در قسمت اول این گزارش اشاره شد که طرح ارتقای امنیت اخلاقی در یکی از روزهای هفته دوم اسفند گذشته در منطقه آزادشهر مشهد برگزار شد که خبرنگار خراسان با ماموران گشت نامحسوس پلیس همراه شد و گزارشی را در مورد اعمال و رفتار مزاحمان خیابانی، زنان و دختران بدحجاب و حاشیه های موجود تهیه کرد که قسمت اول آن در روزنامه دیروز چاپ شد و در این قسمت نیز بخش دیگری از رفتار مزاحمان خیابانی، بدحجاب ها و اظهارات خانواده های آنان به اطلاع مخاطبان می رسد و در پایان نیز به موضوع مجازات این افراد نیز پرداخته شده است.
ساعت ۶ باز هم یک ۲۰۶ پلاک گرگان، یک خودروی پارس و یک خودروی ۴۰۵ و رقابت بر سر سوار کردن ۳ دختری که با پوششی نامناسب در حال عبور از پیاده رو هستند، دخترها از این که چند خودرو دنبال شان هستند اصلا ناراحت نیستند، می خندند و به هم می گویند چه خبر است، بچه ها دنبال مان هستند. پلاک ها یادداشت می شود و مدارک خودروها گرفته می شود، دو جوان پژو پلاک گرگان سیاه پوش هستند، راننده پیاده شد وقتی سوال شد چرا برای دخترها مزاحمت ایجاد می کردید، فقط گفت ببخشید، عقب خودرو چند اعلامیه مجلس ختم بود، می گفت، فردا چهلم پدرم است و ماشین هم متعلق به مرحوم بابام هست اگر برادرم بفهمد مرا می کشد، سوال کردم همین طوری احترام پدرت را نگه می داری، سرش را پایین انداخت و دم نزد و گفت غلط کردم ببخشید، از این ها که گذشتیم دو جوان داخل زانتیا صدای ضبط را بلند کرده بودند و یکی شان می رقصید از مقابل ما که عبور کرد ادا و اطوارش بیشتر شد، آن طرف خیابان ۲ دختر را که دید متوقف شد، با صدای بلند از دخترها خواهش می کرد که سوار شوند، پلیس متوقف شان کرد، گفت شنبه بیایید پلیس امنیت اخلاقی تعهد بدهید بعد مدارک تان را بگیرید، اول که گفتند کار خاصی نکردیم، راننده گفت: دوستم یک دستی تکان داد، مردم آدم می کشند رضایت می دهند، تو را به خدا این دم اذان ما را اذیت نکنید ما از همدان آمدیم شبه نمی توانیم بیاییم پلیس، اصلا به ما دختربازی نیامده است. جناب سروان از تیپ تون مشخصه که آدم بامعرفتی هستید، یک حالی بدین. یک محبتی بکنین.
جوان دیگری نیز با خودروی ۲۰۶ در حال تعقیب یک دختر بود وقتی متوقف شد، گفت اهل کاشمرم و متاهلم اگر نامزدم بفهمد آبرویم را می برد او چندین بار به دنبال خودروی پلیس آمد تا مدارکش را بگیرد ولی پلیس گفت: متاهل هم هستی و زن و دختر مردم را می خواهی به زور سوار ماشین کنی؟ او به شدت دنبال پلیس بود تا مدارکش را پس بگیرد ولی او باید ادب می شد.
از او که دور شدیم هوا در حال تاریکی بود ۳ دختر با وضعیت و پوششی نامناسب در حال عبور بودند، مامور پلیس خانم، از آن ها درباره بدحجابی شان پرسید و ۳ دختر جوان را به داخل خودرو هدایت کرد، در حین انتقال به خودرو شروع به مرتب کردن ظاهر خود کردند، عکس که می خواستیم بگیریم جلوی صورت شان را می گرفتند. عکس نگیرید، ما آبرو داریم به خدا از باشگاه می آمدیم، در حال رفتن به جشن تولد بودیم. پلیس هم گفت: از باشگاه با این آرایش زننده و کفش های پاشنه بلند می آمدید! داخل خودرو یکی شان داشت لاک ناخن هایش را پاک می کرد و دیگری با دستمال کاغذی آرایش دور چشمانش را پاک می کرد. طی ۴ ساعت ۴۰ نفر به دلیل مزاحمت و پوشش نامناسب متوقف شدند؛ غیر از دوازده سیزده دختر و زن بدحجاب بقیه مزاحم خیابانی بودند، با خود فکر کردم به خودروهای مزاحم اندیشیدم و دریافتم که در حال حاضر مرد خیابانی بیشتر از زن خیابانی است تا ساعت ۷ همه زنان و دختران بدحجاب به مقر پلیس امنیت اخلاقی انتقال داده شده بودند.
