كیفیت خروج مختار ثقفی را بیان فرمائید.
نام : مختار, نام پدر: ابو عبید ثقفی , قبیله اش ثقیف , كنیه اش ابو اسحاق است . لقب مختار كیسان می باشد. و فرقه كیسانیه به مختار منسوب هستند. مختار معتقد به امامت ائمه معصومین (ع ) است و این گروه , پس از مختار, خود را به او منسوب كرده اند.
مختار در سال اول هجرت متولد شد و جنگجوئی شجاع بود. او به همراه پدرش , در سیزده سالگی در یكی از جنگ ها شركت كرد. مختار مردی عابد و زاهد بود. پدر او در یكی از جنگها به شهادت رسید و تحت سرپرستی عمویش سعد قرار گرفت . خانواده او به سرپرستی عمویش به كوفه هجرت كردند. علی (ع ) كوفه را مركز خلافت قرار داد. آن حضرت عموی مختار را استاندار مدائن كرد و مختار نیز در كنار عمویش در آن جا ساكن شد. مختار پس از شهادت علی (ع ) به بصره رفت و مدتی در آنجا ماند. پس از مدتی دوباره به كوفه آمد. وقتی كه مسلم بن عقیل از سوی امام حسین (ع ) به كوفه رفت , در منزل مختار سكونت كرد و به خاطر همكاری با مسلم بن عقیل به زندان انداخته شد.
عبدالله عمر خواهر مختار, صفیه را به زنی گرفت و به این ترتیب مختار فامیل عبدالله بن عمر شد. مختار در زمان وقوع حادثه كربلا در كوفه زندانی بود. خاندان مختار از شیعیان مخلص اهلبیت (ع ) بودند. عموی مختار سعد بن مسعود ثقفی صحابه پیامبر و از شخصیتهای بزرگ اسلامی بشمار می رفت . عمویش در همه ی مراحل در كنار علی (ع ) بود. حضرت امام باقر(ع ) توجه خاصی به مختار داشت . روزی به پسر مختار فرمود: خداوند پدرت را رحمت كند, او حق ما را گرفت , قاتلین ما را كشت و به خونخواهی ما قیام كرد. امام صادق (ع ) فرمود: پس از حادثه كربلا, هیچ بانوئی از بانوان خاندان ما, خود را آرایش نكرد تا آنكه مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را برای ما به مدینه فرستاد. میثم تمار و مختار هر دو در كوفه زندانی بودند. روزی میثم به مختار گفت : تو از زندان آزاد می شوی و این عبیدالله ستمگر را می كشی و پای خود را روی صورت او می گذاری . میثم و مختار هر دو به اعدام محكوم شدند ولی مختار به وساطت عبدالله بن عمر كه شوهر خواهرش بود از اعدام و زندان نجات یافت . این , خلاصه ای است درباره خود مختار.
خروج مختار:
مقدمات قیام , قبلا" آماده شده بود و نیروهای انقلابی در آمادگی كامل بسر می بردند. هنگام غروب , ابراهیم اشتر كه مرد شماره ی 2 انقلاب بود, بالای مناره ی مسجد رفت و اذان گفت . نیروهای وفادار به انقلاب به سوی مسجد روان شدند و پشت سر ابراهیم اشتر, فرمانده نیروهای جنگی مختار, نماز خواندند. پس از نماز به دستور ابراهیم اشتر, جمعیت حاضر در مسجد, با هم به سوی خانه مختار, فرمانده كل نیروهای انقلابی , حركت كردند. رئیس شهربانی كوفه خود را به سرعت به استاندار رساند و به او گفت : به زودی مختار قیام خواهد كرد, باید مراقب باشی . استاندار كوفه