ایشان در سفرهایی كه با رفقایش داشت نیز در رعایت اصول اخلاقی كوتاهی نمیكرد. از جمله عادتهای استادان حوزة علمیة قم این بود كه وقتی میخواستند به زیارت امام رضا (ع) در مشهد بروند، بعضی از شاگردان خود را هم با خود میبردند. آقا موسی از جانب امام خمینی (ره) و مرحوم صدوقی برای همراهی با آنان در سفر انتخاب شد و به وی اجازه دادند كه كسی را به عنوان همراه با خود بیاورد. ایشان هم مرا انتخاب كرد.
در چنین سفرهایی معمولاً استادان و شاگردان آنان برخی كارها را كه باید در طول سفر انجام بگیرد، میان خود تقسیم میكنند. آقا موسی با من قرار گذاشت كه جز كارهای ساده، در انجام كارهای استادان همكاری كنیم، و همین طور هم شد.
او آن گونه كه مناسب وی بود و با طبیعت بشری هم مخالف نبود، رفتار میكرد؛ هرچند آن رفتار مخالف عرف باشد. مثلاً در مهمانیهایی كه چندین نوع غذا بر سر سفره میگذاشتند، هیچگاه اختیار از كف نمیداد و ضروری نمیدانست كه برای احترام به میزبان، از همة انواع غذاها بخورد. یك بار همراه پدرم در یك میهمانی كه به تنوع غذاهای سفره مشهور بود، شركت كرد. وقتی برگشتند، مادرم از او پرسید كه از كدام نوع غذا خورده است و آقا موسی جواب داد كه فقط یك نوع غذا خورده است، زیرا یك نوع غذا، آدمی را هم سیر میكند و هم گواراتر است، در حالی كه تناول غذاهای متنوع باعث سوءِ هاضمه میشود و لذتی در آن نیست.
اینها نمونههایی از رفتار و اخلاقیات او بود كه مورد رضایت پدر ما هم واقع میشد و همواره در حق او دعای خیر میكرد. آقا موسی همان طور كه با دوستان و رفقایش مهربان و صمیمی بود، نسبت به پدر و مادرش هم بسیار محبت میكرد. به یاد دارم در شش ماهة آخر از عمر پدرمان، آقا موسی شبانهروز در خدمت ایشان بود و از مادرم، برای اینكه راحت باشد، خواهش كرده بود كه در اتاق دیگری بخوابد و در عوض خود او در خدمت پدر بود و از ایشان پرستاری میكرد. در طول شب، اگر پدرم كوچكترین حركتی میكرد، آقا موسی فوراً متوجه میشد و كاری را كه لازم بود انجام میداد.
سید علی صدر، برادر امام موسی صدر
منبع: گذارها و خاطره ها، ص 50- 52