• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 3202)
پنج شنبه 16/10/1389 - 14:29 -0 تشکر 271065
اصول عقاید اسلام و تشیّع

اصول عقاید اسلام و تشیّع

دین مقدس اسلام بر سه پایه استوار است:

1- توحید،

2- نبوّت،

3- معاد.

این سه اصل و پایه را که مورد اتّفاق همه ی مسلمانان است، اصول دین گویند.

مذهب شیعه بر دو اصل استوار است:

1- عدل،

2- امامت.

بنابر این مجموع اصول دین و مذهب پنج تاست که به هر یک از آنها به طور اختصار اشاره می شود:

اصل اوّل، توحید:

اعتقاد داشتن به یگانگی خداوندی که تمام موجودات عالم را از نیستی به هستی آورده است و باید معتقد باشیم که یکی است و شریک و مثل و مانند ندارد.

این اصل، پایه و اساس تمام ادیان آسمانی است و اگر در بعضی از ادیان خلاف آن مشاهده می شود، انحرافی است که از منحرفین به وجود آمده است.

اصل توحید دو پایه دارد:

اوّل، این جهان خدایی دارد که آن را آفریده و اداره می کند،

دوم، خداوند یگانه است و مثل و شریک ندارد.

پایه ی اول:

 بهترین راه خداشناسی و پی بردن به این که جهان خدایی دارد، نظر نمودن به مخلوقات و آثار قدرت اوست که انسان عاقل از دیدن آنها به وجود خالق و صانع توانای حکیم پی می برد، چنان که در آیه ی 190 سوره آل عمران قرآن کریم می فرماید:

«اِنَّ فِی خَلق ِ السَّموات ِ وَ الأَرض ِ وَ اختِلاف ِ اللَّیل ِ وَ النَّهار ِ لَآیاتٍ لِاُولِی الألباب ِ»

«مسلّما ً درآفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانه های روشنی برای خردمندان است.»

انسان عاقل هرگز احتمال نمی دهد که این جهان پهناور هستی، خود به خود پیدا شده باشد. این زمین و دریاهای وسیع، این همه ستارگان و خورشید، این همه حیوانات شگفت انگیز، این همه درختان و گیاهان گوناگون و بالأخره جهان عظیم هستی ممکن نیست بدون خالق باشد، بلکه همه را پدید آورنده ای عالم و فاعلی مختار آفریده است که او را خدا می نامیم.

پایه ی دوم:

خداوند یکی است و شریک ندارد. در اینجا به دو دلیل بسنده می شود:

اول: نظم موجود در جهان هستی دلیل روشنی است که صانع و مدبّر آن یکی است، چون اگر صانع و مدبّر دو تا بود، نظم عالم به هم می خورد، خداوند متعال در آیه ی 22 سوره ی انبیا می فرماید:

«لَو کان َ فیهِما الِهة ٌ الَّا الله ُ لَفَسَدَتا فَسُبحان َ الله ِ رَبِّ العَرش ِ عَمّا یَصِفُونَ»

«اگر در آسمان و زمین جز الله خدایان دیگری بود، فاسد می شدند و نظام جهان به هم می خورد، منزه است خداوند، پروردگار عرش از توصیفی که مشرکان جاهل می کنند.»

ناگفته نماند که این دلیل توضیحاتی دارد که در کتاب های اعتقادی بیان شده و در این جا مجال بیان آن ها نیست.

دوم: دلیل ساده و در عین حال محکم و متینی است که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در وصیت خود به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده است:

«و اعلم یا بُنِیّ لو کان لربّک شریکٌ لأتَتکَ رسله و لرأیت آثار ملکه و سلطانه و لعرفت افعاله و صفاته، لکنّه إلهٌ واحدٌ کما وصف نفسه»

«پسرم بدان که اگر پروردگارت شریکی داشت، رسولان او نیز به سوی تو می آمدند، آثار ملک و قدرتش را می دیدی و افعال و صفاتش را

 می شناختی ، امّا او خداوندی است یکتا، همان طور که خویش را توصیف کرده است.»

صفات حق تعالی

صفات خداوند متعال بر دو نوع است:

1- صفات ثبوتیه،

2- صفات سلبیه.

 

نوع اوّل، صفات ثبوتیه نیز بر دو قسم است:

1- صفات ذات: صفاتی هستند که خداوند با آنها موصوف است و آنها عین ذات حق تعالی می باشند و از وجود او جدایی پذیر نیستند و منشأ همه ی آنها پنج صفت است: قدرت، علم، حیات، ازلی، ابدی.

