روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...
یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!
آنکه می تواند، انجام می دهد و آنکه نمی تواند، انتقاد می کند.
جرج برناردشاو
به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند كه برون درچه كردي، كه درون خانهآئي
کل آیتم ها 4
سلامبسیار عالی تلنگری برای خودم
كس راز غير، از ما نشنيد بس امينيم بهر كسان امانيم ما را تو مي شناسي
سلامواقعن چقد بعضی وقتا بی سوادی خوبههههههراحتتتتتت
با سلامجالب بود.مثل جریان سرماخوردن من هستش که وقتی مریض میشم به جای علاجش میگن شاید اینو خوردی مریض شدی شاید این کارو کردی شاید اون کارو کردی
نیکی و بدی که در نهاد بشر است شـادی و غمی که در قضا و قدراست
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بــــیچاره تر است
مدیر انجمن خانواده ی تبیان
به نام خداسلامآره منم هر وقت مشکلی برام پیش میاد همش بهم متلک می گن و انتقاد می کنن. دریغ از کمی راهنمایی :(