• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1523)
سه شنبه 12/11/1389 - 14:8 -0 تشکر 278741
امام آمد

رژیم شاه پس از برگزارى مراسم گسترده بزرگداشت‏شهادت آیة الله حاج آقامصطفى خمینى در طول ماه هاى آبان و آذر 56 دست‏به اقدامى تلافى جویانه زد و مقاله توهین آمیزى علیه امام خمینى (س) در دى ماه 1356 به دستور ساواك در روزنامه اطلاعات منتشر ساخت و خشم مردم مسلمان ایران، بویژه روحانیت قم را برانگیخت . در تظاهرات (17و 19 دیماه) مردم قم، عده اى به شهادت رسیدند و گروهى مجروح شدند . حوادث بعدى در تبریز روى داد و آیین چهلم شهادت شهیدان، یكى پس ازدیگرى درهمه شهرها برگزار شد و شعله هاى انقلابى كه در خرداد 1342 افروخته شده بود دوباره مشتعل گردید .

شاه براى رهایى از بن بست، چاره كاررا بركنارى جمشید آموزگار از سمت نخست وزیرى و روى كارآوردن مهره كاركشته دیگرى به نام جعفر شریف امامى دانست .

شریف امامى رئیس فراماسونها، پس از احراز پست صدارت در مردادماه 1357 با یدك كشیدن عناوینى همچون "روحانى زاده"، " مردمدار" و ... به منظور فرونشاندن آتش خشم مردم، دست‏به اقداماتى ازجمله: اعلام آزادى مطبوعات، افزایش حقوق كاركنان دولت، توسعه محدوده پنجساله شهر تهران تا محدوده بیست و پنج‏ساله، بازگرداندن سال شاهنشاهى به سال هجرى شمسى و ... دست زد، اما هیچیك از این ترفندها، سودى نبخشید و امام خمینى (س) با صدور اعلامیه اى در 23 رمضان 1398 - كه آن را از نجف به ایران فرستادند - روى كارآمدن شریف امامى را "نیرنگ شیطانى شاه" دانستند و تاكید كردند كه:

"خواست ملت را باید از تظاهراتى كه دراین چندماهه مى شود به دست آورد . عموم ملت در تظاهرات خود مى گویند، ما شاه و سلسله پهلوى را نمى خواهیم . خواست ملت، این است، نه وعده پوچ احترام به علما و بستن موقت قمارخانه ها و ... به كاربردن تاریخ اسلامى به طور فریبكارانه و موقت ... لازم است نهضت‏شریف اسلامى خود را تا برچیده شدن رژیم ظالمانه و قلدرى ادامه دهید ... و از اختلاف در این موقع حساس احتراز كنید و عدم پیوستگى خود را به رژیم ثابت كنید ... "

راهپیماییهاى میلیونى مردم، بویژه تظاهرات عظیم امت، پس از برگزارى نماز عیدفطر در قیطریه، به امامت‏شهید دكترمفتح، حتى ماموران را غافلگیر كرد . به گونه اى كه نه تنها ممانعتى از این حركت از سوى نظامیان دیده نشد، بلكه تظاهركنندگان هنگام عبور از مقابل ستادارتش و تانكهاى كنار خیابان شعار "برادر ارتشى، چرا برادركشى"دادند و دختران و پسران خردسال، سرنیزه هاى سربازان را گلباران كردند و برخى از درجه داران و افسران، براى مردم سخنرانى و تجلیل از راهپیمایان نمودند .

شریف امامى كه از حیله گریهاى كابینه باصطلاح "آشتى ملى" براى فرونشاندن آتش خشم مردم، ثمره اى نبرده بود، سه روز پس ازاین راهپیمایى، درتهران و یازده شهر كشور، اعلام حكومت نظامى كرد و مزدوران رژیم، روز هفدهم شهریور ماه، هزارتن از مردم بى دفاعى را كه در میدان ژاله (شهدا) گردآمده بودند به رگبار بستند و صدها تن را به شهادت رساندند و مجروح كردند .

از سوى دیگر، دولت‏شریف امامى تلاش تازه اى را به منظور واداركردن دولت عراق براى اخراج امام خمینى از آن كشور آغاز كرد و دولت عراق نیز به خاطر روابط نزدیكى كه با رژیم شاه داشت، ابتدا با محاصره خانه امام در نجف و سپس باایجاد تنگناها و تضییقاتى براى رهبر انقلاب، وضعى به وجودآورد كه به هجرت حضرت امام (س) از نجف به پاریس شد .

جزئیات و حقایق چگونگى تاریخساز امام خمینى (س) از عراق به پاریس تا زمان بازگشت‏به میهن اسلامى را اززبان یكى از نزدیكترین و محرمترین یاران امام، حضرت حجت‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى - كه خود از نزدیك و درمتن این حوادث دركنار امام بوده است - پى مى گیریم:

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


سه شنبه 12/11/1389 - 14:10 - 0 تشکر 278742

"علت هجرت امام به پاریس به جریاناتى كه چندماهى قبل ازاین تصمیم روى داد، برمى گردد . با اوجگیرى مبارزات مردم ایران، دودولت ایران و عراق در جلساتى متعدد كه در بغداد تشكیل گردید، به این نتیجه رسیدند كه فعالیت امام نه تنها براى ایران كه براى عراق هم خطرناك شده است . توجه مردم عراق به امام و شور و احساسات زایرین ایرانى چیزى نبود كه عراق بتواند ب‏آسانى از كنار آن بگذرد، و بدین جهت‏برادر عزیزمان آقاى دعایى را خواستند تا خیلى روشن نظرات شوراى انقلاب كشور عراق را به عرض امام برساند . آقاى دعایى نظرات عراق را براى حضرت امام بیان داشت كه مخلص آن عبارت است از:

1 - حضرتعالى چون گذشته مى توانید در عراق به زندگى عادى خود ادامه دهید ولى از كارهاى سیاسى اى كه باعث تیرگى روابط ما با ایران مى گردد خوددارى نمایید .

2 - درصورت ادامه كارهاى سیاسى باید عراق را ترك كنید .

تصمیم امام معلوم بود . روكردند به من و فرمودند گذرنامه من و خودت را بیاور، و من چنین كردم . آقاى دعایى عازم بغداد شد . ولى از گذرنامه ها خبرى نشد . چندى بعد سعدون شاكر رئیس سازمان امنیت عراق خدمت امام رسید و مطالبى در ارتباط با روابط ایران و عراق، اوضاع عراق و منطقه و گزارشاتى از این دست را به عرض امام رسانید، ولى درخاتمه چیزى بیشتر از پیغام قبلشان نداشت . امام خیلى صحبت كردند كه متاسفانه ضبط نشد، مثلا فرمودند: "من هركجا بروم و (اشاره به زیلوى اتاقشان) فرشم را پهن كنم منزلم است" و یا گفتند: "من از آن آخوندها نیستم كه تنها به خاطر زیارت دست از تكلیفم بردارم" و ازاین قبیل .

چندى گذشت و خبرى نشد . احساسات مردم عراق و ایران در موقع تشرف امام به حرم مولاى متقیان صدچندان دیدنى بود; لذا منزلشان محاصره شد و كسى را حق ورود نبود . برادرم دعایى به بغداد احضار شد و تصمیم آخر "قیادة الثورة" مبنى براخراج امام به او گفته شد و در مراجعت گذرنامه ها را به همراه داشت .

