تبیان، دستیار زندگی

کم کم میخوام غزل خداحافظی از تالار رو بخونم

 انشالله جوان های پرشور و فرهیخته همچنان در هرچه بارورتر کردن انجمن های تخصصی تبیان که به شخصه دلبستگی خاصی به آن دارم، ساعی بوده و حتم دارم موفق خواهند بود.

سلام
از این حرفا نداشتیم رفیق
من تازه وارد انجمن ها شدم یه دو سه ماهیه بذار یه کم از مصاحبتت لذت ببرم
لا اقل بذار من که رفتم بعد که نگن پا قدم و از این حرفا
تازه می خواستم شعر نوشتن یاد بگیرم
روزی نیم ساعت که به جایی بر نمی خوره
موفق باشید و هر کجا هستید رها از قیود دنیا و در مسیر کمال و از این حرفا

سلام

نه بابا..از این حرفا نزنید...كلی چیز ازتون یاد گرفتیم..نرید ها..خب؟

فربونت عزیزم

یکباره دست نمی کشم

فقط حضورم کم رنگ میشه

در اون بخش هم ناپیک زدم و در خدمتتون هستم

ما در مکتب شما بزرگواران درسها آموختیم

دوست داشتنی هستید و عزیز من همیشه

سلام

ای ادیب پیر بهروز رها

صحبت از رفتن مكن ای پر بها

انجمن را سر ستونی ای عزیز

گر روی این خیمه می گردد رها

گر چه آبی رنگ هستی جان من

چمله سرخان را رفیقی، ای شها

سلام
اعتراض دارممممم

شعر تو لبخند به لبهایم نشاند

جمله غمها را زمغز من پراند

تو که قرمز هستی و بس با صفا

دست پیرم را بده یک دم عصا

من به هرجایی که باشم ای رفیق

میخونم شعرت را با میل و دقیق

دوستتان دارم همیشه برزخم

نزد تو در کوچه ای پیچ و خمم

پس خداحافظ عزیز نازنین

رو تو برگردون تو اشکم را نبین

شما هم لطف دارین

دیگه پیری توانم را گرفته

خیلی دوست دارم در رکاب شما عزیزان فرهیخته باشم

هم مشغله کاری و هم کم توانی مجابم می کنه به رفتن

جناب رهای عزیز
با سلام وعرض ادب
در انجمن مهدی یاور با شما واشعارتون آشنا شدم
در انجمن تبیان حضرتعالی را زیارت کردم
انشاءالله دوستان خودتون را ترک نمی کنید
امروز میلاد حضرت زینب سلام الله علیهاست
برای رفع مشغله و دو مرتبه پستهای زیباتون
حرم بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها دعاتون می کنم
انشاءالله

سلام

ازتون می خوام بمونید!

چطوری دلتون میاد دوستاتونو بذارین و برین؟

ان شاا.. خدا بهتون قوت می ده و می تونین اگرم نتونستین بیاین اما کم که خسته نشین.