سلام
اینم اصلاحیه...فقط اگه بدتر از قبلی شد ببخشید...دوست دارم طنز یاد بگیرم...این ناشیگری ماست دیگه:)
از در وارد یه اتاق مستطیلی میشید(در در عرض اتاق قرار دارد یعنی عمق اتاق در دید شماست). اتاقی با دیوارهای سفید و خالخالی. سمت راست در كمد دیواریه با همون طح خالخالی كه جای دسته ها گوش دراز یه سگ رو گذاشتیم.
دیوارهای این اتاق در عین استحكام خیلی انعطاف پذیره و در برابر میخ و اجسامی كه قراره در اون گذاشته بشه به شدت واكنش نشون میده.
واسه اینكه قاب عكس بذارید میتونید یه خرده به عكس فشار بدید خودش قالب دیواره....
روی دیوار روبرویی یه پنجره وسط دیواره....
در انتهای اتاق یه خرده عقب تر، یه تخت در امتداد پنجره قرار داره كه سیستم های جالبی روش تعبیه شده(كسایی كه خیلی خوابالو أن توجه كنن) این تخت با ساعت تنظیم میشه...بجای زنگ زدن و این كارا یه كارای دیگه میكنه....بار اول وقتی میخواد طرف رو بیدار كنه از سیستم لرزشی استفاده میكنه...اینقده تكون میده...خب بیدار نشد...مسئله ای نیست...یه لوله ی دوش مانند بالای این تخت نصبه كه با دوم بصورت آب اشی این شخص رو بیدار میكنه...با آب سرد..ووووووووی....خب، بیدار نشد...بازم مسئله ای نیست...چون بار سوم طرف رو پرت میكنه پایین(اگه او دو مورد تاثیر نداشته باشه، این مورد آخری حتما تاثیر داره....لا اقل رو من كه داره)...دیگه كسی نمازش قضا نمیشه :)..راستی طرح این تخت و روتختی ها هم سفید-خالخالیه
اون انتها در كنج سمت چپ، تقریبا پایین تخت اونورتر، یه میز و صندلیه....كه دیوار محیطیش(كه دو دیوار كناری و دیگری پشت صندلیه) پر از كتابه....رمانهای نویسندگان بزرگ خارجی(چقدر دوست دارم داشته باشم و بخونم)، كتابهای مذهبی(اینا رو دارم ولی نخوندم : ( )، و كتابای درسی (اینا رو هم دارم...ولی نخوندم :))) )
طرح این كتبخونه هم سفید-خالخالیه...روی میزمون هم یه رایانه است....آها این كنار هم عروسك باب-اسفنجیمه كه كوله ی پشتش جاموبایلیه(و هروقت گوشیمو توش گذاشتم یادم رفت :)) )....صندلی هم پیشرفته است...چون مثل یك بالابر عمل میكنه..دیگه واسه برداشتن كتابای طبقه بالایی نیازی به چهارپایه نیست...تازه نگفتم، این كتابخونهه هوشمنده، اگر در هر هفته یه كتاب از داخلش خونده نشه( فكر نكنید میتونید كلك بزنید...كتابا هم هوشمندن) شمارو به صندلی میبندن:)))
بین تخت و دیوار ته اتاق فاصله هست....سمت راست، كنج دیوار، یه آكواریومه...كه ناكجاآباد كه میگن به ته این میگن...آخی چه ماهیهای نازی...آآآآآخ آخ...هیچی نبود....یه نهنگ بود....
تو كف این اتاق هم چندتایی توپ كوچیك و بزرگ افتاده...همینطوری...
راستی...اینو نگفتم...یه كله ی اژدها هم هست كه تو دیوار سمت پیه...از اونجاییكه من گرماییم كاربردی نداره بیشتر تزئینیه هه هه هه
خب....دیگه چی....این قوطیه چیه؟....آها...این نیترو نمیدونم چیه این بچه ها جدیدا جو گیر شدن میزنن....من میگم واكس موإ...بچه ها میگن نه ژله..مارو هم وسوسه میكنن میزنیم بعد سرمون میخاره...إهه...(شووووووووووت)...اووووه...هیچی...نگفتم دیواراش انعطاف پذیرن؟...بیا، یه شوت كردیم به خودمون خورد...
خب در مورد سیستم نوری نگفتم...لامپهای هالوژنی با رنگ آبی كمرنگ تو سقفه...آبیته....
خب این بود از اتاقم...شلخته توضیح دادم میدونم...ولی اگه به اتاقم سرزدید..یه یادگاری، چیزی از خودتون بذارید.
دهكده
حق یارتون