• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 919)
چهارشنبه 22/10/1389 - 19:30 -0 تشکر 273487
آتش در گلستان

  دیشب خواب وحشتناكی دیدم. خواب دیدم دارم فریاد می زنم:

-                     سوخت؛ آنجایمان سوخت!

 و مدام به اطراف می دویدم. هیچ كس نبود كه به دادم برسد؛ در بیابان برهوت من شعله ور و گـُر گرفته این ور و آن ور می جهیدم و می سوختم و همان جمله را تكرار می كردم. تا اینكه میان شعله ها یكهو یادم آمد جملات دیگری نیزاضافه كنم. شما كه غریبه نیستید برایتان می گویم:  

          -           اگر آن جایتان بسوزد!هنوز جمله را تمام نكرده چهارعده آدم نكره از چهار طرف چون جن معلق ظاهر شده به سمتم دندان قروچه كنان پیش آمدند. من لرزان ادامه دادم:

-                     هان؟! بله؟! 

 با تكان دادن سر فهماندند كه چه می گوئی چه مرگت است؛ بنال ببینیم. و من نالیدم:

-                     كجایتان؟! اگر گفتید؟ ماتحت تان! آن ته! اگر آنجا بسوزد چه حسی به شما دست می دهد.   حتمی خوشایند نیست وهیچ لذتی هم ندارد. هركسی روزی ته اش سوخته باشد می داند من چه می گویم.

آنها به تـَه ام نگاه می كردند و چون هیچ اثری از سوختگی نمی  دیدند عصبانی تر از قبل نزدیك می شدند. مدام نزدیك و نزدیك تر می شدند اما هیچ وقت نمی رسیدند- تكرار در خواب یك اصل است این را كه می دانید؛ نه!- چاره ای نبود چیزی از جیغ و ویغها و بالا و پائین پریدنهای من دستگیرشان نمی شد؛ باید اصل مطلب را می گفتم و گفتم:

-           بابا جان! جنگلها سوخت. درختها سوختند. جنلگهای گلستان و شاهرود و چه  و چه دارند آتش می گیرند. شما چرا بی خیال نشستید!

انگار كه لطیفه بامزه و هرگز نشنیده ای را برایشان تعریف كرده باشم. همه به اتفاق شكمهای برآمده شان را چسبیدند و شروع كردند به خندیدن؛ حالا نخند كی بخند! بعد از كلی به ریش و هیكل من خندیدن؛ هر چهار گروه غولها همزمان و هماهنگ به حرف آمدند. آنقدر قاطی پاتی صحبت می كردند كه حتمی اگر بیدار بودم چیزی از حرفهایشان نمی فهمیدم ولی چون خواب می  دیدم از دستورreplay   بهره جسته حرف تك تكشان را چندبار جلو عقب كرده خوب گوش دادم تا سرانجام فهمیدم چه می گویند. غولهای دسته اول می گفتند:

-                     ته نسوخته ؛ سر سوخته!

من از روی شما شرمنده ام! غولهای بسیار وقیحی بودند این دسته اول. اما این عین جمله آنها بود. من پاسخشان دادم:

-           چه فرق می كند. سوختگی سر و ته ندارد. تازه به فرض اینكه شما درست می فرمائید آن بالا سوخته خب آیا به این پائین نمی رسد؟ البته كه می رسد. پس بشتابید!

دسته اول سوزنشان سر همان یك جمله ته و سر گیر كرده بود. دسته دوم درآمدند كه:

-                     در اور‍ژانس اولویت با احیای بیماران است و نه درمان! در شرایطی كه به علت عبور از حد مجاز آلودگی هوا بیشتر هموطنان ما نیاز به احیا دارند تو دَم از درمان می زنی! آن هم درمان درختان! خدا به سرشاهد است كه ما تمامی امكانات ناوگان هوائی را معطوف مبارزه با آلودگی هوا كردیم. انتظار نداشتی كه همزمان در دو جبهه بجنگیم. داشتی عزیز جان؟!

