مجید مظفری بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون علت اصلی به حاشیه رفتن ستارههای عرصههای مختلف هنری را تغییر مسیر و شاخصهای ستارهپروری در سینما میداند.
وی معتقد است روند ستارهسازی تا دهه 60 و اوایل هفتاد مشکلی نداشت اما از نیمه دوم دهه هفتاد مسیر سینما به سمتی رفت که فرهنگ ما و سینمای ما نبود.
معروف و شناخته شدند اما محبوب نه!
مظفری میگوید: در این مقطع دیگر ستارهها بازیگران نبودند بلکه مانکنهای سینما بودند؛ کسانی که ذهن و تفکرشان گنجایش چهره شدن را نداشت بنابراین معروف و شناخته شدند اما محبوب نه! اگر میخواستند محبوب شوند که هر شب و هر روز در جراید شاهد خبر دستگیری آنها در مکانهای آنچنانی نبودیم. کجای کارنامه نسل من و قبل از من سابقههایی از بیاخلاقی و کجروی نوشته شده است. این ستارههای کاذب با حاشیهپردازیهایشان شان دیگر بازیگران را زیر سوال بردند.
عینک دودی میزنند که کسی آنها را نشناسد
این بازیگر سینما ادامه میدهد: جالب اینکه این دست از بازیگران به هر طریق و روش برای سوپراستار شدن متوسل میشوند تا عکسشان روی جلد نشریات برود و چند نفر آنها را بشناسد اما بعد از این که به واسطه همین فضاسازی شناخته میشوند عینک دودی میزنند که کسی آنها را نشناسد؛ این عمل بیمارگونه و دور از روان پاک است.
بازیگرانی که بدون خوردن خاک صحنه به سینما و تلویزیون آمدند
وی در ادامه با تاکید بر تبیین استانداردهای اخلاقی در آموزشگاههای هنری میافزاید: صحنه تئاتر هنرمند پرور است. بازیگرانی که از تئاتر کار بازیگری را آغاز کردند به واسطه ارتباط نفس به نفس با مخاطب، احترام به مخاطب را آموختند و با قداست صحنه تربیت شدند بالتبع ماندگار شدند و مورد احترام و اعتماد مردم هم قرار گرفتند اما بازیگرانی که بدون خوردن خاک صحنه در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت شدند از این فضا دور هستند.
15 دقیقه تاخیر باعث اخراج من از نمایش شد
مظفری میگوید: تئاتر برای خودش تربیت هنرپیشه دارد از جمله حضور به موقع و احترام به حق و حقوق دیگران اما برای برخی از بازیگران سینما تاخیر 2 یا 3 ساعته یک امر معمول است. به خاطر دارم زمانی تئاتری با آقای نصیریان تمرین میکردیم و دو مرتیه با تاخیر ربع ساعت برای تمرین حاضر شدم که باعث اخراج من از نمایش شد. در حالی که به نظر میرسد با توجه به طولانی بودن مسافت این تاخیر قابل توجیه بود (من هر روز باید از مهرشهر کرج خودم را به میدان فردوسی میرساندم) اما این باور وجود داشت تاخیر یعنی احترام قائل نبودند برای دیگران و شغل بازیگری. خب اینها پرورش و تعلیم هنرپیشه است و او را تشویق به کسب معرفت و شان این حرفه میکند اما متاسفانه در سینما و تلویزیون چنین برخوردهایی اتفاق نمیافتد.
شهرت کاذب، سبک لباس پوشیدن و ژستهای آمریکایی
این بازیگر سینما ادامه میدهد: شهرت کاذب، سبک لباس پوشیدن و ژستهای آمریکایی خوراک خوبی برای نشریات زرد و مجالی برای جولان این دست بازیگران است و متاسفانه چندین مجله فاخر سینمایی هم وابسته به همین مسائل شدهاند. پنچر شدن ماشین فلان بازیگر تا دستگیری در مهمانیها و خانههای آنچنانی و جنجال و حاشیه محتوای اصلی نشریات شده است و برای مخاطب حق انتخابی نمیگذارد که از مباحث تخصصی سینما و این حرفه در لابهلای سخنان پیشکسوتان و چهرههای محبوب سینمایی شناخت پیدا کند؛ نسلی که از جنجالها و خبرهای حاشیهای و مورد علاقه نشریات امروزی رویگردان بودهاند.
ستاره هنری پرچم هویت یک ملت و مردم است
مظفری در ادامه با تاکید بر این نکته که این مخاطبان هستند که لقب ستاره را به هنرمندان میدهند میگوید: چرا که ستاره هنری پرچم هویت یک ملت و مردم است در حالی که متاسفانه سوپراستارهای کاذب از بینش و دانش خالی هستند و چون ظرفیت هضم این شهرت را ندارند به سمت اضمحلال میروند.
سرمایهگذران یکی از مشوقهای اصلی بحث ستارهپروری
وی در پایان به نبود تهیهکنندگان سینمای حرفهای به عنوان یکی از عوامل آسیبرسان اشاره کرده و خاطرنشان میسازد: سرمایهگذران یکی از استقبال کنندگان و مشوقهای اصلی بحث ستارهپروری هستند و به آنها بال و پر میدهند. برای سرمایهگذار فرقی نمیکند که فیلم سینمایی بسازد یا در سردخانه پیاز نگه دارد و یا با نوسان قیمت طلا و سکه وارد بازار معاملات طلا شود اینگونه سینمای ملی تبدیل میشود به سوژههای تکراری که همسو با فرهنگ ما نیست مثل اینکه این آدمها را آدابته و ترجمه کرده و از جای دیگر آوردهاند از نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و برخورد با مخاطب گرفته تا ....