• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 10704)
چهارشنبه 6/11/1389 - 9:38 -0 تشکر 277382
مثل آب خوردن مشاعره کنید _ ابیاتی برای مشاعره

الف :

الا یا ایها الساقی ادر كاسا و ناولها / كه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكل‌ها  =  حافظ

 

اگر آن ترك شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را  =  حافظ

 

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی / دل بی تو به جان آمد وقت است كه بازآیی  =  حافظ

 

ای درد توام درمان در بستر ناكامی / و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی  =  حافظ

 

این خرقه كه من دارم در رهن شراب اولی / وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی  =  حافظ

 

ای دل ریش مرا با لب تو حق نمك / حق نگه دار كه من می‌روم الله معك  =  حافظ

 

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاك / از آن گناه كه نفعی رسد به غیر چه باك  =  حافظ

 

ای صبا نكهتی از خاك ره یار بیار / ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار  =  حافظ

 

آه ، تاكی ز سفر باز نیایی ، بازآ / اشتیاق تو مرا سوخت كجایی، بازآ  =  وحشی بافقی

 

ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما / ای درشكسته جام ما ای بردریده دام ما  =  مولوی

 

افسانه بود معنی دیدار، كه دادند / در پرده یكی وعده‌ی مرموز و دگر هیچ  =  ملک الشعرای بهار

 

آنچنان كز رفتن گل خار می‌ماند به جا / از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا  =  صائب تبریزی

 

ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست / تر ك خفتن كن، كه بیدارم همی باید گریست  =  اوحدی

 

آن كه هلاك من همی‌خواهد و من سلامتش / هر چه كند ز شاهدی كس نكند ملامتش  =  سعدی

 

آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این كنند / دوستان بی موجبی با دوستداران این كنند  =  محتشم کاشانی

 

آتش دل چون نمی‌گردد به آب دیده كم / می‌دمم بادی بر آتش، تا بتر سوزد مرا  =  فخرالدین عراقی

 

ای مستان خیزید كه هنگام صبوحست / هر دم كه درین حال زنی دام فتوحست  =  سنایی

 

از دل سخت تو كز سنگ سیه سخت‌تر است / می‌توان یافت كه آه دل ما بی‌اثر است  =  فروغی

 

آری چه عجب داری كاندر چمن گیتی / جغد است پی بلبل، نوحه است پی الحان  =  خاقانی

 

اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح / صلاح ما همه آن است كان تو راست صلاح  =  حافظ

 

آنان كه خاك را به نظر كیمیا كنند / آیا بود كه گوشه چشمی به ما كنند  =  حافظ

 

آن كه پامال جفا كرد چو خاك راهم / خاك می‌بوسم و عذر قدمش می‌خواهم  =  حافظ

 

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز / كز سر صدق می‌كند شب همه شب دعای تو  =  حافظ

 

ای دل مباش یك دم خالی ز عشق و مستی / وان گه برو كه رستی از نیستی و هستی  =  حافظ

 

ای كه در كوی خرابات مقامی داری / جم وقت خودی ار دست به جامی داری  =  حافظ

 

اهل كام و ناز را در كوی رندی راه نیست / ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی  =  حافظ

 

امروز كه بازارت پرجوش خریدار است / دریاب و بنه گنجی از مایه نیكویی  =  حافظ

 

اینكه خاك سیهش بالین است / اختر چرخ ادب پروین است  =  پروین اعتصامی

 

از دل خود، دارم این محنت، نه از ابنای دهر / كاش بودی این دل سرگشته در فرمان من  =  شیخ بهایی

 

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال / خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو  =  مولوی

 

بازنده نیستم ، که عشق باخته ام ، همین نام تو که برده ام ، فردا برگ برنده من است .

 

 

ایران جوان

.

فوری دانلود

چهارشنبه 6/11/1389 - 9:40 - 0 تشکر 277383

ب :

بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت / چه شدی چونك یكی داد بدادی شش و هفت = مولوی

به بوی نافهای كاخر صبا زان طره بگشاید / ز تاب جعد مشكینش چه خون افتاد در دلها = حافظ

بده ساقی می باقی كه در جنت نخواهی یافت / كنار آب ركن آباد و گلگشت مصلا را = حافظ

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است / شمشاد خانه پرور ما از كه كمتر است = حافظ

بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی / خاصه اكنون كه صبا مژده فروردین داد = حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل كرد / باد غیرت به صدش خار پریشان دل كرد = حافظ

بر آستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد = حافظ

به مستوران مگو اسرار مستی / حدیث جان مگو با نقش دیوار = حافظ

بازگویم نه در این واقعه حافظ تنهاست / غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر = حافظ

بدین سپاس كه مجلس منور است به دوست / گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز = حافظ

به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ / دعای نیم شب و درس صبحگاهت بس = حافظ

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش / وین سوخته را محرم اسرار نهان باش = حافظ

بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است / با كمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع = حافظ

بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل / مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف = حافظ

به وقت گل شدم از توبه شراب خجل / كه كس مباد ز كردار ناصواب خجل = حافظ

به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری / به درمانم نمیكوشی نمیدانی مگر دردم = حافظ