عبدالله بن مطیع بود كه از سوی عبدالله بن زبیر نصب شده بود. روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول سال 66 هجری قمری از سوی عبدالله بن مطیع در كوفه حكومت نظامی برقرار شد. رئیس شهربانی به همه ی نقاط حساس و مهم كوفه , نیروی نظامی اعزام كرد و مراكز مهم نظامی تحت مراقبت شدید قرار گرفت . از سوی استاندار عبدالرحمن بن سعید مأمور حفظ میدان سبیع شد, كعب بن ابی كعب مأمور كنترل میدان بشر گردید, شمر بن ذی الجوش مراقب میدان سالم بود, عبدالله بن مخنف مسؤول حفظ میدان صائدین شد, ابو حوشب مسؤول كنترل میدان مراد شد و ثبث بن ربعی به خارج شهر به نقطه ای به نام شوره زار اعزام شد. این مسؤولان هر كدام نیروهای جنگی ورزیده ای در اختیار داشتند و به این ترتیب همه جای كوفه تحت كنترل اینها درآمد. ابراهیم اشتر همچنان به طرف خانه مختار در حركت بود و او می دید كه شهر در كنترل نیروهای استاندار است ولی بدون هیچگونه ترس به این عمل خود ادامه داد. حمید بن مسلم می گوید: شب سه شنبه بود كه به طرف خانه مختار حركت كردیم . به خانه عمرو بن حریث رسیدیم , تعداد ما در حدود یكصد نفر بود, همه مسلح بودیم , شمشیرهایمان زیر لباسمان بود, زره هم پوشیده بودیم . حركت كردیم تا به خانه سعید بن قیس رسیدیم , از آن خانه هم گذشتیم تا به خانه اسامه رسیدیم . ما به طرف باب الفیل پیش رفتیم تا به خانه مختار برسیم . ما درست به سوی قلب دشمن می رفتیم . همچنان به پیش می رفتیم كه ناگهان فرمانده نیروهای دشمن راه را بر ما بست و گفت : چه كاره اید؟ كجا می روید؟ ابراهیم گفت : من ابراهیم هستم فرزند اشتر. رئیس پلیس گفت : این افراد مسلح كیستند؟ شما مشكوك هستید و نمی گذارم بروید. ابراهیم گفت : ای بی پدر برو كنار. رئیس پلیس گفت : هرگز نمی شود. مردی پشت سر رئیس پلیس بود به نام ابوقطن و ابراهیم با او سابقه ی دوستی داشت . ابراهیم به او گفت : ای ابا قطن بیا جلو. او فكر كرد كه ابراهیم می خواهد از او بخواهد كه این رئیس مانع حركت ما نشود. ابو قطن جلو آمد و ابراهیم ناگهان نیزه او را گرفت و گفت : عجب نیزه ای است ها؟! ناگهان نیزه را در گلوی رئیس پلیس فرو برد و او را از پا درآورد و همراهان ابراهیم سر او را از بدن جدا كردند. نیروهای تحت فرماندهی رئیس پلیس وقتی اوضاع را چنین دیدند صحنه را ترك كردند. برخی از آن نیروها این جریان را به اطلاع استاندارد كوفه رساندند.
ابن مطیع پسر رئیس پلیس را رئیس پلیس كرد. ما رفتیم تا به خانه مختار رسیدیم و جریان را به او گفتیم . ابراهیم به مختار گفت : باید همین امشب برنامه را شروع می كنیم و مختار گفت : خداوند تو را به خیر و خوبی مژده بدهد. در همان شب , قیام رسما" اعلام شد. عملیات قیام در سه مرحله خلاصه می شد: الف . آزادسازی كوفه ب . سركوب ضد انقلاب داخلی ج . آماده سازی نیروی كافی برای جنگ با نیروهای شام .
