*****
قاعدهی تفکر در آفاق
مشو محبوس ارکان و طبایع برون آی و نظر کن در صنایع
تفکر کن تو در خلق سماوات(1) که تا ممدوح حق گردی در آیات
ببین یک ره که تا خود عرش اعظم(2) چگونه شد محیط هر دو عالم
چرا کردند نامش عرش رحمان چه نسبت دارد او با قلب انسان
چرا در جنبشند این هر دو مادام که یک لحظه نمیگیرند آرام
مگر دل مرکز عرش بسیط است که آن چون نقطه وین دور محیط است
برآید در شبانروزی کم و بیش سراپای تو عرش(3) ای مرد درویش
ازو(4) در جنبش اجسام مدوّر(5) چرا گشتند یک ره نیک بنگر
ز مشرق تا به مغرب همچو دولاب همی گردند دائم بیخور و خواب
به هر روز و شبی این چرخ اعظم(6) کند دور تمامی گرد عالم
وز او افلاک دیگر هم بدین سان به چرخ اندر همی باشند گردان
ولی برعکس دور چرخ اطلس(7) همیگردند این هشت مقوّس(8)
معدل(9) کرسی(10) ذات البروج است کــه آن را نه تفاوت نه فــروج است(11)
حمل با ثور و با جوزا و خرچنگ بر او بر همچو شیر و خوشه
آونگ دگر میزان و عقرب پس کمان است ز جدی و دلو و حوت آنجا نشان است
ثوابت یــک هــزار و بیست و چارند(12) که بر کرسی مقام خویش دارند
به هفتم چرخ کیوان پاسبان است ششم برجیس را جا و مکان است
بود پنجم فلک مریخ را جای به چارم آفتاب عالم آرای
سیم زهره دوم جای عطارد قمر(13) بر چرخ دنیا(14) گشت وارد
زحل را جدی و دلو و مشتری باز به قوس و حوت کرد انجام و آغاز
حمل با عقرب آمد جای بهرام اسد خورشید را شد جای آرام
چو زهره ثور و میزان ساخت گوشه عطارد رفت در جوزا و خوشه
قمر خرچنگ را همجنس خود دید ذنب چون راس شد یک عقده بگزید(15)
قمر را بیست و هشت آمد منازل شــود با آفتــاب آنگه مقــابل(16)
پس از وی همچو عرجون قدیم است ز تقــدیر عزیزی کــو علیــم است(17)
اگر در فکر گردی مرد کامل هر آیینه که گویی نیست باطل
کلام حق همی ناطق بدین است که باطل دیدن از ضعف یقین است(18)
وجود پشه دارد حکمت ای خام نباشد در وجود تیر و بهرام
ولی چون بنگری در اصل این کار فلک را بینی اندر حکم جبّار
منجم چون ز ایمان بینصیب است اثر گوید که از شکل غریب است
نمیبیند که این چرخ مدوّر ز حکــم و امر حــق گشته مسخــر (19)
گلشن راز، شیخ محمود شبستری
پینوشت:
1- اشاره به آیهی 191 آل عمران 2- فلک الافلاک 3- فلک معدل النهار
4- از عرش، از فلک الافلاک 5- افلاک و ستارگان
6- فلک الافلاک، عرش اعظم 7- فلک الافلاک، عرش اعظم 8- هشت افلاک که دایره هستند.
9- راست کننده،فلک نهم، فلک معدل نیز گفتهاند. این مصراع اشاره به آیهی 1 بروج دارد.
10- فلک نهم، فلک البروج، ذات الکرسی نیز گویند. 11- این مصراع اشاره به آیه 6 ق دارد.
12- کواکب دو قسم میباشند: کواکب سیّار که هفت تا هستند، و کواکب ثابت که به آنها ثوابت میگویند و تعدادشان 1024 است و در فلک البروج یا کرسی که فلک هشتم است، جای دارند.
13- قمر که به چرخ دنیا معروف است در فلک اول فرود آمده و در آنجا مستقر است.
14- فلک اول را گویند. 15- قمر نخستین سیّاره آسمان و در فلک اول واقع است و با گردش آن فلک به دور زمین میچرخد. قمر و خرچنگ هر دو در جایگاهی سرد و تر هستند. آفتاب دارای مداری است که از میان برجها میگذرد و آن را منطقةالبروج میخوانند و ماه نیز دارای مداری دیگر است که در دو نقطهی مقابل هم، این دو مدار یکدیگر را قطع میکنند که آن دو نقطهی تقاطع را عقده میگویند؛ پس یک نیمه از مدار ماه در جانب شمال و یک نیمهی دیگر در جانب جنوب است و آن عقده که ماه از آن میگذرد و در شمال واقع است رأس و آن عقده که ماه از آن میگذرد و در جنوب واقع است ذنب میگویند و به سبب آنکه در شکل مانند سر و دم اژدها است به رأس و ذنب مشهور شده است و رأس را «سعد» و ذنب را «نحس» دانستهاند.
16- قمر دارای بیست و هشت منزل است و هر روز در یک منزل از این منازل میباشد و چون این منازل را طی میکند چهارده منزل کامل در میان ماه و آفتاب واقع میشود. و به تدریج که از آفتاب دور میشود نورش بیشتر میشود تا پس از طی چهارده منزل که در مقابل آفتاب قرار میگیرد و این حالت را بدر گویند و چون از مقابل ماه بگذرد نورش کمتر میشود تا به هلال تبدیل شود.
17- ماه در طی منازل خود هنگامی که از مقابل آفتاب دور و به آن نزدیک میشود نور آن کمتر میشود تا مثل حالت اولیّه همچون چوب خشک خوشه خرما (عرجون ) هلالی و قوسدار میشود. مصراع اول به آیهی 39 یس و مصراع دوم به آیهی 38 یس اشاره میکند.
18- این بیت به آیهی 27 ص اشاره میکند. 19- این بیت به آیهی 2 رعد اشاره دارد
.*****