در آن جا با خانواده های شان تماس گرفته شد که به پلیس مراجعه کنند، دو دختر اهل استان دیگری بودند که هنگام دستگیری ظاهری بسیار زننده داشتند ولی داخل مقر پلیس که آن ها را دیدم، چادر عربی و مقنعه پوشیده بودند، گفتم این لباس ها را از کجا آوردید پاسخ دادند از داخل کیف، همراه مان بود، آزادشهر مشهد را چطور یاد گرفتید و چرا آمدید؟ قبلا دوستان مان به مشهد آمده بودند، گفتند حتما آن جا بروید، با کی آمدید یک کاروان ۱۰۰ نفره و همه دانش آموز دبیرستانی هستیم، مدیر کاروان در جریان است، آره به او گفتیم می رویم حرم زیارت! دقایقی بعد مدیر کاروان که مردی حدود ۴۰ ساله با ریش و سبیلی بلند و مشکی بود به پلیس مراجعه کرد و گفت: ۴ روز است از شهر... آمده ایم، این دخترها دانش آموزان یک دبیرستان هستند، حیف که من نامحرمم و الا همین جا می زدم شان، لت وپارشان می کردم، دیروز هم از آگاهی حرم زنگ زدن دو تای دیگر از این ها را رفتم آزاد کردم، اصلا غلط کردم که این ها را آوردم، جز درد سر و ضرر هیچی برایم ندارند.دختر دیگری اهل مشهد با مانتوی کوتاه و شالی که روی نصف سرش انداخته بود نیز جزو دستگیرشدگان بود. می گفت: آقا مگر من حجابم بد است، آمده بودیم با دوستم مانتو بخریم، من دانشجوی رشته روان شناسی هستم، مامور پلیس از دور پدرش را نشانم می دهد، مردی حدودا چهل و پنج، شش ساله با کت و شلوار و ته ریشی گفت: بازنشسته ام، ابتدا به دخترش اشاره می کند و می گوید: اگر افرادی مثل دختر من بدحجاب هستند که باید همه دختران شهر را دستگیر کنید، به او گفتم: الان که دختر شما بدحجاب نیست، کاش لحظه دستگیری او را می دیدید، از او در مورد نظرش راجع به دستگیری می پرسم، پاسخ می دهد، خوب کاری کردند که دستگیر کردند تا دوباره حواس شان جمع باشد، من بر رفتارش نظارت کامل دارم، نمی گذارم تنها بیرون بیاید، پرسیدم اول که آمدی به دخترت چه گفتی، در همین حال دختر مجال صحبت به پدرش نداد و گفت: هرچی دری وری بود نثارم کرد و با حرف هایش اصلا اجازه صحبت به پدر را نمی داد، همان جا معنای نظارت پدر بر رفتارش را فهمیدم.
مردی حدود ۶۰ ساله نیز با چهره ای موقر و آرام در گوشه ای ایستاده بود با اشاره به جوانی که می خواست از دست پلیس فرار کند، گفت او دامادم است! به من زنگ زد که بیایم این جا و ضامنش شوم. می پرسم چه حالی داشتی وقتی فهمیدی دامادتان را به جرم مزاحمت برای ناموس مردم دستگیر کردند؟ پاسخ داد متاثر شدم، هیچ دفاعی ندارم، او پسرخوبی است، نقاش ساختمان است همه این کارها بر اثر کم سوادی است، او دیپلم است او یک دختر ۳ ساله هم دارد با خانمش هم مشکلی ندارد، هوس باز شده، فکر می کند هر گلی یک بویی دارد. آن تصوری که از او داشتم دیگر ندارم.ولی خب انسان جایز الخطاست، حتما نصیحتش می کنم و گوشش را می پیچانم، به پدرش هم می گویم که با او برخورد کند.
از او پرسیدم: آیا دخترتان هم از موضوع باخبر شده پاسخ داد نه به او گفتیم چیز خاصی نیست ولی بعدا به دخترمان می گوییم که بیشتر حواسش را جمع کند و مواظب شوهرش باشد.
دو خواهر دیگر هم جزو دستگیرشدگان بودند، یکی متاهل و دیگری مجرد، خواهری که متاهل بود از پوشش مناسبی برخوردار بود و با حجاب بود ولی موقعی که خواهرش را دستگیر کردند با ماموران درگیر شد. می گفت اهل اطراف مشهدیم و آمده ایم مانتو بخریم.
