀ الهی وارد شده باشند. معمولاً کسی که در سیاست وارد می‌شود، آدم‌ با عرضه‌ای است. چنین انسان باعرضه‌ای چرا نمی‌رود کارخانه بزند و پولدار شود؟ اینکه وارد سیاست شده، علی‌القاعده ایثارگری کرده. در غیر اینصورت ورود او به سیاست به این معنی است که در سیاست منفعتی گیرش می‌آمده که در کارخانه گیرش نمی‌آمده و حضور منفعت طلبانه در عرصۀ سیاست بداخلاقی است.

بنابراین ورود به عرصۀ سیاست اگر بخواهد با انگیزۀ الهی باشد، جز با ایثار ممکن نیست. چون در سیاست شما برای خودتان کار نمی‌کنید بلکه زمینه را برای کار و رشد دیگران و کل جامعه فراهم می‌کنید.

اگر هم کسی به این دلیل وارد سیاست شده، که عرضه نداشته کارخانه بزند یا کار دیگری بکند، این هم بد اخلاقی است. چون افراد بی‌عرضه هرچند آدم‌های خوبی باشند نباید به عرصۀ سیاست راه پیدا کنند والا کار جامعه را مختل خواهند کرد.

بنابراین سیاستمدار خوش‌اخلاق، آدم‌های باعرضۀ ایثارگر هستند.

وضع فعلی اخلاق سیاسی جامعۀ ما
------------------------------------------------
در کشور ما اغلب سیاسیون به دلیل رسیدن به مطامع شخصی وارد سیاست نمی‌شوند و نیت‌های بهتری دارند. و این نقطۀ خوب را باید دید.

اساساً باید توجه داشته باشیم که هر اصلاحی و از جمله اصلاح جامعه بدون دیدن ویژگی‌های مثبت موجود ممکن نیست. حتماً باید ویژگی‌های مثبت موجود را دید و شکر آن را بجا آورد.

در یکی از کشورهای منطقه با یکی از مسلمانان دربارۀ جریان‌های سیاسی کشور خودمان صحبت می‌کردم به طرح اتهاماتی دربارۀ جریان‌هایی پرداخت که بنده مخالف آنها هستم به آن آقا گفتم نخیر اینها دزد نیستند فقط فکرشان غلط است و به وابستگی و انحراف منجر می‌شود ولی اتهامات دیگر به آنها را وارد نمی‌دانم.

اما ما با نقطۀ مطلوب بسیار فاصله داریم. می‌توان شاخص‌هایی برای دیدن وضع مطلوب اخلاق سیاسی و سنجیدن فاصلۀ وضع فعلی با وضع مطلوب ارائه داد. مثلا: افراد قوی که حاضر باشند زیردست یک نفر ضعیف‌تر از خودشان کار کنند و او را برای موفق شدن در مسئولیتش کمک کنند. این یعنی به خاطر خدا خدمت کردن. در وضع مطلوب، بسیاری از اقویا به خاطر خدا پنهان کار می‌کنند و دنبال نام نیستند، و به رؤسای ضعیف خود کمک می‌کنند هرچند موفقیت‌ها به نام رئیس نسبتا ضعیفشان ثبت شود و آنها چون دنبال کار مخلصانه برای خدا هستند، با این مسئله مشکلی ندارند.

هرچه به شاخص‌های مطلوب در اخلاق سیاسی نزدیک‌تر شویم، در واقع به ظهور حضرت نزدیک‌تر شده‌ایم. همواره به ما گفته‌اند که حضرت منتظر ۳۱۳ نفر یار هستند. یعنی حضرت منتظر ۳۱۳ نفر سیاسی با اخلاق خوب هستند.