بااجازه امام، تصمیم معظم له، مبنى برسفر به كویت‏به دوستان نزدیكمان در نجف گفته شد . به هفت - هشت نفر از خصوصى ترین افراد . بلافاصله دو دعوتنامه براى من و امام توسط یكى از دوستانمان در كویت تهیه شد . (نام فامیل ما مصطفوى است لذا دولت كویت تشخیص نداده بود) . سه ماشین سوارى تهیه شد و فرداى آن روز، بعداز نماز صبح حركت كردیم .

در یكى از ماشینها، من و امام و در دوتاى دیگر، دوستان نزدیك در جریان منزلمان . شبى كه قرار بود فردایش حركت كنیم دیدنى بود، مادرم و خواهرم و حسین برادرزاده ام و همسرم و همسر برادرم همگى حالتى غیرعادى داشتند . تمام حواس من متوجه امام بود، ایشان چون شبهاى قبل سرساعت‏خوابیدند و چون همیشه یك ساعت و نیم به صبح براى نماز شب برخاستند . درست‏یادم است اهل بیت را جمع كردند و گفتند هیچ ناراحت نباشید كه هیچ نمى شود، آخر نمى شود ساكت‏بود، جواب خدا و مردم را چه مى دهیم، عمده تكلیف است . نمى شود از زیربار تكلیف شانه خالى كرد . ایشان گفتند: اینكه هیچ، اگر مى گفتند یك روز اكت‏باش و اینجا زندگى كن و من مى دانستم كه سكوت یك روز مضراست، محال بود قبول كنم . و باز ازاین قبیل بسیار .

زمانى كه مى خواستیم سوار ماشین شویم در تاریكى مردى غیر معمم نظرم را جلب كرد . دقیق شدم، آقاى دكتر یزدى بود .

او براى گرفتن پیامى از امام براى انجمنهاى اسلامى ایران در كانادا و امریكا آمده بود كه مواجه بااین وضع شد . تا آن لحظه او به هیچ وجه از جریان مهاجرات امام اطلاع نداشت . دكتر هم سوار یكى از آن دوماشین شد . متوجه شدیم كه یك ماشین از ماموران عراقى مارا همراهى مى كنند . قراربود آن روز آقاى رضوانى (عضو شوراى نگهبان) كار معمولى روزانه خود را به صورتى عادى دنبال كند . همه به نماز جماعت رفته بودند; اما نجف از امام خالى بود . صبحانه در یك قهوه خانه صرف شد: نان و پنیر و چاى .

نماز ظهر در مرز عراق به امامت امام خوانده شد، كارهاى مرزى به سرعت انجام شد . مامورین عراقى خداحافظى كردند و رفتند . دوستان هم بجز مرحوم املایى رحمت الله علیه و آقاى فردوسى نماینده طبس و آقاى دكتر یزدى راهى نجف شدند و ما پنج نفر روانه مرز كویت . آقایان یزدى و فردوسى و املایى كارشان تمام شد، من و امام ماندیم . گفتند صبركنید! معلوم شد كویت مطلع شده، از مركز شخصى آمد كه خلاصه صحبت‏یك ساعته اش این بود كه ورود ممنوع! بازگشتیم، عراقیها منتظرمان . اهلا و سهلا! از دو بعدازظهر تا یازده شب معطلمان كردند . مرحوم املایى با زرنگى خاص خودش روانه بصره شد و نجفیها را از چند و چون قضیه آگاه ساخت و بامقدارى نان و پنیر و كتلت و ازاین قبیل چیزها برگشت . امام شدیدا خسته شده بودند و من براى ایشان شدیدا متاثر . امام از قیافه من فهمیدند كه من از اینكه ایشان را اینهمه معطل كردم ناراحتم . گفتند تو ازاین قضایا ناراحت مى شوى؟ گفتم براى شما شدیدا ناراحتم . گفتند ماهم باید مثل بقیه در مرزها بلا سرمان بیاید تا یكى از هزارها ناراحتى اى كه برسر برادرانمان مى آید لمس كنیم . محكم باش . گفتم چشم!

در حالى كه ما توى اتاقى كثیف گرد امام كه دراز كشیده بودند جمع شده بودیم تفالى به قرآن زدم: "اذهب الى فرعون انه طغى . قال رب اشرح لى صدرى و یسرلى امرى" .

باوركنید كه نیروى تازه اى گرفتم . خیلى عجیب بود . بیهوده ما را بیش از نه ساعت معطل كردند، درحالى كه ما گفته بودیم كه مى خواهیم به بغداد برگردیم، امام عصبانى شدند و آنان را تهدید كردند . هروقت من به آنها مى گفتم كه چرا معطل مى كنید مى گفتند باید از بغداد خبر برسد . بعداز عصبانیت امام آنها بلافاصله بابغداد تماس گرفتند و برخوردامام را با خودشان گفتند . امام به آنها گفتند: آنچه برمن در اینجا بگذرد به دنیا اعلام مى كنم . این راهم به بغدادیون خبردادند . چیزى نگذشت كه آمدند كه ببخشید ما نتوانسته بودیم به مركز خبردهیم والا آنها حاضر به این وضع نبودند و نیستند . تورا به خدا آنچه برشما گذشته است را به مركز نگویید و از این قبیل مطالب كه چى؟ كه مركز نیست ماییم كه چى؟ كه امام یك مرتبه چیزى علیه مركز ننویسند . مارا سوار كردند، ولى دكتر یزدى را نگاه داشتند . دكتر به من گفت ناراحت نباشید، اینها نمى توانند من را نگاه دارند! چهارنفرى عازم بصره شدیم . درهتلى نسبتا خوب و تمیز شب را به صبح رساندیم . من و امام دریك اتاق، آقاى فردوسى و املایى در اتاق دیگر . باتمام خستگى اى كه امام داشتند بعداز سه ساعت استراحت براى نماز شب بلند شدند، نماز صبح را با امام خواندم و بعداز نماز از تصمیمشان جویاشدم . گفتند سوریه . گفتم اگر راه ندادند؟ اگر آنها هم برخوردى مثل كویت كردند بعد كجا؟ كشورهاى همسایه یكى یكى بررسى شد:

كویت كه نگذاشت . شارچه و دوبى و ازاین قبیل به طریق اولى نمى گذارند . عربستان كه مرتب فحش مى داد . افغانستان و پاكستان كه نمى شد، مى ماند سوریه و امام درست تصمیم گرفته بودند ولى بیگدار به آب نمى شد زد . مى باست وارد كشورى شد كه ویزا نخواهد و از آنجا با مقامات سورى تماس گرفته شود كه آیا حاضرند بدون هیچ شرطى ما را بپذیرند . یعنى امام به هیچ وجه محدود نگردند، چرا كه اگر محدودیت‏بود عراق كه منزلمان بود .

فرانسه را پیشنهاد كردم، زیرا توقف كوتاه مان در فرانسه مى توانست مثمرثمر باشد و امام مى توانستند بهتر مطالبشان را به دنیا برسانند . امام پذیرفتند . خوابیدیم . ساعت هشت صبح به ماموران عراقى گفتم مى خواهیم برویم بغداد . گفتند مى توانید برگردید نجف . گفتم نمى رویم . ساعتى بعد آمدند كه مركز مى گوید تصمیمتان چیست؟ گفتم پاریس . باتعجب رفت . آقاى یزدى ساعت 5/10 - 11صبح آمد . خوشحال شدیم . مى خواستند باماشین عازم بغدادمان كنند . حال امام مساعد نبود . بااصرار با هواپیما رفتیم . بلافاصله بعداز پیاده شدن با پاریس تماس گرفتم كه عازم آنجاییم . آقاى دكتر حبیبى گفت چه كنم؟ گفتم تا ورودمان به آنجا از تلفن فاصله نگیر! شب را در بغداد بودیم . دوستانمان را دوباره دیدیم، امام همان شب براى زیارت كاظمین مشرف شدند . احساسات مردم عجیب بود . صبح به فرودگاه رفتیم هواپیما را معطل كردند . دوساعت تاخیر داشت . جمبوجت‏بود . ما پنج نفر در طبقه دوم بودیم به اضافه سه نفر كه آنها را نمى شناختیم . حالت عجیبى براى دوستان بدرقه كننده دست داده بود . نمى دانستند به سرامام چه مى آید . ماموران، آقاى دعایى را خواستند، باحالتى متغیر برگشت . خجالت كشید كه به امام بگوید، به من گفت كه: گفتند: امام دیگر برنگردد . چه پررو و وقیح! با تاثر خندیدم .