فرمان قیام مختار رسما" فرمان قیام را صادر كرد و مسؤولیت هر یك از فرماندهان مشخص شد. وضع شهر كوفه غیرعادی است , آثار تشنج در همه جا پیداست . فریاد »یا لثارات الحسین « به گوش می رسد. خود مختار لباس رزم بر تن كرد. مردم از هر سو به انقلابیون می پیوستند. گاهی در مدخل شهر درگیری پیش می آید. ثیث بن ربعی نزد استاندار رفت و او را به جنگ تشویق كرد. مختار دستور داد نیروهای انقلابی بیرون بریزند و حركت كنند. نیروهای انقلابی گروه گروه به محله دیرهند آمدند و زیر پرچم مختار و ابراهیم قرار گرفتند. برخی از رؤسای قبایل اطراف داخل كوفه شدند و خود را به نیروهای مختار رساندند. اكثر مردم عراق آن زمانها ایرانی بودند. ایرانیان نیز به مختار و ابراهیم پیوستند. صبح شد, رهبر قیام مختار جلو ایستاد و نماز را به جماعت اقامه كرد. از سوی استاندار كوفه منادی ندا داد: ای مردم كوفه هر كس امشب به مسجد كوفه نیاید خونش هدر است . جمعیت زیادی به مسجد رفتند. ابن مطیع تعدادی از سران قبال كوفه را مأموریت داد تا هر كدام گروهی را فرماندهی كنند. ابن مطیع بیشتر سران و فرماندهان خود را از قاتلین كربلا انتخاب كرد و نیروهای خود را به این صورت سازماندهی كرد:
1. شبث بن ربعی به فرماندهی چهار هزرا نفر انتخاب شد.
2. راشد, رئیس پلیس , به فرماندهی چهار هزار نفر,
3. شداد بن ابیجر به فرماندهی سه هزار نفر,
4. عكرمه بن ربعی به فرماندهی سه هزار نفر
5. عبدالرحمن بن سوید به فرماندهی سه هزار نفر.
مختار ابراهیم اشتر را با 900 پیاده نظام و نعیم بن هبیره را با 900 نفر به طرف مقر فرماندهی دشمن روانه كرد. مختار به آنان گفت : بروید, با دشمن روبرو شوید, هنگامی كه به دشمن رسیدید با نیروهای پیاده درگیر شوید و حمله را شروع كنید. مواظب باشید هدف تیراندازان قرار نگیرد. مختار تأكید كرد: به مقر خود باز نگردید تا پیروز شوید یا همه كشته شوید. این 1800 نفر به جنگ راشد رفتند كه چهارهزار نفر نیرو در اختیار داشت .
مختار یزید بن انس را با 900 نفر به سوی نیروهای شبث بن ربعی فرستاد كه چهار هزار نفر بودند. نیروهای مختار و ابن مطیع با هم درگیر شدند. درگیریها در همه جبهه ها به شدت ادامه یافت و آخر سر نیروهای استاندار كوفه شكست خوردند و خود استاندار شبانه به صورت مخفی و در لباس زنانه از قصر فرار كرد و به این ترتیب كوفه تسخیر شد و بسیاری از نیروهای غیرانقلابی و ضدانقلابی به نیروهای مختار پیوستند. مختار در كوفه یك حكومت شیعی انقلابی تشكیل داد. تشكیل این حكومت بر اساس مكتب اهلبیت و با اجازه ی آنان صورت گرفت . روز جمعه بود, همه در نماز جمعه حاضر شدند.