برای اصلاح اخلاق سیاسی چه باید کرد؟
---------------------------------------------------
۱. شرط اول برای اصلاح اخلاق سیاسی این است که قلۀ سیاسی جامعه این مطالبه را داشته باشد، که الحمدلله این شرط در امام و مقام معظم رهبری همواره بوده و هست. می‌توان گفت تقریبا در هیچ کدام از کشورهای دیگر، این ویژگی وجود ندارد. در کشور ما به دلیل وجود این ویژگی از ابتدای انقلاب تاکنون، اخلاق سیاسی در جامعۀ ما همواره رشد داشته است. برای درک این رشد، جوانان می‌توانند به روزنامه‌های سال‌های گذشته از اول انقلاب نگاه کنند و تفاوت‌ها را دریابند.

البته رسانه‌ها باید مطالبات امام و مقام معظم رهبری را در جامعه منتشر کنند و سطح توقع و نگاه مردم را بالا ببرند. مثلا امام در جایی قریب به این مضمون فرمودند: «اینطور نیست که دل‌های مردم دست ما باشد. دل‌های مردم دست خداست و خداوند دل‌ها را به هر سمتی که بخواهد متمایل می‌کند.» چه اشکالی دارد که این فرمایش امام در نزدیکی‌های انتخابات‌ها از رسانه پخش شود. محبوبیت و رأی دست خداست. خداوند گاهی برای امتحان کردن، کسی را محبوب می‌کند، و گاهی به دلیل خوب بودن کسی او را محبوب می‌کند. نگاه مردم را باید رشد داد.

۲. شرط دوم مردم هستند. که این شرط نیز تا حدود زیادی محقق است. مردم ما بداخلاقی سیاسی را، اعم از حق یا باطل بودن جریان‌ها، نمی‌پسندند. اگر مردم به یک بداخلاق سیاسی پشت کنند، بداخلاقی کم‌کم از بین می‌رود. به ویژه در جامعۀ ما که ولایت نفوذ و تأثیر مردم در سیاست را تضمین کرده‌است. اشکال مهم دموکراسی در جوامع غربی همین است که عنصری به نام ولایت را ندارد که تأثیر نظر مردم در سیاست را تضمین کند.

۳. احزاب و مرکزیت جریان‌ها خیلی در اخلاق سیاسی جامعه مؤثر هستند که در برخی از بداخلاقی‌های به وجود آمده هم مقصر هستند. اساسا بعضی از بداخلاقی‌های سیاسی در جامعۀ ما را احزاب نهادینه کرده‌اند.

۴. شخصیت‌های سیاسی نیز بسیار تأثیرگذار هستند. رفتار و گفتار مسئولان و سیاستمداران باید بسیار سنجیده و حساب شده باشند. هیچ کس نباید حتی برای دفاع از حق خودش عجولانه اقدام کند. کسی که مظلوم واقع شده است، نباید به خودش اجازه بدهد که عجولانه و بدون ملاحظۀ اثرات نامناسب رفتار خود بر محیط و دیگران، به دنبال احقاق حق خودش باشد.

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
سه شنبه 1/6/1390 - 22:4 - 0 تشکر 357503

نقش رسانه‌ها در رواج بداخلاقی سیاسی
-------------------------------------------------------
۵. عنصر موثر دیگر در اصلاح بداخلاقی‌های سیاسی رسانه‌ها هستند؛ اعم از روزنامه‌ها، مجلات و سایت‌ها. رسانه‌ها، هم می‌توانند آتش بیار معرکه باشند، هم می‌توانند آبی بر روی آتش باشند. رسانه‌ها قرار است بین سیاسیون داوری کنند. و داور باید متین‌ترین فرد داخل میدان باشد. داور نباید از یک گروه طرفداری مطلق کند.

رسانه باید آبروی خودش را در این ببیند که محسنات و عیوب همه را ببیند. غیرت رسانه‌ای یک رسانه نباید به او اجازه دهد که در مورد عیوب رقبای خود مبالغه کند و از خوبی‌هایشان سخن نگوید و در مورد کسانی که طرفدار آنها است، از عیوبشان چشم‌پوشی کند و خوبی‌هایشان را چند برابر نشان دهد.