ما در طبقه دوم بودیم، طبقه اول را هم ندیدیم، ولى مسافرانى بودند كه مى خواستند فرنگى شوند . هواپیما دوسه ساعت پریده بود كه ما متوجه شدیم در آنجا زندانى هستیم، چرا كه یكى از ما تصمیم گرفت دستشویى برود (البته در همان طبقه) با این وصف، یكى از آن سه نفر بلندشد و دنبالش كرد . براى اینكه یقین كنیم درست فهمیدیم، مرحوم املایى بلند شد تا گشتى در طبقه اول بزند نگذاشتند . برگشت، بحث و گفتگو بین چهار نفرمان شروع شد . آیا مى خواهند سر به نیستمان كنند؟ آیا مى خواهند بدزدندمان؟ آیا خیال دارند در كشورى زندانیمان كنند و از این آیه هاى بسیار! امام پایین را نگاه مى كردند، تو گویى در چنین سفرى نیستند . بعداز صحبتهاى بسیار به این نتیجه رسیدیم كه آقایان یزدى و املایى در ژنو پیاده شوند و من و فردوسى، پهلوى امام بمانیم و اگر نگذاشتند آنان پیاده شوند داد و بیداد كنیم تا مردم پایین متوجه شوند . دكتر به یكى ازآن سه نفر گفت كه ما مى خواهیم ژنو پیاده شویم، كارداریمژ لحظه اى بعد بلندگوهاى هواپیما اعلام كرد موقعى كه هواپیما در ژنو مى نشیند كسى غیراز مسافران آنجا پیاده نشود! خیالاتى شدیم . امام به پایین نگاه مى كردند . تصمیممان را اجرا كردیم . املایى یكى از آنها را كه مى خواست مانع پیاده شدنشان شود از عقب گرفت . یزدى پرید توى پله ها! چیزى نگفتند . فقط دونفرشان سلاحهایشان را كه تا آن موقع دیده نمى شد در قفسه اى گذاشتند و دنبال آنها رفتند . بنابر قرار آقاى حبیبى در منزل بود . پشت تلفن منتظر . به او گفتند كه همه دوستانتان را جمع كنید در فرودگاه كه اگر مسافران آمدند و ما نبودیم به هروسیله اى هست نگذارید هواپیما پرواز كند (چون احتمال این معنى را مى دادیم كه بعد از پیاده كردن مسافران مارا روانه دیارى دیگر كنند) دراین هنگام به امامت امام نماز ظهر و عصر را خواندیم، چند دقیقه بعد آنها آمدند و ما خوشحال شدیم، تازه جریان را به امام گفتیم و خیالاتى كه كرده بودیم، فرمودند دیوانه شدید! رسیدیم پاریس . براى اینكه عمامه ها جلب نظر نكند، امام تنها رفتند و بلافاصله، من و بعداز من و امام آن دو بزرگوار .

همان شب از كاخ الیزه آمدند پیش من كه ما مواجه شدیم با این قضیه چه بخواهیم و چه نخواهیم آیت الله آمده است . اگر معطل مى شدیم نمى گذاشتیم . وقت‏خواستند . امام گفتند بیایند آمدند و گفتند حق ندارید كوچكترین كارى انجام دهید و امام گفتند: "ما فكر مى كردیم اینجا مثل عراق نیست . من هركجا بروم حرفم را مى زنم . من از فرودگاهى به فرودگاه دیگر و از شهرى به شهر دیگر سفر مى كنم تا به دنیا اعلام كنم، كه تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست‏یكدیگر گذاشته اند تا مردم جهان صداى ما مظلومان را نشنوند ولى من صداى مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند، من به دنیا خواهم گفت كه در ایران چه مى گذرد" .

امام در فرانسه شبانه روز كار مى كردند . روزى نبود مگر اینكه سخنرانى اى داشتند و یا مصاحبه و اعلامیه اى و این پدر پیر انقلاب با تمام وجود براى سقوط شاهنشاهى ایران و شكست امریكا كه به امید خدا در منطقه خواهد بود سراز پا نمى شناخت .

گاهى مصاحبه گران مى گفتند كه این گونه ندیده اند در اتاقى 3×2 بدون تشریفات و بیاو برو و بدون میز و صندلى روحانى اى سخن مى گوید و به دنبال آن ایرانى به سخن و حركت درمى آید .

رفت و آمدهاى سیاسیون ایرانى شروع شد . از ایران و كشورهاى اروپایى، آسیایى و امریكا، تقریبا همه آمدند و گفتند به رفتن شاه راضى شوید، چرا كه آمریكا و ارتش را نمى شود شكست داد . ولى امام مى‏فرمودند: شما به مردم كارى نداشته باشید، آنان جمهورى اسلامى را مى خواهند . اگر بخواهید این مطالب را رسما بگویید شما را به مردم معرفى مى كنم! و بارها امام مى فرمودند كه ارتش از خودمان است‏به آمریكا هم كه مربوط نیست . شاه رفتنى است . ریشه رژیم شاهنشاهى را باید قطع كرد و مردم را آزاد نمود .

مردم ایران هم خوب فهمیده بودند و به قول یكى از دوستان خوبمان كه مى گفت امام و امت همدیگر را شناخته اند، بقیه هم حرفهاى نامربوط مى زنند! مردم شعارهایشان را هم از اعلامیه هاى امام مى گرفتند .

در این جا باید این مطلب را تذكر دهم كه امام خیلى سریع مى نویسند . مثلا در ظرف یك ربع، یك صفحه بزرگ . واقعا مشكل است . آخر امام است و روى هرجمله شان حساب مى شود . و مى بینند كه در نوشتن داراى سبك خاصى هستند . بااینكه وقتى كه قرار شد درباره موضوعى موضعى گرفته شود رسم است كه دستیاران مطالبى را تهیه مى كنند و براى رئیس جمهور و یا شخصیتى مى خوانند و آنها هم نظرات خودشان را مى گویند و پس از حك و اصلاح امضا مى كنند . ولى امام، تمامى اعلامیه هایشان را خودشان نوشته اند و مى نویسند . یك اعلامیه نیست، مگراینكه امام تمامى آن را نوشته باشند . ما فقط گزارشها را به امام مى رساندیم و هم اكنون هم مى رسانیم و باقى با امام بود و هست .

شیرین است كه باتمام این اوصاف، بعضیها باكمال بیشرمى مدعى شدند كه ما اعلامیه ها را مى نویسیم! اصلاما به امام گفتیم تا حكومت اسلامى را در نجف تدریس كنند! ما گفتیم با شاه مبارزه كن! و اینچنین هم مبارزه كن! ما و ما و ما! و من اینجا صریحا اعلام مى كنم:

1 - امام خود تصمیم به هجرت گرفتند و هیچ كس حتى به اندازه سرسوزنى در رفتن امام به پاریس دخالتى نداشت، فقط من پاریس را در آن شب عنوان نمودم كه امام پذیرفتند .

