• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 663)
پنج شنبه 16/10/1389 - 8:58 -0 تشکر 270907
سیره رفتارى علماء با همسرانشان

 

سیره رفتارى علماء با همسرانشان
سیره رفتارى علماء با همسرانشان


 






 
عالمان راستین به همسرانشان به نگاه شریك زندگى، مونس و مدهم و موهبت خداوند برای آرامش می‏نگریستند و هیچ گونه برتری برای خود در برابر آنها قائل نبودند. بر این اساس، همواره حرمت همسر خویش را پاس می‏داشتند و در نگه‏داری احترام او كوشا بودند. نمونه‏هایی از این پاسداشت به حریم و حرمت همسر را، در زندگی این شخصیت‏های بزرگ بازگو می‏كنیم.

امام خمینی(ره)
 

یكی از بهترین نمونه‏های مهرورزى، دلدادگی و حفظ ادب امام خمینی(ره) در برابر همسرشان، در نامه‏ای بازتاب یافته است كه ایشان آن را در جوانی و زمانی كه در مسافرت به سر می‏بردند، برای همسرشان نگاشتند متن آن نامه این است:
تصّدقت شوم، الهی قربانت بروم! در این مدت كه مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم، متذّكر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم! امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. حال من با هر شدّتی كه باشد، می‏گذرد، ولی بحمد الله تاكنون هر چه پیش آمده، خوش بود. و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاً جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظرة خوش دارد. صد حیف كه محبوب عزیزم همراه نیست كه این منظره عالی به دل بچسبد. در هر حال، امشب شب دوم است كه منتظر كشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یك كشتی فردا حركت می‏كند، ولی ماها كه قدری دیر رسیدیم، باید منتظر كشتی دیگر باشیم. عجالتاً تكلیف معلوم نیست. از این حیث قدری نگران هستیم، ولی از حیث مزاج بحمد الله به سلامت هستم. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خالی است. ایام عمر و عزت مستدام باد! تصدقت، قربانت، روح الله.

امام خمینی(ره) و خواستگاری از همسر آینده
 

آیت الله سید محمد صادق لواسانى، از دوستان صمیمی حضرت امام و هم درس و هم بحث ایشان بود و چون متوجه شد امام قصد ازدواج دارند. دختر آیت الله میرزا محمد تقی تهرانی را به ایشان پیشنهاد دادند. امام كه در آن هنگام 28 بهار را پشت سر گذاشته بود، پاسخ مثبت داد و فرمود: برای این كار، نخست شما واسطه شده و از طرف من خواستگاری نمایید. مرحوم لواسانی هم پذیرفت و نزد مرحوم ثقفی رفت و موضوع را با ایشان در میان گذاشت. ایشان در پاسخ گفتند: از نظر من مانعی ندارد، اما رضایت دختر نیز شرط است. این مسئله با دختر در میان گذاشته شد و گویا ایشان نخست نپذیرفتند، تا اینكه شبی در رؤیایی راستین، امام خمینی(ره) را همراه رسول اكرم(ص) و پیشوایان معصوم(ع) می‏بیند و آن‏گاه به ازدواج با امام رضایت می‏دهد.[1]