متاسفانه این عیب بزرگی است که همراه با بستۀ سیاسی از غرب آمده و امروز به صورت یک عرف پذیرفته شده است، و اساسا کسی این را عیب نمی‌داند. همه طبیعی می‌دانند که سایت و روزنامۀ طرفداران یک جریان، جریان مقابل را تحقیر کنند، در مورد عیب‌های او مبالغه کنند، از خوبی‌های او سخنی نگویند، و ... این اخلاق زشت از غرب به ما سرایت کرده است، اما اسلام می‌گوید حق را حتی اگر در ارتباط با دشمنت باشد، بپذیر. چه رسد به رقیبت.

برای اصلاح این بداخلاقی نهادینه شده در رسانه‌ها، رسانۀ ملی باید روشن‌گری کند. با روزنامه‌های سیاسی گفتگو کند و از آنها در مورد علت مبالغه کردن در عیب رقبا و نادیده گرفتن عیب طرفداران سیاسی خود سوال کند.

ترس برخی سیاسیون و رسانه‌ها از واقع‌بینی و رفتار متعادل
---------------------------------------------------------------------
کسانی که شنا بلد نیستند، از رفتن به قسمت عمیق می‌ترسند. امروز سیاسیون ما نیز مانند کسانی که شنا بلد نیستند، از وارد شدن به دایرۀ واقع‌بینی و انصاف سیاسی به شدت می‌ترسند. آنها از واقع‌بینی در بیان نقاط قوت و ضعف، هراس دارند و هنگامی که آنها در این خصوص بپرسید، این ترس به وضوح در چهرۀ آنها دیده می‌شود. می‌ترسند که اگر در بیان نقاط قوت و ضعف رقبا و یا طیف خودشان، واقع‌بینی داشته باشند و از مبالغه پرهیز کنند، نابود شوند.

احزاب و سیاسیون باید خیلی راحت‌تر با انتقادهایی که بهشان می‌شود برخورد کنند. انسان معصوم نیست و این به این معنی است که ممکن است اشتباه کند. اگر با اشتباهات خودمان راحت‌تر برخورد کنیم، زمینۀ رشد خودمان و اطرافیان را پدید می‌آوریم. حزب یا رسانه‌ای که راحت‌تر با اشتباه خودش برخورد کند، خود و طرفدارانش را رشد داده است. و در درازمدت نیز اعتبار اجتماعی خودش را افزایش داده است.

برخی از سیاسیونی که زمانی خیلی از آزادی سخن می‌گفتند، عملا یک دیکتاتوری شدید رسانه‌ای پدید آورده بودند. به گونه‌ای بسیاری از افراد جرأت نمی‌کردند سخن بگویند، چون این دیکتاتوری رسانه‌ای فضایی به شدت راستی و چپی ایجاد کرده بود که هر کسی سخنی می‌گفت بلافاصله به یکی از این جریان‌ها منتسب می‌شد. در حالی‌که اساساً نمی‌توان و نباید به این سهولت افراد را جریان‌بندی کرد. این جریان‌بندی عملاً آزادی اظهار نظر را از افراد می‌گیرد و فضای واقع‌بینی را به یک فضای سیاه‌نمایی یا سفیدنمایی مطلق تبدیل می‌کند.

مردم در دو مقطع در اخلاق سیاسیون تأثیرگذار هستند. یکی پای صندوق‌های رأی که نارضایتی خود از سیاسیون را تسویه حساب می‌کنند. در زمان‌های دیگر هم نخبگانی که میان مردمند زبان گویای مردم هستند. اگر مردم توقعات و دغدغه‌های خود در زمینۀ اخلاق سیاسی را به انواع نخبگانی که اطرافشان هست منتقل کنند و از آنها بخواهند که دغدغه‌های آنها را مطرح کنند، آنگاه سیاسیون و جامعه می‌تواند مطالبات مردمی را از زبان نخبگان بشنود.
http://www.yalasarat.com/vdcguq9q.ak9z74prra.html

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.