2 - تمام اعلامیه هایشان را خودشان مى نوشتند و مى نویسند و امام حاضرند و ناظر . اگر غیراز این بود و هست تكذیب بفرمایند و اگر كسى مدعى است كه امام را به پاریس آورده است و یا برده است و یا كلمه اى براى امام نوشته است دروغ محض است و من خواهش مى كنم كه در این صورت مطلب را آفتابى كند، چرا كه در غیراین صورت بعدا ادعایى پذیرفته نیست و اما من چرا روى این دو نكته تكیه كردم با این كه از عهده این نوشتار كه داستان هجرت امام امت است‏خارج مى باشد زیرا تاریخ ماو مسیر تاریخى انقلابها و انقلاب ما در نتیجه نظام جمهورى اسلامى ما از مسیر اصلى و اصیل خود منحرف مى شود و دیرى نمى پاید كه حركت اصیل و مردمى و خدایى امام به یك حركت‏سیاسى مترشح از غرب و شرق و یا این گروه مبدل مى گردد . چنانكه گفته شد و چه بى پروا و تقوا گفته شد كه در تمام حركات و سفرها این ما بودیم كه در كنار امام بودیم! دوستان خرده نگیرند كه كسى در ذهنش هم چنین چیزهایى آن هم نسبت‏به امام نمى آید و تو چرا عنوان كردى! برادران و خواهران عزیز تا امام هست كه خدا او را تا انقلاب مهدى زنده نگه دارد، باید روشن شود كه:

1 - هیچ كس از هجرت امام بجز من و تنى چند از دوستان معمم نجف خبرى نداشت .

2 - امام خود تصمیم به هجرت به فرانسه را گرفتند و این حركت‏به هیچ كس و هیچ یك از گروههاى سیاسى چه داخل و چه ایرانیان خارج مربوط نیست .

فردا ادعا نشود كه ما آمدیم تا امام را راهى پاریس كنیم و یا به ما از ایران گفته شد تا به امام بگوییم در فرانسه بهتر مى شود مبارزه كرد و ازاین قبیل لاطائلاتى كه اگر با بودن امام روشنش نكنیم فردا از بزرگترین انحرافات اساسى این انقلاب و نهضت‏به شمار خواهدرفت! پس از دو روز توقف به دهاتى در هفت فرسنگى پاریس رفتیم "نوفل لوشاتو" . آنجا منزل آقاى عسگرى بود، ایشان به ما خیلى محبت كرد . منزلى در پاریس گرفته شد تا هركس بخواهد به نوفل لوشاتو بیاید ازآنجا راهنمایى شود و یا با مینى بوسى كه در آنجا بود و روزى یكى دو بار رفت و آمد مى كرد به دیدار امام بیاید . دو سه ماه پرخاطره اى بود . نمى شود نوشت، زیاد مى شود . شاه رفت و امام تصمیم گرفتند تا به ایران بیایند . در ایران تقریبا همه مخالف این سفر بودند، یعنى مى ترسیدند و مى گفتند زود است و حق هم داشتند بترسند . انقلاب بود و امام . اگر خداى ناكرده طورى مى شد چه مى شد! تلفن پشت تلفن كه داستان را به امام بگو . من هم مى گفتم . اما امام تصمیمشان را گرفته بودند و خبردارید كه در ایران چه گذشت . فرودگاه ها را بستند، فایده اى نكرد، زیرا مى دانستند كه اگر امام بیایند كارشان تمام است، هواپیمایى اجاره شد . بنا شد هركسى پول خودش را بدهد . لذا امام كرایه خودشان و من را دادند . پلیس فرانسه براى حفظ امام از منزل تا فرودگاه تدابیر امنیتى دیده بود . همراه ما صد و پنجاه نفر خبرنگار بود و ما تقریبا دویست نفر . رسیدیم به تهران و بعد بهشت زهرا .

امام را بعد از صحبت در مهرآباد نمى گذاشتند به بهشت زهرا بروند، مى گفتند خطرناك است . آیت الله منتظرى و مرحوم آیت الله طالقانى از امام خواستند تا یكسره به منزل بروند . مرحوم دكتر بهشتى هم با رفتن امام موافق نبود . وقتى خوب حرفهایشان را زدند، امام روكردند به من و گفتند ماشین كجاست؟ من قول داده ام به بهشت زهرا بروم و رفتیم، امام بعداز صحبت نزدیك بود در اثر فشار جمعیت له شوند . حالشان به هم خورد، ولى بحمدالله به خیر گذشت . این مختصرى است از خاطرات زیادى كه در این رابطه دارم خیلى مختصر نوشتم .

همزمان با تصمیم امام خمینى به هجرت از عراق و ادامه رهبرى نهضت تا سرنگونى نظام سلطنتى، رژیم شاه با هماهنگى مقامات امریكا درصدد برمى آیند تا تجربه هاى بظاهر موفق سركوبى قیام 15 خرداد 42 و دستگیرى امام و حوادث 13 آبان را تكرار كنند . دراین بخش با استناد به اسناد مندرج در پرونده امام خمینى كه از سوى ساواك در بیش از پنجاه جلد تنظیم گردیده است، به گوشه اى از این اقدامات مى پردازیم:

هراس بیش ازحد رژیم شاه از مبارزات امام خمینى (س) و بازگشت امام به ایران در گزارش سرى سازمان اطلاعات و امنیت - كه صرفا براى ملاحظه محمدرضاشاه، تهیه و تنظیم شده بود - چنین آمده است:

"اطلاع رسیده حاكى است كه به دنبال مضیقه هایى كه از طرف دولت عراق، اخیرا درمورد روح الله خمینى (س) ایجاد گردیده، مشارالیه اعلام كرده كه تصمیم دارد كشور مزبور را ترك نماید . درباره محل اقامت‏بعدى او گفته شده كه وى قصد دارد كشور مزبور را ترك نماید . درباره محل اقامت‏بعدى او گفته شده كه وى قصد دارد فعلا به كویت‏برود و از آنجا احتمالا به سوریه یا تركیه عزیمت‏خواهدنمود .

آنچه كه مسلم است دولت عراق با ایجاد محدودیت‏براى (امام) خمینى (س)، عملا در وضعیتى قرارگرفته كه نمى تواند در آینده نسبت‏به وى، روش معاشات در پیش بگیرد و لذا براى رهایى از بن بست كنونى، خروج (امام) خمینى (س) را از این كشور استقبال مى كند . (امام) خمینى (س) هم كه به جهت محدودیتهاى مذكور، قادر به ادامه فعالیت و تحریكات علیه ایران نیست، ترجیح مى دهد كه از عراق خارج شود . بنابراین خارج شدن وى، از كشور مورد بحث، امرى است كه قریبا واقع مى شود . اما نكته اساسى در این مورد، آن است كه این شخص، بعداز خروج از عراق به كجا خواهدرفت . "

احتمالات و امكانات در این زمینه، متعدد است و موارد قوى قابل پیش بینى به شرح زیر مى باشد:

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


سه شنبه 12/11/1389 - 14:15 - 0 تشکر 278743

1 - باتوجه به اینكه در یك سال اخیر، تبلیغات زیادى به نفع وى در ایران صورت گرفته و براى او، این اعتقاد حاصل شده كه در داخل ایران، طرفداران زیادى دارد . احتمال دارد كه ناگهان تصمیم بگیرد همراه با اطرافیان خود به ایران بیاید . او در این مورد، براین باور تكیه دارد كه وجود طرفداران زیاد او در ایران، پشتوانه اى براى فعالیت آزادانه او، درجهت تعقیب هدفهایش در داخل كشور خواهدبود .