عجب غولهای با كمالاتی!‌ و چقدر با ادب! اما خدایا! من كجا حرفی از درمان زدم؛ من گفتم نجات درختان نه درمان آنها. گلستان در آتش چه نیازی به درمان دارد نجاتش باید داد. اما این دسته هم چون اولی ها متوجه منظور من نمی شدند. این حرفم را برای غولهای دسته سوم تكرار كردم بلكه آنها منظورم را درست بفهمند. جواب شنیدم كه:

-                     جان آدمها مهمتر است یا درختان؛ بیشعور!

چه غولهای رُكـی! حرف حق جواب ندارد. آمدم بگویم شما درست می گوئید حرفم را پس می گیرم؛ كه دسته چهارم فریادزنان بر سرم فرود آمدند:

-                     مگر تو فضولی!  مردم ایران خیلی زود خود را up to date می كنند!  می دانی up to date یعنی چه؟ از قیافه ات پیداست كه نمی دانی؛ پس خوب گوش كن تا یاد بگیری. Up to date یعنی به كل وقایع كهنه دیروزشان را از ذهن پاك كرده وقایع نو و تازه امروز را جایگزین آن می كنند. این كارشان هم دلیل دارد: یك) به خاطر اینكه تمامی حافظه های جانبی شان پر است از آهنگ و بلوتوث و قسمت جدید قهوه تلخ! دو ) تمامی حافظه های اصلی شان پر است از مشغله های اصلی زندگی چون نان شب ،  بنزین ، كرایه سر ماه و اقساط!

تسلیم تسلیم شده بود. به خودم گفتم راست می گویند این حیوانكی ها. اگر من هی انگولك نكنم مردم خود به خود یادشان خواهد رفت و كسی هم متوجه سوختن تدریجی جنگلها نخواهد شد. اینجا بود كه عرق میهن پرستی ام      گل كرد و زبان وا كرده؛ طرحی ارائه  دادم:

-                     خوب است. خیلی خوب است! ‌بگذارید جنگلها بسوزند. اینگونه زمین زیاد می شود. و ما      می  توانیم مسكن مهر بسازیم! همه خانه دار می شوند.

چشمتان روز بد نبیند؛انگار فحش خواهر و مادر بهشان داده باشم؛ یا نه حتی بدتر از آن. غولها این بار مرا گرفتند – عجیب است بی آنكه نزدیك بشوند مرا گرفتند؛ غافلگیر شدم- و تا به خودم آمدم دیدم روی تلی از چوبهای در حال سوختن افتاده ام و آنجایم دارد می سوزد. فریاد زدم:

-                     سوخت؛ آنجایمان سوخت!

این آخرین چیزی بود كه به یاد دارم. نمی دانم آیا تا تـه تـه سوختم یا نصف و نیمه و نیم سوز مرا از آتش برداشتند. هرچه بود گذشت؛ حیف شد! تلاشم برای نجات درختان جنگلها بی نتیجه ماند. اما نه؛ شاید هم باید خدا را شكر كنم. شكر كه از خواب بیدار شدم؛ و نسوختم. نمی دانم...

جمعه 24/10/1389 - 0:41 - 0 تشکر 273781

سلام

فوق العاده بود.........واقعا كی باید واسه این آتشسوزیها یه فكری كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستی...متن از خودتون بود؟؟...منكه لذت بردم

حق یارتون

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

جمعه 24/10/1389 - 21:43 - 0 تشکر 273978

دهكده جان من هر مبحثی رو كه درانجمن می ذارم نوشته خودمه. اگه مطلبی از من نباشه حتمی منبعش رو می گم.

ممنون و حق نگهدارت!

شنبه 25/10/1389 - 22:38 - 0 تشکر 274427

sami گفته است :
[quote=sami;522837;273978]

دهكده جان من هر مبحثی رو كه درانجمن می ذارم نوشته خودمه. اگه مطلبی از من نباشه حتمی منبعش رو می گم.

ممنون و حق نگهدارت!


سلام

جدا؟ خیلی عالیه....امیدوارم هر روز مطالب جاللب تری بنویسید...راستی این طنز نویسی رو به ما هم یاد بدید توی این مسابقه ی انشای طنز موندم!!

حق یارتون

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.