الف) قدرت: خداوند قادر و تواناست و هر کاری را صلاح بداند، انجام میدهد و از انجام هیچ کاری عاجز و ناتوان نیست و به هیچ کاری مجبور و ناچار نمی باشد.

ب) علم: خداوند متعال عالِم و دانا است، یعنی به تمام موجودات و پدیده های جهان، علم و احاطه دارد و چیزی از او پنهان نیست، به طوری که حتّی از افکار و نیّتهای بندگانش آگاه است و در همه حال و به همه چیز احاطه دارد.

«لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقال َ ذرّة ٍ فی السَّموات ِ وَ لا فِی الأرض ِ»(سباء:3)

«به اندازه ی سنگینی ذرّه ای در آسمانها و زمین از علم او گم نخواهد شد.»

ج) حیات: خداوند زنده است و مرگ و نیستی به ذات پاکش راه ندارد، زیرا وجود غیر زنده نمی تواند منشأ پیدایش موجودات باشد، پس او که حیات را به همه چیز داده، خودش باید زنده باشد.

د و ه) ازلی و ابدی است، یعنی خداوند همیشه بوده و مسبوق به عدم نیست و همیشه خواهد بود و عدم و فنا به او راه ندارد. این دو صفت از لوازم وجوب وجود است، پس اوست اوّل و اوست آخر.

---اما این که خداوند سمیع است، یعنی آگاه است به شنیدنیها.

--- خداوند بصیر است، یعنی آگاهبه دیدنیها آگاه است.

باید دانست که این دو صفت صفات مستقلی نیستند، بلکه برگشت آنها به صفت علم است.

2- قسم دوم از صفات ثبوتیه، صفات فعل است. صفات فعل، صفاتی هستند که خداوند به آنها متّصف می باشد، ولی عین ذات خدای متعال نیستند، بلکه از اوصاف فعل حق تعالی می باشند. از جمله صفات ثبوتیه عبارتند از:

الف) مرید: یعنی کارهایش را از روی اراده و قصد انجام می دهد و مانند آتش نیست که در سوزاندن اراده نداشته باشد.

ب) متکلّم: یعنی می تواند حقایقی را برای دیگران اظهار کند و مقاصدش را به آنان بفهماند.

ج) رازق: یعنی خداوند روزی تمام موجودات زنده را به قدرت کامل خود می رساند.

د) خالق: یعنی خداوند آفریننده ی آسمانها و زمین و آنچه در آنها و آنچه ما بین آنهاست.

خداوند عالم به غیر اینها هم صفاتی دارد که می شود آنها را در ردیف صفات فعل به شمار آورد، ولی مقام گنجایش نقل آنها را ندارد.

دلیل این که خداوند با این صفات موصوف است، این است که همه ی اینها صفات کمال هستند و خداوند همه ی صفات کمال را داراست.

نوع دوم، صفات سلبیه:

صفات سلبیه صفاتی هستند که لایق مقام خداوند نیستند و باید ذات خدا را از آنها دور و منزه دانست و آنها عبارتند از:

1- مرکب بودن: خداوند مرکّب نیست، زیرا هر مرکبّی محتاج به اجزای خود است و ذاتی که محتاج باشد، واجب الوجوب نخواهد بود.

2- جسم و عَرَض نیست، زیرا هر جسمی و عرضی به مکان نیاز دارد و بدون آن وجود پیدا نمی کند و چون خدا خالق مکان ها است به آنها نیازی ندارد.

3- مرئی و دیدنی نیست، زیرا که فقط اجسام قابل رؤیت می باشند و چون خدا جسم نیست، پس مرئی نخواهد بود، نه در دنیا و نه در آخرت.

4- محل حوادث نیست، یعنی حالات جسم(همچون جوانی و پیری و مرض و صحّت و قوّت و ناتوانی) به ذات مقدس او راه ندارد، زیرا اینگونه حوادث از آثار جسم و مادّه است و چون خدا جسم نیست، پس اینگونه حوادث بر خدا عارض نمی شود.

5- شریک و مُعینی و یاوری ندارد، زیرا شرکت یا لازمه ی احتیاج است و یا نشانه ی عجز و ناتوانی و هیچ کدام به ذات خداوندی راه ندارد.

6- محتاج نیست، زیرا که در اداره ی ملک و ملکوت و تدبیر مخلوقاتش نیازمند کسی نیست.