2 - به كشور سوریه برود، حكومت علوى سوریه كه در راس آن، حافظ اسد قراردارد از جهت دشمنى با حكومت عراق و قرابت مذهبى و همچنین نشان دادن چهره رادیكالیستى، احتمالا در پذیرش (امام) خمینى درنگ نخواهدكرد . اگرچه ممكن است درصورت اقامت (امام) خمینى (س) در سوریه، امكانات وسیع گذشته براى فعالیت را كه در عراق داشته، فاقد باشد، مع هذا درصورت سكونت در سوریه، بااستفاده از عوامل متعددى كه به لبنان تردد دارند و نیز با برخوردارى از امكانات سازمانهاى فلسطینى، فعالیتهاى پیشین را ادامه خواهدداد .

3 - تركیه را براى اقامت انتخاب كند . در این صورت هم، اگرچه این شانس كه مقامات دولت تركیه، مساعدتهایى نسبت‏به او بنمایند وجود ندارد . مع هذا شرایط سیاسى و اجتماعى تركیه، سهولتهاى فراوانى را براى فعالیتهاى ضدایرانى در اختیار مشارالیه قرارمى دهد . به علاوه امكان اینكه گروههاى ناسیونالیست ایرانى كه رویه و تحریكات (امام) خمینى (س) را به زیان مصالح ملى مى دانند اورا تروركنند، بیشتر از سوریه مى باشد .

4 - بارفتن به كویت، دراین كشور بماند . احتمال دراین مورد، ضعیف است، زیرا نه از لحاظ مذهبى و نه از لحاظ سیاسى، شرایط متعددى براى (امام) خمینى (س) باداشتن هدفهاى سیاسى معین وجودندارد .

5 - عزیمت (امام) خمینى (س) به كشورهاى دیگر مسلمان ازجمله پاكستان، یمن شمالى، عربستان، لیبى، الجزایر و مصر بسیار ضعیف است .

براساس احتمالات بالا، درصورت وقوع هریك از شقوق مورد اشاره، مسائلى در رابطه با امنیت ملى ایران، قابل پیش بینى است .

در صورتى كه (امام) خمینى (س) تصمیم به مسافرت و اقامت در ایران بگیرد، آزادى او، حتى براى یك روز هم به مصلحت نیست . زیرا این فرصت رابه گروههاى مخالف و مخرب مى دهد كه گرد او جمع شوند و تشجیع گردند و درعمل، جنگ خانگى به وجودآورند . بنابراین درصورت وقوع چنین امرى یعنى ورود (امام) خمینى (س) به ایران موارد زیر مى تواند دافع وقوع حوادث نامطلوب باشد:

1 - به مرزهاى ورودى كشور، اعم از هوایى و زمینى در تهران، خسروى، خرمشهر، آبادان و شیراز، آماده باش داده شود كه درصورت ورود خمینى به داخل كشور، او را متوقف نموده و از تماس او با افراد غیرمسئول، جدا جلوگیرى نمایند .

2 - بلافاصله از مرز ورودى به وسیله هواپیما یا هلیكوپتر به یك پادگان نظامى مطمئن در تهران منتقل و تحت مراقبت‏شدید قرارگیرد .

3 - ازسوى واحدهاى نظامى و انتظامى در سراركشور، به منظور جلوگیرى از بروز حوادث نامطلوب و سركوبى اقدامات اخلالگرانه آماده باش برقرار و پیش بینیهاى لازم به عمل آید . درصورت بروز آشوبهاى پردامنه در هر نقطه، حكومت نظامى برقرارشود و به اخلالگران و عناصر آشوب طلب، فرصت‏بهره بردارى داده نشود .

4 - آیات و مراجع مقیم كشور كه به استثناى چندنفر معدود از آنها، عموما در باطن با (امام) خمینى (س) مخالفند، نسبت‏به حساسیت موضوع، توجیه شوند تا براثر ترس از ایادى وى و یا ملاحظات و محظورات دیگر، دست‏به اقدامات حساب نشده اى نزنند .

5 - كلیه طرفداران و ایادى شناخته شده (امام) خمینى (س) در نقاط مختلف كشور بلافاصله دستگیر شوند تا مجال انجام تحریكات مضره و ایجاد اغتشاش پیدا نكنند . چنانچه (امام) خمینى (س)، كشور دیگرى را غیراز ایران براى اقامت انتخاب كند، اقدامات زیر، ضرورى احساس مى گردد:

1 - اعلام آماده باش به واحدهاى نظامى و انتظامى به منظور جلوگیرى از وقوع حوادث اخلالگرانه در داخل كشور و ممانعت از توسعه چنین حوادثى .

2 - از هم اكنون، تداركات لازم فراهم آید تا با برقرارى یك سیستم كنترل و كسب اطلاعات بموقع، بتوان از تصمیمات و ارتباطات بعدى وى اطلاع حاصل نمود .

3 - از طریق سیاسى، با وزارت امور خارجه كشور محل اقامت مشارالیه تماس حاصل و مناسبات كشور شاهنشاهى با كشور میزبان یادآور و نقطه نظرهاى ضدایرانى (امام) خمینى (س) عنوان و اضافه گردد كه دادن هرگونه آزادى عمل به این شخص، نتایجى خواهدداشت كه درنهایت، روابط حسنه دو كشور را مورد كدورت و خدشه قرارخواهدداد .

مراتب جهت استحضار خاطر خطیر شاهانه از عرض گذشت" .

از گزارش باصطلاح "شرفعرضى! " ساواك به شاه، چنین برمى آید كه رژیم به عناوین مختلف، درصدد به شهادت رساندن حضرت امام خمینى (س) بوده و ساواك، قصد داشته است درصورتى كه حضرت امام (س) به تركیه سفركند ایشان را ترور كنند و ارتكاب این جنایت را به گردن "گروههاى ناسیونالیست ایرانى كه رویه (امام) خمینى را به زیان مصالح ملى! مى دانند" بیندازد و بدین وسیله برموضوع سرپوش بگذارد .

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


سه شنبه 12/11/1389 - 14:38 - 0 تشکر 278746

هرروز كه مى گذشت‏برمیزان خشم و نفرت مردم مسلمان ایران از شاه و شه پرستان افزوده مى شد و پیامها و رهنمودهاى امام (س) به صورتهاى مختلف به دست مردم ایران مى رسید . محتواى همه این پیامها و سخنرانیها برضرورت ادامه مبارزه با رژیم تا سرنگونى شاه، تاكید داشت و دستگاهها و سازمانهاى نظامى و انتظامى و جاسوسى شاه را بیشتر به وحشت مى انداخت .

نامه شماره‏4384/843 مورخ 19/7/1357 ساواك كه به عنوان رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران صادرشده، حاكى از وحشت كامل رژیم از بازگشت امام خمینى (س) به ایران است . متن نامه، چنین است:

به: تیمسار ریاست‏ستاد بزرگ ارتشتاران

از: ساواك

درباره: روح الله خمینى

نظربه اینكه احتمال دارد نامبرده بالا ازطریق یكى از مرزهاى هوایى یا زمینى وارد كشور گردد و دراین صورت، خود و همراهانش بایستى بلافاصله و بدون فوت وقت، با هواپیما یا هلیكوپتر نظامى به مركز اعزام شوند، خواهشمنداست دستور فرمایید به فرماندهان پادگانهاى نظامى و پایگاههاى هوایى و فرمانداریهاى نظامى شهرهایى كه داراى مرزهوایى و زمینى مى باشند اعلام نمایند تا در این زمینه، هماهنگى لازم با سازمانهاى اطلاعات و امنیت محل معمول دارند .

