برخلاف آنچه فکر می شود، کودکانی که در یک خانواده به دنیا آمده و بزرگ شده اند، هرکدام به طرق مختلفی توسط والدین خود تریبت و مورد محبت قرار می گیرند. البته این موضوع را والدین منکر می شوند و همیشه اطمینان می دهند که هیچ فرقی میان فرزندانشان نمی گذارند. ترجیح دادن یک فرزند به دیگری، انگیزه ای کم و بیش، ناخودآگاهانه دارد و حتی اگر این موضوع را به کناری بگذاریم، اختلاف در طرز رفتار با کودکان تقریباً هرگز به اندیشه و میل و یا به تعلق خاطر داشتن کم و بیش پدر و مادر بستگی ندارد. بلکه به عوامل عینی دیگری مانند ترتیب تولد، جنسیت کودک و بسیاری از عوامل احتمالی دیگر بستگی دارد. آزمایشی که در مورد مادران چند فرزندی و مادران یک فرزندی در موقع شیر دادن نوزادانشان انجام گرفته نشان می دهد که مادرانی که یک فرزند دارند و یا اولین فرزندشان را شیر می دهند وقت زیادتری را نسبت به مادران دارای چند فرزند، صرف شیر دادن کودکان می کنند و بعد از شیر دادن نیز با آنها حرف می زنند و بازی می کنند. از طرف دیگر در میان مادرانی که یک فرزند دارند، آنها که فرزندشان پسر است نسبت به آنها که یک دختر دارند، به طور متوسط وقت بیشتری را صرف شیر دادن می کنند. اما علاوه بر اختلاف زمانی که مادر صرف فرزندانش می کند، اختلاف رفتار نسبت به جنسیت کودک نیز وجود دارد. هر کودک، طریق خاصی برای زندگی کردن و ارتباط با دیگر اعضاء خانواده دارد. که مخصوص به خود او است. دلبستگی به خلق و خوی و جنسیت و موقعیتی پیدا می کند که در سلسله مراتب خانواده دارد. بنا بر تحقیق مینکوسکا یک مکالمه ساده با یک کودک هرگز به نحوی واضح و روشن، احساسات واقعی او را نسبت به خانواده اش نمایان نمی سازد. زیرا کودک که از مقاصد جستجوگرانه بزرگسالان به خوبی آگاه است. با سکوت و یا دروغ و جملات بی ربط از خود دفاع می کند. برعکس هنگامی که او افراد خانواده اش را در نقاشی نشان می دهد، خود را کمتر کنترل می کند و با آزادی تمام ترس ها، تمایلات، احساسات، جاذبه ها و تردیدهایش را بیان می کند - چه خود موضوع نقاشی اش را انتخاب کرده باشد و چه بنا بر خواهش بزرگترها موضوعی را نقاشی کند. بنابر نظر کورمن، برای آنکه نتیجه بهتری گرفته شود می توان از کودک خواست که تصور خانواده ای جز خانواده خودش را نقاشی کند. بدین ترتیب توجه کودک از خانواده خودش دور می شود و با راحتی بیشتری گرایشات درونی و شخصی خود را بروز می دهد. ولی در هر حال تصویری که او می کشد مربوط به خانواده خودش خواهد بود. زیرا به نظر او خانواده اش تنها خانواده ای است که می شناسد و در آن زندگی کرده است. در تجزیه و تحلیل نقاشی کودک از خانواده، باید هر دو قسمت چارچوب و محتوی نقاشی را مدنظر داشت. قسمت اول یعنی خطوط و فضا و رنگ که در تمام نقاشی ها وجود دارد و نشانگر خصوصیات عمومی شخصیت کودک است و قسمت دوم که اهمیت بیشتری دارد، محتوای نقاشی است. ( سمیرا حیدری کارشناس ارشد روانشناسی - ماهنامه کودک )برای اطلا عات بیشتر در مورد نقاشی کودک به بحث " نقاشی و شخصیت کودک " مراجعه کنید .