اصل دوم، نبوّت:

علم و حکمت خدای متعال اقتضا می کند که برای ارشاد و راهنمایی بشر پیامبرانی را که از جنس خود مردم باشند، در میان آنان مبعوث نماید تا توسّط آنان احکام و قوانین خود را – که ضامن سعادت انسان و موجب رسیدن به کمال لایق او است – ابلاغ نماید.

پیغمبران افراد برگزیده و ممتازی هستند که می توانند با خالق جهان به وسیله ی وحی ارتباط پیدا کرده و حقایق را دریافت و به مردم برسانند.

پیغمبران باید معصوم از گناه و خطا و اشتباه بوده و دارای معجزاتی باشند که نشانه ی صدق ادّعای ایشان است.

از احادیث استفاده می شود که خداوند یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر برای ارشاد و راهنمایی مردم فرستاده است.

نخستین پیامبر حضرت آدم علیه السلام و آخرین پیامبر خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله بوده است.

پنج نفر آنان اولوالعزم بوده اند که خداوند متعال در قرآن کریم به آن ها اشاره کرده:

((فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل))

((ای رسول من صبر کن همچنان که پیامبران اولوالعزم صبر کردند.))

آن حضرات عبارتند از:

1- حضرت نوح، 2- حضرت ابراهیم، 3- حضرت موسی،

4- حضرت عیسی،  5- حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله

حضرت محمد بن عبدالله پایان بخش سلسله ی پیامبران است و بعد از آن حضرت پیامبری نخواهد آمد، قرآن مجید آن حضرت را خاتم پیامبران معرفی فرموده است و اعتقاد به خاتمیت آن حضرت از ضروریات دین

می باشد.

دلایل رسالت و پیامبری حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله بسیار است  که در این جا به ذکر یک دلیل اکتفا می شود که همان قرآن، کتاب آسمانی آن حضرت می باشد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله با آن که درس نخوانده و از کسی خواندن و نوشتن را فرانگرفته بود، از سوی خدا کتابی آورد که هیچ کس نتوانسته مانند آن را بیاورد.

با این که در قرآن مجید، دعوت شده که مثل آن را بیاورند، کسی نتوانسته چنین کاری کند.

((أم یقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله إن کنتم صادقین – آیا آن ها می گویند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است!! بگو: اگر راست می گویید یک سوره مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر کس را می توانید به یاری طلبید.))سوره ی یونس آیه ی 38

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دارای معجزات زیادی بوده که در دوره حیاتش واقع شده و در کتاب های تاریخ و حدیث مضبوط است و چون قرآن کریم معجزه ی جاویدان و سند قطعی نبوت آن حضرت می باشد و یگانه کتاب آسمانی است که تغییر و تحریف در آن به عمل نیامده و بدون کم و کاست در دسترس بشر قرار دارد، لذا به آن بسنده می شود.

اصل سوم، معاد جسانی:

همه ی پیامبران الهی بر این مطلب اتّفاق دارند که زندگی انسان با مرگ پایان نمی پذیرد و بعد از این جهان، جهان دیگری وجود دارد که انسان در آن جا جزای اعمال و کردار خود را خواهد دید.

اصل معاد و جهان پس از مرگ از ضروریات تمام ادیان آسمانی است.

در معاد باید به اموری اعتقاد داشت:

1- پس از مرگ تا روز قیامت ارواح نیکان در بهشت برزخی متنعّم و ارواح بدان در عذاب برزخی معذّب خواهند بود.

2- معاد جسمانی است و ظاهر آیات قرآن، بلکه صریح بعضی از آنها این است که معاد، جسمانی خواهد بود و انسان در روز قیامت با همین جسم و بدن دنیایی محشور خواهد شد.

خداوند در سوره ی قیامت می فرماید:

((أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلی قادرین علی أن نسوّی بنانه  - آیا انسان می پندارد کهما استخوان های پوسیده ی او را جمع نمی کنیم؟ آری قادریم - حتّی – سر انگشتان او را دوباره بسازیم.))

3- بهشت و نعمت های آن و جهنّم و عذاب های آن و میزان و صراط و اعراف و حسابرسی نامه ی اعمال، همه حق هستند.

اصل چهارم، عدل:

چهارمین رکن ایمان از نظر شیعه ی امامیه، اعتقاد به عدالت خداوند است.

یعنی خداوند نسبت به هیچ کس ظلم نمی کند و کاری را که عقل سالم آن را قبیح و ناپسند می شمارد، انجام نمی دهد.