امام خمینی(ره) هنگام ازدواج دختران
 

نخست به خانواده خواستگار توجه می‏كرد تا ببیند چه وجه اشتراكی با آنها دارند و بعد از آنكه خانواده پسر را می‏پسندید، خود شخصاً با داماد صحبت می‏كرد تا به هم شأن بودن او با دخترش كاملاً مطمئن شود. سپس وضو ساخته و دو ركعت نماز می‏خواند و از خدا طلب می‏نمود كه آنچه در این باره خیر است، فرا راه دخترش قرار دهد. ناگفته نماند كه امام(ره) در انتخاب همسر آینده، موضوع را با دختران خویش در میان می‏گذاشت و آن گاه نظر خویش را بیان می‏كرد، ولی به هر حال تصمیم گیری نهایی را به دختران خود واگذار می‏نمود.[2]
خانم زهرا اشراقى، نوه امام خمینی(ره) می‏گوید:
علت علاقه عمیق حضرت امام به همسرشان، فداكاری خانم بود. همیشه می‏گفتند: «فداكاری كه خانم در زندگی كردند، هیچ كس نكرده است».ایشان پانزده سال در آب و هوای گرم نجف، مشكلات را تحمل كرده و همه جا همراه امام بودند.[3]
مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی می‏گوید: مادر مااگر سر سفره نمی‏نشستند، امام غذا نمی‏خوردند. منتظر می‏ماندند تا مادر ما سر سفره حاضر شوند و آن گاه كه حاضر می‏شدند، آقا شروع به خوردن غذا می‏كردند.[4]
خانم مرضیه حدیده‏چی می‏گوید: در روزهایی كه در فرانسه بودیم، روزى خانم به منزل یكی از فامیل‏هایشان به مهمانی رفت، اما دو ساعت دیرتر از زمانی كه به امام قول داده بود، برگشت. امام كه همه كارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم می‏كردند، در این دو ساعت، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند: «خانم نیامدند؟» دفعه سوم فرمودند: «نگران شده‏ام، شما نمی‏توانید وسیله‏ای پیدا كنید كه تماس بگیریم؟» تا اینكه خانم آمدند. وقتی ایشان آمدند، با محبت خاصی رو به روی خانم نشستنهد و گفتند، «مرا دل نگران كردی».[5]
زهرا مصطفوى، دختر امام خمینی (ره) می‏گوید: هر وقت خانم می‏خواستند به مسافرت بروند، در هر ساعتی از شب و روز كه بود، امام تا درب حیاط منزل ایشان را بدرقه می‏كردند یا موقعی كه برمی‏گشتند، اگر فصل گرما بود، امام دستور می‏دادند یك چیز خنكی درست كنند، و اگر فصل سرما بود، می‏گفتند اتاق را برای خانم گرم كنید.[6]
زهرا مصطفوى، دختر امام خمینی(ره) می‏گوید: من در طول زندگى، ندیدم امام مثلاً حتی به خانمشان بگویند: «در را ببندید» بارها و بارها می‏دیدم كه خانم می‏آمدند و كنار آقا می‏نشستند، ولی امام خودشان بلند می‏شدند و در را می‏بستند. یك روز به آقا گفتم: خانم كه داخل اتاق می‏آیند، همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: من حق ندارم به ایشان امر كنم». امام حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی نمی‏خواستند.[7]

سیره رفتارى علامه طباطبایی (ره) با همسر
 

فرزند بزرگ علامه طباطبایی درباره چگونگی رفتار علامه با همسر خود می‏گوید: علامه در خانه خیلی مهربان، بی‏اذیت و بی‏دستور بودند، و هر وقت به هر چیزی مثل چای و مانند آن نیاز داشتند، خودشان می‏رفتند و می‏آوردند، و چه بسا هنگامی كه همسر ایشان و یا یكی از فرزندانشان وارد اطاق می‏شدند، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت برمی‏خاست. بارها اظهار می‏داشتند كه بیشترین عامل موفقیتشان همسرشان بوده است.[8]
علامه طباطبایی(ره) در ستایش از همسر خویش می‏گوید:
من پس از مرگ همسرم، بسیار متأثر شدم و گریستم، و گریه من برای صفا، كه بانوگری و محبت‏های خانم بود. ما زندگی پرفراز و نشیبی داشته‏ایم. در نجف اشرف با سختی‏هایی مواجه می‏شدیم. در طول مدت زندگی ما هیچ‏گاه نشد كه خانم كاری بكند كه من دست كم در دلم بگویم كاش این كار را نمی‏كرد، یا كاری را ترك كند كه من بگویم كاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگى، هیچ‏گاه به من نگفت چرا فلان كار را انجام دادی و یا ترك كردى. شما می‏دانید كه كار من در منزل است و من همیشه در منزل مشغول نوشتن یا مطالعه هستم طبیعی است كه خسته می‏شوم و احتیاج به استراحت و تجدید نیرو دارم. خانم به این موضوع توجه داشت به همین دلیل، سماور خانه ما همیشه روشن بود و چای آماده. و خانم در عین حال كه به كارهای منزل اشتغال داشت، هر ساعت یك فنجان چای می‏ریخت و می‏آورد در اتاق كار من و بر روی زمین می‏گذاشت و می‏رفت، تا ساعت دیگر...و من این همه محبت و صفا را چگونه می‏توانم فراموش كنم.[9]
فرزند علامه طباطبایی(ره) می‏گوید: پدرم اگر چه وقت زیادی نداشتند، برنامه‏شان را به گونه‏ای تنظیم می‏كردند كه روزى یك ساعت، بعدازظهرها، در كنار اعضای خانواده باشند. رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز دوستانه بود. همیشه طوری رفتار می‏كردند كه گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدم. پدرم همیشه از گذشت و بردباری مادرم ستایش می‏كرد و می‏گفت كه خانم، یازده سال در نجف همه گونه سختی را تحمل كرد تا من بتوانم به مطالعات و درس و بحث خود بپردازم. پدرم هرگز از رفتار خوب خود نامی به میان نمی‏آوردند و همه خوبی‏ها را به مادرم نسبت می‏دادند. خودشان می‏گفتند كه از اول ازدواج همیشه با هم یك رنگ و یك دل بوده‏ایم.
گاهی كه مادرم بیمار می‏شد، اجازه نمی‏دادند كه از بستر بلند شود و كاری انجام دهد. مادرم پیش از فوت، تقریباً 27 روز در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم لحظه‏ای از كنار بستر ایشان بلند نشدند. همه كارهایشان را تعطیل كردند و به مراقبت از او پرداختند.
خلاصه آ نكه صلح و صفا و دوستی كه بر روابط آنها حاكم بود بر ما آثار مثبت فراوانی به جای گذاشت و الگوی شایسته‏ای جهت چگونگی رفتار درست با همسر برای ما شد.[10]