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور سپهبد مقدم

گیرنده: مدیریت كل اداره سوم بازگشت‏به شماره 7575/312 - 9/577 جهت اطلاع

دستگیرى حضرت امام خمینى (س) پس از ورود به ایران و اعزام ایشان به نقطه نامعلومى توسط عمال رژیم، درصدر برنامه ها قرارداشت . این تلگرام كه به ساواكهاى آبادان، شیراز، بوشهر، بندرعباس و زاهدان مخابره شده، مبتنى برهمین موضوع است:

"پیرو شماره 7575/312 - 19/7/57 به فرموده مقرر است كارمند مسئول در آن سازمان قبل از نشستن پروازهاى خارجى در فرودگاه حاضر، و پس از فرود هواپیما بلافاصله به داخل هواپیما مراجعه و به طور غیرمحسوس، مسافرین را چك نموده و چنانچه (امام) خمینى در هواپیما بود، كلیه مسافرین را از هواپیما پیاده و نامبرده در هواپیما نگهدارى شده و سپس با یك فروند هواپیما یا هلیكوپتر نظامى به مركز اعزام و چگونگى را در اسرع وقت، تلگرافى اعلام نمایند .

7285/843 - 15/7/57 - آصفى .

گیرندگان: رضائیه تبریز كرمانشاه مشهد سازمان . چون امكان دارد سوژه از طریق یكى از مرزهاى هوایى یا زمینى به كشور وارد شود، لذا از هم اكنون در مرزهاى ورودى آمادگى لازم داشته باشند، تا به محض ورود او، هرگونه ارتباط وى را با افراد غیرمسئول قطع و مراتب را بلافاصله اعلام و سوژه را با هواپیما یا هلیكوپتر نظامى به مركز اعزام نمایند . "

دستگاه هاى اطلاعاتى و امنیتى رژیم، گیج و منگ شده بودند . محتواى نامه ها و تلگرامهاى متبادله بین آنان، نشانه همین سردرگمى است . امام خمینى (س) هجرت تاریخى خود از نجف به پاریس را در سیزدهم 16مهرماه 1357 آغاز كرده بودند، اما چهارروز بعد از این تاریخ، و زمانى كه امام با حضورشان در "نوفل لوشاتو" در حومه پاریس، چشم جهان را به سوى خود جلب كرده اند و صدها گزارشگر و خبرنگار و عكاس از خبرگزاریهاى بزرگ دنیا به این شهرك، روى آورده اند، رئیس ساواك بندرعباس در تاریخ هفدهم مهرماه 57 از مسئولانش در تهران، كسب تكلیف مى كند! متن تلگرام "خیلى فورى" و "سرى" ساواك بندرعباس به ساواك مركز چنین است:

به: 843 و 312

از: بندرعباس

بازگشت‏به شماره 7285/843 - 15/7/57 ضمن اجراى مفاد امریه معطوفى به منظور انجام اوامر صادره در تاریخ 16/7/57 شوراى هماهنگى اطلاعاتى تشكیل و پیشنهادات زیر، به وسیله اعضا مطرح، مستدعى است مقرر فرمایید درصورت فرود هواپیماى حامل فرد موردبحث، جهت روشن شدن موضوع، اوامر لازم صادر فرمایند:

1 - آیا سوژه و وسایل، مورد بازرسى قرارگیرد یا خیر؟

2 - آیا به وسیله پرسنل نظامى اسكورت شود یا غیرنظامى و به چه تعداد؟

3 - باهمراهان چگونه رفتارشود؟

4 - اگر همراهان از پیاده شدن امتناع نمودند، تكلیف چیست؟

5 - پایگاه نهم نیروى هوایى شاهنشاهى، آمادگى كامل براى اعزام هواپیما دارد، منتها در مركز نیز هماهنگى لازم به عمل آید . بهرام

گیرنده: مدیریت كل سوم 312 بازگشت‏به شماره فوق جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضى محترما به استحضار مى رساند موضوع مربوط به مراجعت احتمالى (امام) خمینى به ایران است .

سیل ایرانیان مقیم خارج، براى دیدار رهبرسازش ناپذیر انقلاب از كشورهاى گوناگون به سوى پاریس، سرازیر شده و امام خمینى (س) با سخنان، پیامها و مصاحبه هاى كوبنده و تاریخیشان، مسیر مبارزه همه جانبه مردم از جان گذشته و شهیدداده ایران علیه " طاغوت" را مشخص مى كنند . هنوز هیچگونه بحثى نیز درباره تاریخ بازگشت امام به میهن به میان نیامده است . جعفر شریف امامى در مجلس فرمایشى شوراى ملى نعره مى زند كه: "من شریف امامى بیست روز پیش نیستم! " و آنانى كه به نام "نمایندگان ملت" گردآمده اند به سخنانش "صحیح است" و "احسنت، احسنت" مى گویند . اما ساواك شاه، گویا بى خبر از همه رخدادها، شت‏سرهم، دستورالعمل صادر مى كند و منتظراست كه امام، از طریق مرز هوایى یا زمینى وارد كشور شوند و او را دستگیر كنند و با هلیكوپتر یا هواپیماى نظامى به تهران اعزام دارند و بعدهم، ایشان را به یكى از پادگانهاى نظامى انتقال دهند و اورا به شهادت برسانند و كسى نیز خبردار نشود! ! گوش تا گوش، خبردارنشود! اكنون كه اسناد ساواك، پیش روى ماست، با مطالعه محتواى آنها درمى یابیم كه چه موجودات ابله و كودنى دراین سازمان عریض و طویل، حكمرانى مى كردند و از مغزهاى علیل آنان چه ترهاتى، تراوش مى كرده است!

این صاحبان مغزهاى پوسیده و علیل، به این باور رسیده بودند كه امام خمینى (س) بى هیچ اندیشه اى درباره سرنوشت اسلام و انقلاب و مردمى كه به فرمان ایشان، با راهپیماییها، تظاهرات و اعتصابهاى خود، پایه هاى تخت‏شاهنشاهى را به لرزه درآورده اند، یكباره وارد ایران خواهدشد و شاه و نوكرانش نیز به امیال پست‏خود خواهند رسید . به این تلگرام كه از "ساواك مركز" به عنوان ساواكهاى آبادان، شیراز، بوشهر، بندرعباس، زاهدان، رضائیه، تبریز، كرمانشاه و مشهد در تاریخ هفدهم مهرماه 1357 مخابره شده است، توجه كنید:

"پیرو شماره 7285/843 - 15/7/57 دستور فرمایید مفاد پیروى در شهرهایى كه حكومت نظامى برقراراست‏با فرماندار نظامى و در سایر شهرها با فرمانده پادگان محل مطرح و ضمن هماهنگى قبلا درمورد تهیه و آمادگى هواپیما یا هلیكوپتر پیش بینیهاى لازم به عمل آید تا چنانچه سوژه (امام خمینى) از طریق مرزهاى آن سازمان به كشور وارد گردید در اعزام وى به مركز، كمترین وقفه اى حاصل نگردیده و نامبرده براى مدت طولانى (چندساعت) در آن منطقه، توقف ننماید 4318/843 - 17/7/57 - آصفى"

ثابتى در پاسخ به پرسشهاى رئیس ساواك هرمزگان كه اگر (امام) خمینى (س) آمدند با ایشان چه كنیم و چه رفتارى داشته باشیم دستورالعمل صادر مى كند كه:

به: سازمان اطلاعات و امنیت هرمزگان

از: مركز

رمز شود

بازگشت‏به 9541/17 - 17/7/57

1 - لزومى براى بازرسى وسایل سوژه و همراهان وى نیست .