خواهرش موها را رنگ کرده، زیر ابرو برداشته و آرایش غلیظی داشت، می گوید: دیپلم هستم، چند تا خواستگار هم داشتم اما به آن ها پاسخ منفی دادم، دوست ندارم الان ازدواج کنم، دقایقی بعد شوهر خواهرش به مقر پلیس می آید و می گوید: آه که از این خواهرزنم متنفرم، چند بار به همسرم گفتم با او مراوده نداشته باشد، امروز هم خواهرزنم به تنهایی آمده است پارک ملت و بعد با خواهرش تماس گرفته تا همدیگر را در آزادشهر ملاقات کنند و مانتو بخرند، زنم خیلی خوب است و وقتی خبر دادند این ها را گرفتند دلم هری پایین ریخت، دلم به هزار راه رفت، نمی دانم از.... تا این جا چگونه آمدم، چون منطقه ما کوچک است و همه همدیگر را می شناسند خواهرزنم جرات نمی کند با این ریخت و قیافه داخل آن جا راه برود در عوض می آید مشهد، به برادرش اگر بگویم او را می کشد، می دانم چکار کنم، کاری می کنم که دیگر از این غلط ها نکند مامور پلیس آمد و مرد عصبانی را نصیحت کرد و گفت همسرت زن خوبی است با او دعوا نکنی ها فقط مواظب رفتارهای خواهرهمسرت باش.
دختری ۲۳ ساله نیز که با مانتوی کوتاه آمده بود داخل مقر پلیس بود مادر پیرش سراغ او آمده بود مادرش می گفت اگر پدرش بفهمد همه ما را می کشد، صدبار به دخترم گفتم با این وضع نرو بیرون ولی گوش نمی کند، به دخترش می گویم مگر نمی دانی با این وضع پسرها مزاحمت می شوند پاسخ داد: رزمی کار هستم، اگر جرات دارند به من نزدیک شوند، حتی چاقو هم در کیفم دارم پلیس گفت هرچند هم که رزمی کار باشی ولی با پاشاندن یک اسپری روی صورتت همه چیز عوض می شود و دخترک قبول کرد و قول داد از این پس حجاب خود را رعایت کند.
ساعت حدود ۹ شب است وکم کم همه دخترها تا روز شنبه با ضمانت بستگانشان به خانه های شان باز می گردند، سرهنگ امینی رئیس پلیس امنیت اخلاقی خراسان رضوی گفت: در روز شنبه اگر زنان و دختران بدحجاب، پوشش مناسب برتن داشتند و به توصیه های ما عمل کردند، با اخذ یک تعهد آزاد می شوند وگرنه به دستگاه قضایی معرفی می شوند.
وی افزود: بر مبنای دستورالعمل ناجا با این افراد با تذکر، تعهد و ارشاد رفتار می کنیم واگر به هیچ صراطی مستقیم نشدند به دستگاه قضایی معرفی می شوند و چون بدحجابی جرم مشهود است دستگاه قضایی آن ها را تا سقف یک میلیون و سیصد هزار تومان جریمه می کند. وی افزود: بیشتر دستگیرشدگان در بحث بدحجابی، زنان خیابانی و غیره یا مطلقه اند و یا از خانواده طلاق هستند و ۵۰ درصدشان نیز دانشجو هستند که خوابگاه ندارند و منازل شخصی اجاره کرده اند. وی افزود: باید در رابطه با الگوهای اسلامی پوشش و رفتار فرهنگ سازی شود و خانواده ها در این زمینه وارد عمل شوند، متاسفانه برخی خانواده ها کنترلی بر روی رفتار فرزندان خود ندارند، سرهنگ امینی با اشاره به این که محکوم کردن و دستگیر کردن چاره اصلی کار نیست افزود: بسیاری از زنان و دختران که به جرم بدحجابی دستگیر شده اند، چادر و مقنعه در کیف شان هست ولی این موضوع به دلیل فشار خانواده است، این افراد وقتی داخل شهر می آیند، جو به گونه ای است که خجالت می کشند با مقنعه و چادر راه بروند!
وی در مورد مزاحمین خیابانی هم گفت: تمامی خودروهایی که برای آن ها قبض صادر شده و پلاک شان یادداشت شده در صورتی هم که از صحنه فرار کنند، نمی توانند خودروی خود را به فروش برسانند، تعویض پلاک کنند و... در واقع شماره این خودروها به پلیس راهور داده می شود و هیچ گونه خدمات دهی به این خودروها تا رسیدگی به پرونده اخلاقی سرنشینان آن ها داده نمی شود. وی افزود: این خودروها به پارکینگ انتقال داده می شوند و طبق دستورالعمل مجاز هستیم تا ۳ ماه این خودروها را در پارکینگ نگهداری کنیم که هزینه هر شب پارکینگ نیز ۳ هزار تومان است. به گفته رئیس پلیس امنیت اخلاقی خراسان رضوی انتقال خودرو به پارکینگ بدترین مجازات برای مالکان آن هاست چرا که برخی ها مایلند حتی یک میلیون جریمه بدهند ولی خودرویشان به پارکینگ انتقال داده نشود.