دو شب قبل با انتشار نسخه پرده ای "اخراجی ها3" توسط سایت های رسمی ضد انقلاب، پرده جدیدی از ادعاهای روشنفکرمآبانه این جریان رونمایی شد.
به گزارش رجانیوز، پس از شکستن رکورد فروش "اخراجی ها2" توسط "اخراجی ها3" با نزدیک شدن به رقم دو میلیارد تومان در کمتر از 10 روز و ناکامی ضد انقلاب و برخی رسانه های داخلی در موج سازی اینترنتی برای تحریم اخراجی ها3، انتشار نسخه غیرقانونی اخراجی ها3 در اینترنت، نقاب از بسیاری از ادعاهای شیک روشنفکرمآبانه این جریان انداخت.
ادعاهایی مانند آزادی بیان، تحمل مخالف، جدایی هنر از سیاست، هنر برای هنر و مانند آن، علیرغم قانونشکنی های گسترده این جریان در وقایع سال 88، هنوز می توانست به کار این صورت بزک کرده بیاید.
تقریباً از همان روزهای اول نمایش "اخراجیها3" و "جدایی نادر از سیمین" در جشنواره فیلم فجر، موج گسترده ای از سوی رسانه های سینمایی و نیز رسانه های به اصطلاح اصولگرا مانند مهر و خبرآنلاین بهوجود آمد که به فیلم اصغر فرهادی برای رقابت با فیلم دهنمکی امید بسته بود و نه فقط با نقدهای سینمایی بلکه با تمسک به ادعای اخلاق، شرافت و نیز برخی شعارهای نخ نمای روشنفکرمآبانه مانند هنر برای هنر و جدایی هنر از سیاست، مردم را از تماشای اخراجیها پرهیز میداد.
کار به جایی رسید که جریان ضد انقلاب در شبکههای اجتماعی و سایتهای رسمی خود، مخاطبان را به دیدن جدایی نادر از سیمین تشویق و به تحریم فیلم دهنمکی ترغیب میکردند. اخراجیها و جدایی... شدند نماینده دو تفکر و میزان فروششان معیاری برای سنجش مقبولیت آن دسته و گروه در جامعه و جریانی که بیش از یکسال از نابودی و انزوایش میگذشت و اینبار هویت خود را در این تقابل جستوجو میکرد.
با استقبال گسترده سایتهای ضد انقلاب از این فراخوان، موج سازی رسانه ای برای تحریم گسترده اخراجی ها3 آغاز شد اما با شروع اکران نوروزی، خیلی زود ناکامی این تبلیغات طولانی مدت آشکار شد.
اگرچه برخی از خبرگزاری ها و سایتهای خبری در پنج روز اول اکران این فیلم سعی کردند با استناد به رقابت نزدیک اخراجیها با رقیبش در سینماهای بالای شهر تهران، مخاطبان را گیج کنند، اما حتی آمار همین سینماها نیز بیانگر فاصله دست نیافتنی بود.
متاسفانه دوشنبه شب در یک عمل غیراخلاقی "اخراجیها3" برای دانلود روی اینترنت قرار گرفت و سایت بالاترین، لینک سایتهایی را که اخراجیها را برای دانلود قرار دادهاند، روی خروجی خود قرار داد. جالبتر آنکه کسانی که فیلم را بهصورت غیرقانونی ضبط و روی اینترنت قرار دادهاند، آن را به جنبش سبز تقدیم کردهاند. این در حالی است که تا روز گذشته میزان فروش روزانهی اخراجیها3 رکورد فروش اخراجیها2 را زده و رکوردشکنی دوباره مسعود دهنمکی قطعی شده بود.
البته هنوز هم باید منتظر ماند و دید که این اقدام غیراخلاقی چه تأثیری در روند صعودی فروش اخراجیها خواهد داشت و آیا موجب افت فروش خواهد شد یا خیر، اما آمدن اخراجیها به پیاده رو مانع از آن خواهد شد که این فروش 10 رقمی، برای اولین بار یک فروش 11 رقمی را در سینمای ایران رقم بزند و فروش این فیلم را از مرز 10 میلیارد تومان عبور دهد.
البته این اولین بار نیست که میزان اعتقاد این گروه به شعارهایشان با رفتار خودشان زیر سوال میرود. نکتهی جالب اینکه این موج و هجمه علیه اخراجیها را کسانی آغاز کرده و كار را به این رفتار غیراخلاقی کشاندهاند که سالهاست شعار "جدایی هنر از سیاست" سر میدهند و تئوری نخنما شدهی "هنر برای هنر" را تکرار میکنند، اما حالا و در روزگاری که خود را در عرصه سیاست و حتی در اردوکشیهای خیابانی شکست خورده و منزوی میبینند، برای سالها قلمفرساییهای خود پشیزی ارزش قائل نیستند و حیات دوبارهی جریان مردهی خود را در تقابل میزان فروش دو فیلم روی اکران میجویند.
اما کاش این افراد روشنفکرنما حداقل به شعارهایی که برای حمایت از فرهادی می دادند، پایبند میماندند. مگر نه اینکه به تعبیر همین دوستان "جدایی نادر از سیمین" و دو اثر قبلی فرهادی یعنی "دربارهی الی..." و "چهارشنبه سوری" در مذمت بیاخلاقی است و دعوت به رعایت اصول اخلاقی.
در عین حال، سکوت سایتهای سینمایی و به اصطلاح اصولگرا و همه نخبگان فرهنگی پس از این اقدام کمتر از سکوت اصغر فرهادی مذموم خواهد بود. شاید شعارهای این دوستان تا زمانی ارزش دارد که منافع خودشان را به خطر نیندازد و وقتی خود را در جریانی که خودشان به راه انداختهاند هم شکست خورده میبینند، دست به انجام غیراخلاقیترین کارها هم میزنند.
این کار حتی با شعارهای صنفی این سالها هم منافات دارد که تکثیر غیرقانونی اثر را همان دزدی میدانستند و باعث نابودی صنعت سینما، و این موضوع را دستمایه نقد دولت می کردند. اگر سینما صنعت است که اخراجیها بیشترین خدمت را به این صنعت کرده و اگر تکثیر غیرقانونی دزدی است که تکثیر هر فیلمی دزدی محسوب میشود.
بعد از این اتفاق غیر اخلاقی احتمالا باید منتظر موضعگیریهای هنرمندان و اصحاب رسانه و حتی افرادی مانند خود اصغر فرهادی باشیم. محکوم کردن این اتفاق قطعا ربطی به سلایق هنری و دوست داشتن یا نداشتن اخراجیها ندارد. محکوم کردن این اتفاق، محکوم کردن بیاخلاقی در عرصهی فرهنگ و همچنین حمایت از چرخهی صنعتی سینماست، و دوستان هنرمندمان و حتی دوستداران پروپاقرص ساختهی آخر فرهادی اگر واقعا به حرفهایشان اعتقاد دارند، باید به دور از جهتگیریهای سیاسی این اقدام غیراخلاقی را محکوم کنند. به راه نیفتادن موج محکومیت این توطئه غیراخلاقی، میخی بر تابوت این ادعاهای روشنفکران خواهد بود.