2 - درصورت لزوم به تعداد لازم، مراقب همراه داشته باشد .

3 - همراهان سوژه (امام خمینى) ناگزیرند از هواپیما پیاده شوند .

4 - همراهان نیز به تهران اعزام گردند .

5 - دستور لازم از طریق ستاد بزرگ به واحدهاى هوایى داده شده است . 7876 - 312 - 19/7/57 - ثابتى .

دستورالعمل وحشیانه ثابتى، تاكید مى كند كه: اگر همراهان امام خمینى (س) حاضر به پیاده شدن از هواپیما نباشند باتوسل به جبر و زور، آنها را پیاده كنند و تمام آنان را به تهران اعزام دارند!

×××

ماه محرم سال 1357 درپیش است . محرم ماهى كه امام خمینى (س) آن را "ماه پیروزى خون برشمشیر" نامیدند . رژیم شاه دریافته است كه این ماه، ماهى سرنوشت‏ساز براى انقلاب اسلامى است و خون "یاران خمینى" در تاسوعا و عاشوراى حسینى به جوش خواهدآمد و كارى خواهندكرد كه ستونهاى كاخ ستم فرعون زمانه را خواهد لرزاند . ساواك شاه، نیز باتمام بلاهت و ناآگاهیهایش، ظاهرا به این نكته، پى برده است . به این تلگرام، توجه كنید!

به: سازمانهاى خوزستان، كرمانشاهان، فارس و هرمزگان

از: مركز ... رمز شود!

پیرو 7575/312 - 9/7/1357 نظر به اینكه امكان دارد خمینى در ماههاى محرم و صفر ازطریق یكى از مرزهاى هوایى یا زمینى به كشور واردشود، از هم اكنون در مرزهاى ورودى آمادگى لازم داشته باشند تا به محض ورود هرگونه ارتباط، او را بدوا باافراد غیرمسئول قطع نموده و مراتب را بلافاصله اعلام و یادشده را در اولین فرصت‏با هواپیما یا هلیكوپتر نظامى به تهران اعزام دارند . طباطبایی 9/9/57 .

گیرنده: مدیریت كل اداره هشتم (800) جهت استحضار و هرگونه اقدام لازم از نقطه نظر كنترل هوایى مهرآباد، پیرو شماره فوق .

سپهبد مقدم، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور (ساواك) هم بیكار نمى نشیند . او نیز از فرارسیدن ماههاى محرم و صفر، احساس خطر مى كند و دست‏به دامان همپالكیهایش در ارتش، شهربانى و ژاندارمرى مى شود . نامه زیر، بیانگر هراس رئیس سازمانى است كه تا چندى پیش، نامش مو را برتن راست مى كرد . متن نامه، چنین است:

به: تیمسار ریاست‏ستاد بزرگ ارتشتاران

از: ساواك - خیلى فورى

درباره: روح الله الخمینى

"پیرو 4384/843 - 19/7/57 نظر به اینكه امكان دارد خمینى در ماههاى محرم و صفر، از طریق یكى از مرزهاى هوایى یا زمینى به كشور واردشود، خواهشمند است دستورفرمایید به فرماندهان نظامى كلیه شهرستانهایى كه مرزهاى هوایى و زمینى و دریایى دارند هشدارداده شود ازهم اكنون در مزرهاى ورودى آمادگى لازم داشته باشند تا به محض ورود یادشده، هرگونه ارتباط اورا بدوا با افراد غیرمسئول قطع نموده و یا همكارى با سازمان اطلاعات و امنیت محل، وى را در اولین فرصت‏با هواپیما یا هلیكوپتر نظامى به تهران اعزام دارند .

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشورسپهبدمقدم

گیرندگان: 1 - تیمسار ریاست‏شهربانى كشور شاهنشاهى جهت اطلاع و اقدام لازم .

2 - تیمسار فرماندهى ژاندارمرى كشور شاهنشاهى جهت اطلاع و اقدام لازم .

دوماه از اقامت امام خمینى در "نوفل لوشاتو" گذشته است . اكثر تحلیلگران و همه جهانیان به این نتیجه رسیده اند كه: "شاه رفتنى است" و بسیارى از سردمداران و دولتمردان و چپاولگران، فرار را برقرار ترجیح داده و با خروج سرمایه هاى كلانشان، از كشور گریخته اند . اما طراحان سازمان سیا و عواملشان در ساواك ایران امیدوارند كه آب رفته به جوى بازمى گردد .

ارتشبد حسین فردوست نزدیكترین ندیم شاه و مهره انگلیس و امریكا در دربار، مى نویسد:

"ساواك تعداد طلاب و روحانیون كشور را

حدود 350 هزار نفر تخمین مى زد . حتى [سرهنگ] بدیعى، رئیس ساواك قم نیز معترف بود كه در این جمعیت قابل توجه، فقط یك نفر نفوذ واقعى دارد و آن آیت الله خمینى است ... " .

" ... همه چیز بروفق مراد بود و اگر كدورتى هم [بین محمدرضاشاه و جیمى كارتر] وجودداشت، رفع شد . ولى هنوز خاطره نطق شیرین كارتر در نیاوران از یادنرفته بود كه تظاهرات، علیه توهینى كه در یك مقاله روزنامه اطلاعات به امام خمینى (س) شده بود در قم آغازشد، (19 دى 1356) و این تظاهرات ادامه یافت و روزبه روز، جو سیاسى مملكت متزلزلتر و بى اثباتتر گردید . ولى هنوز مسئله جدى گرفته نمى شد ... در پانزدهم خرداد 1342، هم محمدرضا، هم امریكا، هم انگلیس و هم دستگاه اطلاعاتى و امنیتى كشور غافلگیر شدند . در بحران سال 1357 نیز دقیقا چنین بود ... "

ساواك همچنان در حال و هواى سالهاى 1342 و 43به سر مى برد و پیرو امریه هاى قبلى دستورالعمل صادر مى كند كه:

به: مدیریت كل اداره سوم/312

از: اداره كل هشتم/843

بازگشت‏به 10077/312 - 9/9/57 مفاد معطوفى جهت انجام مراقبت و اقدامات لازم به بخش مستقل فرودگاه مهرآباد اعلام گردید . ضمنا استانهاى مشروحه زیر نیز داراى مرز بین المللى مى باشند كه امكان دارد سوژه [امام خمینى (س)] از طریق آنها به كشور واردشود .

لذا انعكاس خبر، به سازمانهاى مزبور ضرورى مى باشد . سرپرست اداره كل هشتم آصفی امضا .

آذربایجان شرقی آذربایجان غربیخراسان سیستان و بلوچستان بوشهر .

شاه، جعفر شریف امامى را به جاى جمشید آموزگار به نخست وزیرى برگزید كه او بتواند گرهى از مشكلاتش بگشاید، اما نه تنها چنین نشد، بلكه هرچه گذشت، اوضاع به زیان شاه و به سود یاران و طرفداران امام خمینى (س) به پیش مى رفت .

