سفارشات آیت الله قاضی به شاگردانشان
توصیه های عبادی
آقای قاضی بر انس با قرآن تأکید بسیار داشتند، از جمله در نامه ای به یکی از شاگردانشان این چنین می فرمایند: « بر شما باد به قرائت قران کریم در شب، با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن شراب مؤمنین است. »
آیت الله مصباح در این مورد می فرمودند: « مرحوم علامه [طباطبائی] و [ آیت الله العظمی] آقای بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! ( و یا فرمودند: به صورت من تف بیاندازد! ) »
نیز می فرمود: « دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه بکنیم؟! » و او نه تنها از دنیا و مردم آن منقطع است که از آخرت هم چشم پوشیده و به شاگردان خود نیز می گوید: « در حال نماز یا ذکر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هر چه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نکند و مبادا به بهانه بهشت از بهشت آفرین غافل شوید. »
در مورد نماز شب توصیه ایشان به علامه طباطبائی معروف است که:« دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان. »
« آقای قاضی سجده های طولانی داشت و معمولاً قبل از خواب، « مسبّحات» را تلاوت می فرمود و برای روشنایی قلب، هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجویز می کرد. »
صبر و استقامت در سیر وسلوک
یک از مسائل بسیار مهم در سیر وسلوک، استقامت و پایداری در این راه است.
آیت الله نجابت از قول ایشان می گوید: « چهل سال است دم از پروردگار عالم زدم. چند مرتبه خواستند مرا بکشند، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نگذاشت و خدا هم کمکم کرد! در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفه ای، نه رفیقی، نه همدردی، چهل سال است که در را می کوبم و خبری نیست. »چه بسا افرادی مدتی به این وادی وارد شده اند ولی از آن دست کشیده و نتیجه ای هم عایدشان نشده است چرا که ره صد ساله را می خواستند یک شبه بپیمایند.
آیت الله شیخ عباس قوچانی می فرمودند:« دو سال زندگی ما به این صورت که فقط روزی سه نان داشتیم، صبح ها نان را با چایی می خوردیم و عصر و شب با شربت سکنجبین، اما در این دو سال یک بار در ذهن ما خطور نکرد که این چه زندگیه؟! » و بعدها آیت الله قاضی که خود چهل سال پشت در مانده، و صادق بودن خود را در آن عشق و محبت به محبوب و معبود ازل ثابت کرده، درس استقامت و صبوری را به شاگردانش هم می آموزد و چنین می گوید:« اگر به جستجوی آب زمین را کندی، نباید خسته و ناامید شوی، اگر وقتش باشد به آب می رسی، وگرنه ناامید مشو که بالاخره به آب می رسی و حتی آب برایت فوران می کند. » و می گوید: « تازه وقتی هم به آب رسیدی و برایت در باز شد به همان کم بسنده نکن، بیشتر جستجو کن و بیشتر بخواه! »
حضرت آیت الله انصاری همدانی علاوه بر مراتب علمی و عرفانی، صاحب قریحه ای بس نیكو بودند. از ایشان اشعاری بجای مانده است و تخلص او «فانی» است كه همه، دلالت بر التهاب درونی و سوز و گداز وی دارد، اینك نمونه ای از این اشعار عارفانه ذكر میگردد:
ای شه ملك ملاحت، دلبر زیبای من
قومی از غم كردهای دلخون، بت رعنای من
از هلال ابرویت، خم كردهای بالای من
روزگارم ساخت چشمت، ترك بی پروای من
« آخر از رحت نگر بر زردی سیمای من »
در شب هجران ندارم قصه جز با موی تو
هر زمان با چشم نمناكم بیاد روی تو
ای خوش آن ساعت گذارم افتد اندر كوی تو
گه شوم مدهوش و گه مست ای صنم از بوی تو
« یا سپارم جان ز شوقت یار بی همتای من »
هر دلی كز عشق رویت دلبرا دیوانه شد
در بر شمع جمالت جان او پروانه شد
جغد آسا در فراقت ساكن ویرانه شد
عاری از دنیا و دین و خویش و زبیگانه شد
« حال زارش شد گواه محنت و غمهای من »
آن سر انگشت كز زلفت حمایت میكند
از عبیر نافه چینی حكایت میكند
با نسیم صبحدم از گل سعایت میكند
از پریشانی دلها بس شكایت میكند
« كز امیران جهان خون شد دل زیبای من »
یا علی