نگاهی به فیلم نفوذی با محسن سلیمانی
فارس سینما-نفوذی نماینده سینمایی است که ایدئولوژی پنهان جنگ را برای مخاطب تشریح می کند ، مکتبی که در همجواری وطن خواهی و میهن پرستی و توحید ، خیانت و وطن فروشی و تظاهر و مکنت اندوزی را نشان میدهد.
فیلمنامه نفوذی با نگاهی به خاطرات حسین مردی در زمان اسارت او در جنگ تحمیلی بر می گردد. داستان فیلم روایت اسیری است که بعد از بازگشت در مرز توسط اطلاعات دستگیر می شود، زیرا در مورد او اتهام سنگین همكاری با بعثی ها و مجاهدین خلق در زمان اسارت مطرح است. مسئولین وزارتخانه اقدام به بازجویی و تحقیق در مورد سوابق وی می كنند.
در واقع بخش عمده ای از فیلم به صورت فلاش بك در دوران اسارت و گره افکنی های قصه مطرح می شود.نفوذی یک از بی کم و کاست ترین آثار سینمای دفاع مقدس است و برداشت و تصویری را که به مخاطب ارائه می کند روح و نگاه نوینی به جریان دفاع مقدس و قهرمان های جنگ دارد و فرم و محتوا همپا و همسو برای تفیم داستان پیش میرود ،از این رو نفوذی فیلم قابل قبولی است و باید این سینما را اجر نهاد. استفاده از فلاش بك ها در حالی برای بیننده بازگو میشود كه بسیاری از آزادگان و خانواده شهدا در برابر رزمنده( فریدون) موضع گرفته اند و در این میان فریدون میماند و سكوت رمز آلودش كه بیننده را به پیگیری داستان جذب می كند.
ایده و نقطه جاذب نفوذی تبدیل یک ضد قهرمان به یک قهرمان پارسا و والا است و این دوگانگی برای مخاطب دریچه تازه ای است که فیلمساز به خوبی فرایند تغییر را در فضای جنگ و زندگی شهری لمس و نشان میدهد. یکی از مقولاتی که بر قوت اثر و تمایز ان تاثبر شگرفی داشته است موضع گیری آزادگان و خانواده شهدا در برایر قهرمانی است که به ناگاه او را به ضد قهرمان مبدل کرده است و این صبر برخاسته از جهاد اوست که ایثارش را راز و سری می کند که زمان راه گشای آن است.
عنصر عاطفه و زندگی بازماندگان جنگ دیگر مبنایی است که مورد لحاظ فیلمسار قرار گرفته است. فیلم در نگاه آنی و در تایم 90 دقیقه ای ، فشرده ای از درون و برون جنگ دارد و زندگی و حیات رزمنده را در جنگ و پس از جنگ به همراه گسست و پیوند او با خانواده اش را در دو حالت بود و نبود رزمنده نشان می دهد .
آنچه در فیلم خوش می درخشد همان گزیده جمله شهید باکری است که به سرنوشت گروهایی اشاره می کند که پس از بازگشت از جنگ و جبهه راههایی را برمی گزینند که هریک زین پس از یکدیگر جدا می شوند یکی به اوج میرود و دیگری به حضیض.نفوذی در پیوند عشق و عاطفه با جنگ عاطفه کش رابطه متقابلی را به نمایش می گذاردو این تفکر و واژه سخت و انسان زجردهنده “جنگ” سنگ محکی میشود برای کسانی که خود را درلوای مقدس واژه" دفاع "کتمان میکنند و با در پیش گرفتن شگرد پیوند جنگ و سیاست ، مصلحت و باورها ، تنفس را برای ایثار گرانی که آمده اند با گلویی سوخته و پایی نداشته و حنجره ای شیمیایی شده در کنار تلخی دیدن " دیدنیهایی " ؛ مابقی عمر را در عزلتی "خود انتخاب "کرده در کنج خانواده زندگی بگذرانند اما "همرزمان نماها "جنگ و دفاع دیگری آغاز می کنند و از خود گذشتگانی که عیار خالصی دارند زیر نگاه بهتان هایی قرار می گیرند که ذره ذره وجود شان به خاموشی می گراید.