مختار در خطبه های نماز جمعه گفت : ای مردم كوفه ! من از جانب اهلبیت پیامبر مأموریت یافته ام تا به خونخواهی امام مظلوم حسین به علی و شهدای كربلا قیام كنم و انتقام خون آن گلگون كفنان را بگیرم و تا آخرین نفس این هدف را تعقیب خواهم كرد. پس از سخنرانی مردم گروه گروه با مختار بیعت كردند. مختار پس از تصرف كوفه و عادی شدن اوضاع به سازماندهی نیروهای انقلابی پرداخت . ابراهیم بن اشتر نخعی را فرمانده كل نیروهای مسلح كرد, عبدالله بن كامل را رئیس كل شهربانی كرد و ابو عمره ی كیانی را هم فرمانده گارد مخصوص كرد. پس از این , عبدالله بن حارث نخعی را استاندار ارمنیه , محمد بن عمیر را استاندار آذربایجان , عبدالرحمن بن سعید را استاندار موصل , اسحاق بن مسعود را استاندار مدائن , قدامه بن ابی عیسی را فرماندار بهقباد بالا, محمد بن كعب را فرماندار بهقباد میانی , حبیب بن منفذ را فرماندار بهقباد پایینی و سعید بن حذیفه را استاندار حلوان كرد. مختار پس از تسلط بر اوضاع خودش قضاوت می كرد و از صبح تا غروب قضاوت می كرد و بعد از مدتی عبدالله بن مالك را قاضی قرار داد. روزها و شب ها می گذشت و در این میان نیروهای ضدانقلابی مخفیانه خود را سازماندهی می كردند. پس از آنكه قوت یافتند, ناگهان وضع كوفه را به هم زدند. جنگ در كوفه آغاز شد و بسیار خطرناك گردید. مختار در محاصره قرار گرفت . ابراهیم اشتر به كوفه بازگشت و این امر روحیه ی دشمن را ضعیف و در پایان به شكست دچار ساخت . این بار پانصد نفر از ضدانقلاب ها اسیر شدند. این اسیران دست بسته به مقر مختار آورده شدند. آنان را از مقابل مختار عبور می دادند و در میان آنان هر كس كه در حادثه كربلا دست داشت , مجازات می شد. از میان این پانصد نفر, 248 نفر از عوامل حادثه كربلا بودند. فرمان اعدام این 248 نفر صادر شد. همه را گردن زدند.
پس از این ماجرا آنان كه در قتل امام حسین (ع ) دست داشتند مخفی شدند. مختار فرمان داد, قاتلان امام حسین را تعقیب كنید. در پی این فرمان عملیات تعقیب و دستگیری قاتلان كربلا شروع شد. ده نفر از قاتلان حادثه كربلا كه بر بدن امام حسین اسب تاخته بودند دستگیر و به پشت خوابانده شدند. آنان را به زمین میخ كوب كردند و اسب ها را با نعل آنقدر بر آنان تاختند كه به هلاكت رسیدند. شمر شتر امام حسین را كه مخصوص امام حسین بود, به عنوان غنیمت به كوفه آورده و آن را به شكرانه كشتن امام حسین ذبح كرده و بین دشمنان اهلبیت تقسیم كرده بود. به دستور مختار آن خانه ها شناسائی شدند و خراب كردند و كسانی را كه با آگاهی از گوشت آن شتر خورده بودند, اعدام كردند.
به روایتی شمر بن ذی الجوشن در حال فرار زخمی و اسیر شد. مختار دستور داد او را گردن زدند و بعد بدن او را در روغن جوشان افكندند. بجدل بن سلیم كه انگشتر امام را از دست امام در آورده و غارت كرده بود, دستگیر شد. مختار دستور داد انگشتانش را قطع كردند, دو پایش را هم قطع كردند و در همان حال مرد. خولی كه سر امام حسین را به كوفه برده بود, دستگیر شد. مختار دستور داد كه او را در مقابل خانه اش كشتند و جسدش را آتش زدند. سنان بن انس كه روز عاشورا بر بدن امام حسین نیزه می زد و می توان گفت كه یكی از قاتلان اصلی امام حسین است , دستگیر شد. او را دست بسته نزد مختار آوردند. مختار دستور داد: اول انگشتان او را ببرید, سپس دو دستش را, سپس دو پایش را و زنده زنده داخل روغن جوشان بیندازید.
حكیم بن طفیل كه امام را با تیر می زد و قاتل حضرت عباس است , دستگیر شد و نیروهای انقلابی خودشان او را تیرباران كردند چون ترسیدند كه عدی از مختار عفو او را بخواهد. حرمله كه علی اصغر را كشته بود, دستگیر و نزد مختار آورده شد, مختار دستور داد اول دو دست او را قطع كردند, سپس دستور داد دو پایش را هم بریدند و پس از آن او را آتش زدند و به این ترتیب قاتلان امام حسین هم كیفر خود را دیدند.
برای آگاهی كامل , به كتاب »ماهیت قیام مختار بن ابی عبید« نوشته سید ابو فاضل اردكانی , از انتشارات مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی , مراجعه شود. این توضیح مختصر, از این كتاب برداشته شده است .
منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=10477