یعنی عقل می گوید: مجازات کردن افراد نیکوکار ظلم است و ظلم قبیح است و محال است خداوند کاری قبیح و بر خلاف حکمت انجام دهد.

دلیل دیگر بر این که خداوند عادل است و ظلم نمی کند، این است که منشأ ظلم یا جهل است و یا احتیاج، یعنی کسی که ظلم می کند یا نمی داند که این کار او ظالمانه است و یا می داند، ولی عاجز است و نمی تواند از راه عادلانه به خواسته ی خود برسد و ظلم می کند. جهل و عجز و احتیاج از صفات چیزهایی است که به آن ها ممکنات می گوییم و این گونه صفات به ذات خداوندی راه ندارد.

در قران کریم – سوره ی یونس آیه ی 49 - می خوانیم:

((إنّ الله لا یظلم الناس شیئا ً و لکن الناس أنفسهم یظلمون – خداوند هیچ ظلم و ستمی به مردم نمی کند و لکن مردم به جان خودشان ظلم می کنند.))

همچنین خداوند به وسیله ی پیامبران برگزیده اش مردم را از ظلم و ستم نهی کرده است، چطور ممکن است خود مرتکب کاری شود که خلق را از آن نهی فرموده است.

اصل پنجم، امامت:

همچنان که خداوند حکیم بر خود لازم دانسته که پیامبران را مبعوث فرماید تا مردم را از ظلم و جهالت نجات داده و به راه مستقیم هدایت کنند، همین طور لازم دانسته است برای حفظ قانون و شریعت و اجرای آن افرادی را پس از پیغمبر جانشین او قرار دهد.

امامت از نظر شیعه ستون و پایه ی دین است و بر پیامبر جایز نیست آن را نا دیده بگیرد. امامت دارای چند شرط است:

1- امامت مقام و منصبی الهی است که خداوند به هر کس بخواهد می بخشد.

2- همان طور که پیغمبر را باید خداوند متعال تعیین فرماید، همچنان امام را خداوند برمی گزیند و به وسیله ی پیامبر یا امام پیشین معرفی می کند و هرگز فردی از راه گزینش مردم و انتخاب بزرگان(اهل حل و عقد)

 نمی تواند به مقام امامت برسد.

3- امام باید معصوم و از گناهان کبیره و صغیره مصون باشد.

4- امام معصوم تمام فضایل و امتیازات پیغمبر را غیر از مقام نبوّت، دارا می باشد و موظّف است به امور رسالت و حفظ و نگهداری احکام و اجرای آن.

امام هدایت همه جانبه ی مردم و اصلاح امور دین و دنیای آنها را به عهده دارد. در احادیث زیادی – که از طریق شیعه و سنی نقل شده است – حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله اوصاف و تعداد جانشینان خود را معیّن فرموده و فرموده است همه از قریش و اهل بیت پیامبرهستند و حضرت مهدی موعود از ایشان و آخرین آن ها خواهد بود.

ما شیعیان امامیه معتقدیم خداوند متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور فرمود که حضرت علی علیه السلام را برای جانشینی خود صریحا ً به مردم معرفی نماید و بر ابلاغ این فرمان تأکید فرمود:

(( یا ایّها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس – ای پیامبر آنچه را خداوند( در مورد جانشینی علی علیه السلام ) بر تو فرستاده، به مردم برسان و اگر از این کار خودداری نمایی، حقّ رسالت را ادا نکرده ای و خداوند تو را از شرّ مردم حفظ خواهد نمود.))

بنا بر این حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم امامت و خلافت حضرت امام علی علیه السلام را به مردم ابلاغ فرمود.

به مقتضای نصوصی که از فریقین (علمای شیعه و سنّی) رسیده است، ائمه  مسلمانان دوازده نفر می باشند که نام های مبارک ایشان بدین قرار است:

  1- امام علی بن ابی طالب علیه السلام

 2- امام حسن مجتبی علیه السلام

3- امام حسین علیه السلام

4- امام علی بن الحسین علیه السلام

5- امام محمد بن علی علیه السلام

6- جعفر بن محمد علیه السلام

7- موسی بن جعفرعلیه السلام

8- علی بن موسی الرضاعلیه السلام

9-محمد بن علی علیه السلام

10- علی بن محمد الهادی علیه السلام

11- حسن بن علی العسکری علیه السلام

12- امام المنتظر المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.