نفوذی در فوران کلیشه ها ی سینمای دفاع مقدس که معمولا به مقوله قهرمان پروی و نشان دادن رشادت ها آن هم بعضا در برخی موارد با غلو نمایی و فرا انسانی کردن شخصیت ها همراه بوده است وادمهای مثبت قصه های جنگ همگی انسانهای خوب و فرشته گون بودند متفاوت رهی را گزینش کرده و از این ورطه تکراری برای نمایش دفاع متفاوت عمل کرده .نفوذی فیلمی است که از این منظر اثر دگرگونی است و رویكردی داستان گو و قهرمان پرور دارد که باچالش هایی بدیع ابعاد مغفولی از جنگ و ادم های ان را نشان می دهد.عدم سخن گفتن شخصیت اصلی در نیمه اول فیلم با بازی حسی،درخشان و تاثیر گذار"امیرجعفری " تمهید مناسبی است که به خوبی بر اثر سوار است . فیلم علرغم تعلیقی که بر خیانت فریدون صحه میگذارد با بازی او نوید بیگناهی را از چهره اش به مخاطب می دهد .
درام با شخصیت های مرموز و ناشناخته ای که برای مخاطب مبهم و است برجذابیت درام كمك شایانی داشته است.دکوپاژ فیلم در بخش های مربوط به اردوگاه اسرا ریتم قابل قبولی دارد و کاش با حذف مهران رجبی که چهره و بازی اش یاداور سکانس هایی است که نقش و سکانس را بی روح می کند، فیلم در مواردی بهتر پیش می رفت.فیلم با این حال از گره های باز نشده و نقایصی رنج میبرد که نمیتوان به راحتی از آن گذشت. مثلا راکورد ها و برش های زمانی در برخی از سکانس ها رعایت نشده است.
همچنین برخی از سکانس ها به مضامینی اشاره می شود که برهان فصل های پیشین را زیر سوال میبرد. مثلا علرغم وجود اطلاعات از عملکرد و حقانیت فری کافر از وی بارها پرسیده می شود که چرا باز گشته است یا جورابچی در بورس مشغول است که در زمان و موقعیت فیلم بی منطق جلوه می کند /همچنین معلوم نیست چه زمانی و از کجا اطلاعات به بیگناهی فری پی میبرد .مهمتز از همه آنکه شخصیت ضد قهرمان واقعی فیلم چندان در پایان برای مخاطب تشریح نمی شود و گره هایی در ذهن مخاطب بی پاسخ می ماند . بخش دیگری از نقص قصه عملکرد جورابچی است که در مقابل سناریوی از پیش تعیین شده اطلاعات به راحتی هر کاری را که میخواهد می کند حتی در صحنه تصنعی فرار فری از دست ماموران می شد تصور کرد که در آن موقعیت او به راحتی کشته شود .در پایان ذکر این مهم و ضروری است .
نکته ای که نفوذی سعی در روشن ساختن نقاط مبهم و پوشیده برای بازماندگان جنگ و دفاع و نسل های آینده است که برای مخاطب مطلوب و غنیمتی است .نشان دادن جورابچی ها در جامعه حاکی از ان است که همیشه و در همه عرصه حتی جهاد ادم ها همیشه سفید و خاکستری نیستند و به تصویر کشیدن چنین افرادی نشان می دهد که نظام عاری از افراد پیچیده، مرموز و خائن نیست . نفوذی با این هدف که موفقیت نسبی را کسب کرده تلنگر به جایی را به ذهن مخاطب وارد کرده است.نفوذی فیلم شرف داری است که با سکوت خویش و قهرمانش، حقیقت و ناگفته هایی را با زبان بی زبانی عنوان می کند.
محسن سلیمانی فاخر-عضو انجمن منتقدین سینما