به تیغم گر كشد دستش نگیرم / وگر تیرم زند منت پذیرم = حافظ

بر جهان تكیه مكن ور قدحی می داری / شادی زهره جبینان خور و نازك بدنان = حافظ

بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان / با این گدا حكایت آن پادشا بگو = حافظ

بیا به میكده حافظ كه بر تو عرضه كنم / هزار صف ز دعاهای مستجاب زده = حافظ

به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد / هزار جان گرامی فدای جانانه = حافظ

بهر امتحان ای دوست، گر طلب كنی جان را / آنچنان برافشانم، كز طلب خجل مانی = شیخ بهایی

با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را / جهل باشد با جوانان پنجه كردن پیر را = سعدی

بی تو حرامست به خلوت نشست / حیف بود در به چنین روی بست = سعدی

بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر / كه جان من دل از این كار بر نمیگیرد = سعدی

بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس / ور پایبندی همچو من فریاد میخوان از قفس = سعدی

بازنده نیستم ، که عشق باخته ام ، همین نام تو که برده ام ، فردا برگ برنده من است .

 

 

ایران جوان

.

فوری دانلود

چهارشنبه 6/11/1389 - 14:6 - 0 تشکر 277508

greatlord گفته است :
[quote=greatlord;556412;277383]ب :

بوسهای داد مرا دلبر عیار و برفت / چه شدی چونك یكی داد بدادی شش و هفت = مولوی

به بوی نافهای كاخر صبا زان طره بگشاید / ز تاب جعد مشكینش چه خون افتاد در دلها = حافظ

بده ساقی می باقی كه در جنت نخواهی یافت / كنار آب ركن آباد و گلگشت مصلا را = حافظ

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است / شمشاد خانه پرور ما از كه كمتر است = حافظ

بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی / خاصه اكنون كه صبا مژده فروردین داد = حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل كرد / باد غیرت به صدش خار پریشان دل كرد = حافظ

بر آستان جانان گر سر توان نهادن / گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد = حافظ

به مستوران مگو اسرار مستی / حدیث جان مگو با نقش دیوار = حافظ

بازگویم نه در این واقعه حافظ تنهاست / غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر = حافظ

بدین سپاس كه مجلس منور است به دوست / گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز = حافظ

به هیچ ورد دگر نیست حاجت ای حافظ / دعای نیم شب و درس صبحگاهت بس = حافظ

بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش / وین سوخته را محرم اسرار نهان باش = حافظ

بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است / با كمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع = حافظ

بی خبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل / مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف = حافظ

به وقت گل شدم از توبه شراب خجل / كه كس مباد ز كردار ناصواب خجل = حافظ

به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری / به درمانم نمیكوشی نمیدانی مگر دردم = حافظ

به تیغم گر كشد دستش نگیرم / وگر تیرم زند منت پذیرم = حافظ

بر جهان تكیه مكن ور قدحی می داری / شادی زهره جبینان خور و نازك بدنان = حافظ

بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان / با این گدا حكایت آن پادشا بگو = حافظ

بیا به میكده حافظ كه بر تو عرضه كنم / هزار صف ز دعاهای مستجاب زده = حافظ

به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد / هزار جان گرامی فدای جانانه = حافظ

بهر امتحان ای دوست، گر طلب كنی جان را / آنچنان برافشانم، كز طلب خجل مانی = شیخ بهایی

با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را / جهل باشد با جوانان پنجه كردن پیر را = سعدی

بی تو حرامست به خلوت نشست / حیف بود در به چنین روی بست = سعدی

بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر / كه جان من دل از این كار بر نمیگیرد = سعدی

بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس / ور پایبندی همچو من فریاد میخوان از قفس = سعدی

با سلام منظورتون اینه که نفر بعد باید با پ شروع کنه؟

پنج شنبه 7/11/1389 - 1:7 - 0 تشکر 277618


ممنون greatlord گرامی . کمک خیلی خوبیه

خدا در همین نزدیکی است
پنج شنبه 7/11/1389 - 11:31 - 0 تشکر 277691

lotfi64431 عزیز :
من این تاپیک رو برای دوستانی آوردم که به مشاعره علاقمندن ، اونا می تونن با حفظ این ابیات در مشاعره شرکت کنند ، اگر شما هم بتوانید چند بیت با یک حرف بیاورید می توانید در این تاپیک شرکت کنید

بازنده نیستم ، که عشق باخته ام ، همین نام تو که برده ام ، فردا برگ برنده من است .

 

 

ایران جوان

.