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریكا درایران، شریف امامى را اینگونه توصیف مى كند:

"شریف امامى كه ازنظر ظاهرى، مردى سمین با سرى طاس بود رفتارى سنگین و تاحدى غرورآمیز داشت، اما از نظر من، در پس این ظاهر سنگین، هیچ عمقى وجود نداشت و من اورا فاقد توانایى و قابلیت و تیزهوشى لازم براى حل مشكلات شاه در آن روزهاى بحرانى مى دانستم ... "

سولیوان، فشار دولت ایران به دولت عراق براى اخراج حضرت امام خمینى (س) در زمان صدارت شریف امامى را بزرگترین اشتباه او مى داند و در صفحه 117 كتابش "ماموریت در ایران" دراین زمینه، چنین مى نویسد:

" ... شریف امامى سپس مرتكب اشتباهى شد كه بیشتر از اقدامات دیگر، توام با عدم واقع بینى و اشتباه محاسبه بود . او فكركرد كه چون وجود آیت الله خمینى در شهر مذهبى نجف در خاك عراق، خارى در چشم شاه است، اگر بتواند وى را ازاین شهر دور كند ضربه موثرى به مخالفان داخلى وارد خواهدآمد . اتفاقا زمینه این كارهم فراهم بود و دولت عراق كه نه فقط از فعالیتهاى آیت الله خمینى در ایران، بلكه از مشكلاتى كه احتمال داشت‏براثر فعالیتهاى او، بین شیعیان عراق براى خود دولت عراق به وجود بیاید نگران بود، خود مترصد فرصتى بود تا از ادامه فعالیت آیت الله در عراق جلوگیرى به عمل آورد . شریف امامى چنین استدلال مى كرد كه چون آیت الله خمینى از طریق زائران ایرانى كه به نجف مى روند با مخالفان داخلى تماس برقرار كرده و از طریق همین زائران، نوار سخنرانیهاى خود را به ایران مى فرستد، درصورت اخراج از عراق قادر به ادامه تماس با مخالفان نخواهدبود .

هنگامى كه این نقشه عملى شد و آیت الله خمینى عازم پاریس گردید، شریف امامى به من و سفیر انگلیس گفت كه: خمینى به محض ورود به پاریس، از خاطره ها محو و فراموش خواهدشد! ... "

اما برخلاف تصور رئیس فراماسونها، هجرت امام از نجف به پاریس، نه تنها باعث نشد كه ایشان از خاطره ها محو و فراموش شوند، بلكه چون كلام و بیان امام، نشات گرفته از خواست میلیونها ایرانى مسلمان ستمدیده و بلكه فریاد رساى اسلامخواهى امتى به بزرگى امت محمد (ص) بود، هرروز كه مى گذشت توفیق تازه اى نصیب انقلاب اسلامى مى شد و امریكا و شاه و جهان غرب یك گام به عقب مى نهادند .

شریف امامى هم رفت و جاى خودرا به ژنرال چهارستاره شاه - ارتشبد ازهاری داد . او نیز باتمام كشت و كشتارها و اعمال خشونتها كارى از پیش نبرد و سرانجام با "غش و ریسه كردنهاى مصلحتى" خودرا كناركشید و به بهانه درمان بیماریهایش از كشور گریخت!

امریكا درمانده تر از همیشه دست‏به دامان افراد و شخصیتهاى باصطلاح وجیه المله شد، اما هیچیك از آنان، زیربار نرفتند، تا اینكه شاهپور بختیار، از سران جبهه ملى با عنوان "مرغ توفان" پست صدارت شاه را پذیرفت و فرمان نخست وزیرى را از كسى گرفت كه به قول خودش، حدود سى سال به او بد و بیراه گفته بود!

سولیوان، در صفحه 166 كتابش از بختیار، این چنین یاد مى كند:

"فرداى روزى كه بختیار در مقام نخست وزیرى مستقرشد براى اولین بار بااو ملاقات كردم . دراین ملاقات و دیدارهاى بعدى، بختیار را بیشتر شبیه یك فرانسوى با آداب و حركات و رفتار فرانسویان یافتم تا یك ایرانى! او از زبانهاى خارجى منحصرا به زبان فرانسه صحبت مى كرد، لباس دوخت فرانسه به تن داشت و طرز بیان و حركاتش شبیه یك جنتلمن فرانسوى بود!

باوجود اینكه از گفتگوهاى خود با شاه، این طور استنباط كرده بودم كه بختیار بیشتر، نقش یك "محلل" را براى خروج قانونى شاه از كشور، بازى مى كند، از مذاكرات خود با بختیار در كمال شگفتى به این نتیجه رسیدم كه او، خود را چیز دیگرى مى پندارد . او با لحنى پراحساس از نقشه هایى كه براى دولت‏خود داشت صحبت مى كرد و از طرحهاى خود براى "ربودن انقلاب" از دست آیت الله خمینى سخن مى گفت! او تصور مى كرد كه با خروج شاه از ایران مى تواند، رهبرى ملت ایران را به دست‏خود بگیرد . بختیار، قدرت و نفوذ آیت الله خمینى را دست كم گرفته بود و در یكى از ملاقاتها به من گفت درنظر دارد براى ملاقات آیت الله به پاریس برود و به او پیشنهاد كند كه به داشتن مقام مذهبى در خارج از قلمرو قدرت دولت اكتفا كند و كار سیاست و امور دولت را به او واگذار نماید .

من سخنان بختیار را در این مورد، با ناباورى گوش كردم و پس از بازگشت‏به سفارت، گزارش مفصلى درباره گفتگوهاى خود با بختیار و عقاید شخصى خود درباره او به واشنگتن مخابره كردم . در آن گزارش نوشتم كه: بختیار، به نظر من "دون كیشوتى" بیش نیست و نمى داند كه پس از بازگشت آیت الله خمینى به ایران، سیل انقلاب، او و دولتش را با خود خواهدبرد ... "

محمدرضا كه روزى با كبكبه و دبدبه و دعوت از دهها شاه و رئیس جمهور از چهارگوشه جهان، در خرابه هاى تخت جمشید و درمقابل مقبره پاسارگاد و گور كوروش هخامنشى، خود را "شاه شاهان" مى نامید و از مردى كه حدود دوهزار و پانصدسال پیش، مرده بود مى خواست كه: "آسوده بخوابد، چون او بیدار است! " روز بیست و ششم دى ماه 1356 هجرى شمسى باحالى زار و نزار براى رهایى از مجازات و ستمهاى سى و هفت‏ساله اش، از كشور گریخت و به دامان امریكا پناه برد و شاهپور بختیار نیز كوچكتر از آن بود كه در حلقه مهرههاى از هم پاشیده امریكا در مقابل توفان سهمگین انقلاب اسلامى كارى از پیش برد

... و بدین سان سیر شگفت انگیز نهضت امام خمینى (س) كه در تاریخ سیزدهم مهرماه 1357 هجرى شمسى به هجرت آن حضرت از نجف به پاریس و اقامت 117 روزه امام در فرانسه انجامیده بود، به ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه بامداد روز پنجشنبه دوازدهم بهمن ماه 1357رسید كه چهره ملكوتى امام خمینى (س) به عنوان رهبر موفق عظیمترین انقلاب دینى درعصر حاضر و قرون اخیر، پس از پانزده سال تبعید، برروى پلكان هواپیما در فرودگاه تهران ظاهرگشت .

... و زمانى كه امام آمد، دستانش پراز "نور" بود و دامانش پراز "آزادى" و "آزادگى" و زبانى كه "حق" برجاى "باطل" نشاند . ولیالى مباركه عشر كه حدیث عشق و خون و آتش بود به فجر رهایى "یوم الله" الهى انجامید . سالگشت این نخستین دست آورد ثمره قیام طولانى و پررنج‏حماسه امام و مردم برامت اسلام مبارك باد!

1) كیهان: مورخ دهم بهمن 1360

یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

 انجمن فرهنگ پایداری


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.