سیره رفتارى شهید مطهرى با همسر
 

همسر شهید مطهری نقل می‏كند: روزى برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز كه به تهران برگشتم، نزدیك‏های سحر به خانه رسیدم، وقتی وارد خانه شدم، بچه‏ها همه خواب بودند، ولی شهید مطهری بیدار بود. ایشان چای و میوه و شیرینی آماده كرده و منتظر بودند. بعد از احوال‏پرسی به من گفتند: «می‏ترسیدم یك وقت نباشم و وقتی شما از سفر برمی‏گردید، كسی نباشد كه به استقبالتان بیاید».[11]

سیره رفتارى آیت الله العظمی مرعشی نجفی با همسر
 

همسر آیت الله العظمی مرعشی نجفی می‏گوید: در تمام مدت شصت سالی كه با ایشان زندگی كردم، هیچ گاه با من رفتارى تند و خشونت آمیز نداشت. تا آن زمان كه قادر به حركت كردن و انجام دادن كارهایش بود، نمی‏گذاشت كه دیگران كارهایش را انجام دهند. حتی هنگامی كه تشنه می‏شد، برمی‏خاست و به آشپرخانه می‏رفت و آب می‏آشامید و از من درخواست نمی‏كرد. ایشان افزون بر آنكه برای من همسری خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، دوستی صمیمی و همكاری غم‏خوار برای من نیز بود. ایشان همواره در كارهای منزل به من كمك می‏كرد و بسیاری از اوقات، كارهای آشپزخانه همانند درست كردن غذا، پاك كردن سبزى، و شستن میوه و وسایل آشپزخانه را ایشان انجام می‏دادند.[12]

پی نوشت ها:
 

[1]. غلامرضا گلی زواره، سلوكی ملكوتى، قم، انتشارات الذاكرین، 1386، چ 1، صص 32 و 33.
[2]. همان، ص 37.
[3]. محمد رضا سبحانى، سعید رضا علی عسكرى، مهر و قهر، اصفهان، مركز فرهنگی شهید مدرس، 1385، چ 6، ص 21.
[4]. همان، ص 23.
[5]. همان، ص 24.
[6]. برداشت‏هایی از سیره امام خمینی(ره)، به كوشش غلامعلی رجائى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1384، چ 5، ج 1، ص 87.
[7]. همان، ص 76.
[8]. نور علم، دوره سوم، ش 9، ص 79.
[9]. یادها و یادگارها، تهیه و تنظیم: علی تاجدینى، تهران، كانون انتشارات پیام نور، 1369، چ 1، صص 28 و 29.
[10]. همان، صص 43 ـ 45.
[11]. سرگذشت‏های ویژه از زندگی استاد شهید مطهرى، به روایت جمعی از فضلا و یاران، ج 2، صص 108 و 109.
[12]. علی رفیعى، شهاب شریعت، درنگی در زندگی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفى، صص 306 و 307.
 

منبع: گلبرگ شماره 109

شنبه 25/10/1389 - 14:26 - 0 تشکر 274213

.

جمعه 13/3/1390 - 22:30 - 0 تشکر 327090

من هم در ثواب شریکم..........

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.