تبیان، دستیار زندگی

سلام
من بازم فهمیدم این تاپیک شماس
:D

خب دروغ مصلحتی تعریف داره ...همینطوری که نیس...
اینطوری هست که جان کسی در خطر باشه...

من اگر بجای شما بودم...
اگر طرف خیلی اصرار میکرد که مادر کجان...
بهش میگفتم خودشون اومدن...ازشون بپرسین

دروغ مصلحتی در بیشتر مواقع مفید بوده

سلام
1- دروغ مصلحتی هست و به نظر من در بعضی مواقع خیلی به درد می خوره.
2- بله تا حالا گفتم ولی خب خیلی کم اینجوری نبوده که دروغ بگم و بعدش خودم و قول بزنم که مصلحتی بوده کاری که خیلی ها الان تو جامعه ما می کنن.
3- بله می تونه چون چشم کردن اونم تو همسایه ها خیلی زیاده خیلی ها هستن که خوشی کسی را نمی خوان یا خودشون کلی هزینه های بیجا می کنن ولی به زیارت رفتن اهمیت نمی دن یکی هم که اهمیت می ده را می گن چقدر کربلا یا مکه میره و قسمت ما نمیشه در صورتی که هر کی بخواد میتونه بره (البته اگه قسمت باشه)
4- یکی همین مورد شماست و دیگری آشتی دادن ببین دو نفر و دیگه به ذهنم نمیرسه بقیشو....

با سلام
1- به نظر شما اصلاً چیزی به نام دروغ مصلحتی وجود داره؟ به خصوص تو خانواده و در و همسایه؟ یا نه و این یک کلاه شرعی هست که سر خودمون میذاریم.
با سلام بله وجود داره و کاربرد داره مثلا" شما و یا دختری قبل ازدواج شاید خیلی کارها کردن ولی حتی خود روحانیون هم میگویند اگر خواستگار یا همسرتان پرسید اصلا" نگویید و به دروغ بگویید نه.
این برای جلوگیری از فروپاشی زندگی است.

2- آیا شما تا حالا دروغی با فرض اینکه مصلحتی هست گفتین؟ مثلاً از همین نوع دروغی که من گفتم.
با سلام
دروغ که نمیشه نگفت همه دروغ میگن. اگر الان بگم نگفتم، دروغ گفتم. ولی سعی کردم همیشه صادق باشم . اصلا هم دروغ گوی خوبی نیستم .

3- آیا این نوع دروغی که من گفتم، میتونه از نوع مصلحتی( بدون اشکال و گناه) باشه؟

به نظرم مصلحتی نیست ولی دیگه چاره ای نیست میخوای بندازنت از خونه بیرون D:

4-اگه موقعیت برای دروغ مصلحتی وجود داشته باشه، به غیر از موقعیتی که خطر جانی وجود داره، چه موقعیت‌های دیگه‌ای هست؟
همون مثالی که در سوال اول گفتم

سلام

بفرمایین برا خودتون نوشابه باز بفرمایید... انرژی زیاد!!!! :دییییی

خب من یه چیزی میگم... اگرواقعا دوست دارید گناه نشه دو راه هست :

یا خدا یا بنده خدا(همساده)

حالا اون جواب هم یه مثالی بود... شما بهترش رو میتونسی بگی

به نام خدا

سلام

دیگه فایده نداره

همه چی تموم شد :(

امروز همسایه زنگ زد خونه و مامان اول خواست همون سفر به گرمسار رو بگه

اما همسایه گرامی باور نکرد گفت: تو چند روز گرمسار رفته بودی؟

آخه کی گرمسار این همه می‌مونه؟

راستشو رو بگو نکنه رفته بودی سوریه‌ای، کربلایی، جایی برای زیارت...

که مامانم میزنه زیر خنده و میگه آره ولی میخواستم به شما بگما، اما یه دفعه‌ای شد. نشد دیگه

حالا این وسط آبروی من بود که رفت

سلام

ببخشیدا ولی همسایتونم خیلی گیر میدادهاگه شک کرده نباید بروی خودش بیاره آخه به اون چه که مادر شما کجا رفتن:D

به نام خدا
سلام

این چیزا به خاطر صمیمیت زیاد بین دو همسایه هست

درسته که ما آپارتمان نشین هستیم. اما همون فرهنگ‌های سفارش شده تو دین مون تو آپارتمان حکم فرماست
اینکه به فکر همسایه باشیم و ازش خبر بگیریم
من خودم و یا مامان خودم رو جای ایشون میذارم، قطعاً رفتار ما هم همین طور بود. :)