فوری دانلود

چهارشنبه 20/11/1389 - 22:13 - 0 تشکر 281570

تو مشاعره حرف دال & ت & نون & ه خیلی مهمه چون بیشتر شعرها با اینا تموم میشه بیت رو باید با اینا شروع کرد
لطفا اگر مقدوره کسی که این صفحه رو بروز میکنه یه ایمیل برام بفرسته یا تو وبلاگم نظر بذاره
Jalil1373@Yahoo.Com
Jalil1373.Blogfa.Com
SJM.Blogfa.Com

[ هر کسی از ظن خود شد یار من                 از درون من نجست اسرار من ]

چهارشنبه 20/11/1389 - 22:20 - 0 تشکر 281573

چند تا بیت با   دال

 *در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

*دل می رود زدستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

*در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

*دل از من برد روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

*دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت: با ما منشین؛ کز تو سلامت برخاست

*در مذهب ما باده حلال است؛ ولیکن
بی روی تو، ای سرو گل اندام، حرام است

*دوش وقت سحر از قصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

*دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟

[ هر کسی از ظن خود شد یار من                 از درون من نجست اسرار من ]

جمعه 22/11/1389 - 9:22 - 0 تشکر 281923

سلام
ببخشید که دیر به این تاپیک سر زدم
ظاهرا باید روال جاری رو عوض کنم و با دال بگم
اینم چند تا بیت با دال جلیلی جان :

بازنده نیستم ، که عشق باخته ام ، همین نام تو که برده ام ، فردا برگ برنده من است .

 

 

ایران جوان

.

فوری دانلود

جمعه 22/11/1389 - 9:39 - 0 تشکر 281926

در شگفتم كه در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

دی پیر می فروش كه ذكرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد

دیر است كه دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و كلامی نفرستاد

دست از طلب ندارم تا كام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

دل در جهان مبند و به مستی سال كن
از فیض جام و قصه جمشید كامگار

دولت پیر مغان باد كه باقی سهل است
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر

درآ كه در دل خسته توان درآید باز
بیا كه در تن مرده روان درآید باز

دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز

دلا رفیق سفر بخت نیكخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیك راهت بس

درد عشقی كشیده‌ام كه مپرس
زهر هجری چشیده‌ام كه مپرس

دل حافظ كه به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش

دلا دلالت خیرت كنم به راه نجات
مكن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

در زوایای طربخانه جمشید فلك
ارغنون ساز كند زهره به آهنگ سماع

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین كوی سربازان و رندانم چو شمع

در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشك بارانم چو شمع
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

دریغ مدت عمرم كه بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق

دریغ و درد كه تا این زمان ندانستم
كه كیمیای سعادت رفیق بود رفیق

در خلوص منت ار هست شكی تجربه كن
كس عیار زر خالص نشناسد چو محك

دور فلكی یك سره بر منهج عدل است
خوش باش كه ظالم نبرد راه به منزل

دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول

در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
ان قد ندمت و ما ینفع الندم

دریا و كوه در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر پی خجسته مدد كن به همتم

دورم به صورت از در دولتسرای تو
لیكن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
لیكن از لطف لبت صورت جان می‌بستم

دیشب به سیل اشك ره خواب می‌زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم

در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم

دست رنج تو همان به كه شود صرف به كام
دانی آخر كه به ناكام چه خواهد بودن

دانی كه چیست دولت دیدار یار دیدن
در كوی او گدایی بر خسروی گزیدن

در چشم پرخمار تو پنهان فسون سحر
در زلف بی‌قرار تو پیدا قرار حسن

در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست
پیش آی و گوش دل به پیام سروش كن

دل بدان رود گرامی چه كنم گر ندهم
مادر دهر ندارد پسری بهتر از این

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
یا رب مباد تا به قیامت زوال تو

در چین زلفش ای دل مسكین چگونه‌ای
كشفته گفت باد صبا شرح حال تو

در پیش شاه عرض كدامین جفا كنم
شرح نیازمندی خود یا ملال تو

دولت عشق بین كه چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت می‌شكند گدای تو

دگر حور و پری را كس نگوید با چنین حسنی
كه این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو

دلیل راه شو ای طایر خجسته لقا
كه دیده آب شد از شوق خاك آن درگاه

در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده

دوش رفتم به در میكده خواب آلوده
خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده

دامن كشان همی‌شد در شرب زركشیده
صد ماه رو ز رشكش جیب قصب دریده

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

درده به یاد حاتم طی جام یك منی
تا نامه سیاه بخیلان كنیم طی

در انتظار رویت ما و امیدواری
در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی

در مذهب طریقت خامی نشان كفر است
آری طریق دولت چالاكی است و چستی

در آستان جانان از آسمان میندیش
كز اوج سربلندی افتی به خاك پستی

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با كافران چه كارت گر بت نمی‌پرستی

در گوشه سلامت مستور چون توان بود
تا نرگس تو با ما گوید رموز مستی

دل حافظ شد اندر چین زلفت
بلیل مظلم و الله هادی

بازنده نیستم ، که عشق باخته ام ، همین نام تو که برده ام ، فردا برگ برنده من است .

 

 

ایران جوان

.

فوری دانلود

جمعه 22/11/1389 - 9:42 - 0 تشکر 281927

در ضمن تمام اشعار بالا از حافظ بود

بازنده نیستم ، که عشق باخته ام ، همین نام تو که برده ام ، فردا برگ برنده من است .

 

 

ایران جوان

.

فوری دانلود

شنبه 23/11/1389 - 19:40 - 0 تشکر 282779

ممنون.عالی بود

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.