سلام سلام سلام
امیدوارم حال همگی خوب خوب خوب باشه
حتما" خیلی از شما دوستان زندگی دانشجویی رو تجربه کردید ، و یا اگر تاکنون موفق به کسب این فیض نشده اید آرزوی رسیدن به آن را برایتان دارم (ولی به دلتون صابون نزنید ، دعای من نمیگیره !! )
انجمن طنز و سرگرمی یکی از بخشهای فعال انجمن تبیانه .این انجمن دو فراخوان متفاوت و البته بدون جایزه برای ماههای آخر سال تدارک دیده ، و از آنجایی که هدف جاده دوستی صرفا" چسباندن گل لبخند بر لبان شماست ،فعلا" در اولین فراخوان آن حاضر می شوم.
(نکته : این چسباندن لبخند به روشهای مختلفی انجام خواهد شد : میخ ، پیچ ، پرچ ، نخ و سوزن ، چسب آکواریوم ، چسب پی وی سی ، چسب چوب ، چسب زخم ، چسب شیشه ای و غیره ...
شما میتوانید با توجه به توان مقاومت خود چسبی را برگزینید تا برای شما نصب نماییم )
مطلب امروز، روایت اتاق دانشجویی یکی از دوستان بنده است که در زمان دانشجویی تنها یک ترم افتخار آشنایی با ایشون رو داشتم.اتاقی ساده و در عین حال پر از صفا و صمیمیت و البته شلوغ و به هم ریخته!... امیدوارم از خواندن این شعر هم لذت ببرید
***
می سرایم قصه ای از این اتاق
تا ببینی قد کاخ است این اتاق !
این روایت از اتاقی دیگرست
یک مکانی با نمای دیگرست
یک به یک شرحش دهم با اشتیاق
تا بفهمی چند متــــر است این اتاق
اول از این سمت ، ز در آغاز کن
قبل هر چیز ، بند کفش را باز کن
یــــک نظر انداز بر کل سرا
تا که شاید نیک بینی خانه را
پشت در باشــــد یکی فروند ، اجاق
هر چه باشد جای طبخ است این اتاق !
در کنارش نصفه ای ، یخچال بود
نصفه بود ، اما چقدر سر حال بود !
چند سانتی این طرف تر هم ببین
سفــــره آبگوشت باشد بر زمین !
آن نَشــسته ظرفهایش ، کوه بود
چاره اش هم شستن و اندوه بود
رخ به آن سو ، روی دیوارش نما
یادگاری های او ماندست به جا
آن طرف تر، چند برگه ، یک کتاب
در کنارش ، تخت نرمی بهر خواب !
کــــل ملکش ، در اتاقی جمع بود
ساده بود ، اما صمیمی ، گرم بود
من چه گویم گفتنی را گفته ام
بعد آبگوشتش چه زیبا خفته ام !
هر کجا هست ، دوست من ، آن نازنین
ای خدایم غرق مهرخود بفرمایش، همین !
***
شعر : شاعر همچنان معاصر تبیانی « جاده دوستی »
نکته :
دوستانی که قصد کپی کردن مطالب را دارند ، تنها با ذکر نام و ثبت لینک اصلی مجاز به کپی هستند.
من مثل اون هنرمند محترم نمیگم : تو رو خدا کپی نکن ، جان من کپی نکن ، کفنم کن ولی کپی نکن !
در صورت تخلف از این قانون ، به عنوان همیار پلیس، سر تقاطع بهشت و جهنم در خدمت شما خواهم بود
دست به گریبانِ شما شدن را ، زیبنده شما نمی بینم !!!
*****************************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید، با نظری یادم کنید