تبیان، دستیار زندگی

سلام

آخییییییی...ممنونم از شما....یه خرده یاد بگیریم ازش...فسقلی داره كتاب میخونه....

میگن قبل خواب كتاب خوندن خیلی لذت بخشه...راست میگن!...من امتحان كردم

دوست عزیز...بازم سر بزن به انجمن خودتون.

حق یارتون

به خدا - سلام .

بیچاره اینقدر کتاب می خونه که وقت عوض کردن کهنه هاشو نداره یه کیسه به خودش وصل کرده .

خانم دهکده آره کتاب خوندن شبا لذت بخشه مخصوصا شبای امتحان !

با نام خدا و سلام
برا من که کتابخوانی در وقت خواب حکم یه قرص خواب اور رو داره.
تا کتابو می بینم خوابم میبره.

سلام

هه..فقط شما اینطور نیستید...نمیدونم چه سریه...شاید چون چشمامون با دیدن خطوطش خسته میشن...منكه تابستونا همیشه یه كتاب باز بالای بالشمه:)....

با نام خدا و سلام
پس طبیعیه فکر میکردم اشکال از کتابای منه نگو که همهشون مث همند.خواب اور و کسل کننده.

سلام

إ..آقای معلم، اینقده كتابای خوب هست...كی كفته كسل كننده است؟....یا كتابایی انتخاب كردید كه اجباری گفتند بخونید...و دوستشون نداشتید....یا اینكه مواقعی می خونید كه خیلی خسته هستید..مثلا آخر شب..قبل خواب..یا تو اتوبوس و ماشین...

البته اینا رو بهترین دوستم بهم یاد داده....من خوره ی كتابم...ولی گاهی همینطوری هم میخوندم:))....اما خب الان نه دیگه...الان حواسم هست...باید شرایطش باشه

جلوی تلویزیون نباشه....یا...دیگه خودتون میدونید

یاحق

با نام خدا و سلام
شوخی کردم .کتابا مشکلی ندارن مشکل از خودمه خیلی بی حوصله تشریف دارم.

سلام

نه برادر خوب....

شما مطالب مربوط به روشهای مطالعه رو رعایت كنید....حتما درست میشه...آدمیه دیگه..:)..اووووه..اینقده من كتاب نخونده دارم....(إإ..هیچكی نشنید كه؟....!!....)

با نام خدا و سلام
یه مطلب اینکه چندوقت پیش رادیو یزد یه برنامه داشت راجع به ورزش.کارشناس برنامه میگفت از هر کسی می پرسیم چرا ورزش نمیکنی؟میگه فرصتش نیس درگیر کاریم و..... به راسنتی آیا ما نمیتونیم ده دقیقه در شبانه روز را به ورزش اختصاص بدیم؟
ودر اینجا آیا نمیتونیم روزی ده دقیقه یه کتابی رو که دوست داریم مطالعه کنیم؟
میتونیم میتونیم و بازم میتونیم

سلام

نكته ی خوبی رو گفتید اتفاقا....دقیقا همینطوره كه می فرمایید...میشه همیشه یه كتاب كوچیك رو حداقل تو كیفمون داشته باشیم تا توی اتوبوس ماشین یا هرجای دیگه كه كلی وقتمون میمیره بخونیم...شعار نیستا..من خیلی انجام دادم...

یادش بخیر....از راهیان نور(88) برمیگشتیم بهمون كتاب چندتایی داده بودند..منم كه میدونید...همشو تو راه خوندم...ولی خدا نصیب هیچكی نكنه چنان سردد و حالت تهوعی داشتم...وای.....اما چپسید:-)

شما از این كارا نكنید...لااقل اگه عینكی هستید اونو هم بزنید..نه مثل من كه...!!