تبیان، دستیار زندگی

دومین فراخوان سرد فصلی انجمن طنز و سرگرمی 

پیرمردهای هم سن و سال من – سی سال به بالاها-  خوب انشاء های دهه هفتاد هشتاد را به یاد دارند. موضوعاتی  تكراری و مشمئزكننده ای چون " تابستان  گذشته را چگونه گذراندید " ؛ " علم بهتر است یا ثروت " ؛" فواید درختكاری چیست"؛ " در آینده می خواهید چه كاره شوید"! بچه مدرسه ای های الان و موضوعات لوس و خنكی كه معلمهای بی حوصله شان به آنها می دهند را خبر ندارم؛ اما می توانم حدس بزنم كه كمابیش فضای حاكم همان فضای سرد و بیروح كلاسهای انشای زمان ماست. من یكی كه طی دوازده سال دوران تحصیلم جز همین موضوعات انشای دیگری ننوشتم و نمره ای هم بالاتر از 14 نگرفتم- به خاطر همین هم هست كه الان اینقدر خوب می نویسم؛ پیدا نیست!- اما مقصود: به جنگ این موضوعات خواهیم رفت آن هم با نگاه تیز و شوخ و شاد طنز! تا شب عید نوروز؛ نیمه اول اسفند؛ فرصت دارید - تنبلها حالش را ببرند-  تا انشائی با موضوع تكراری تكراری بنویسید. بهترین انشاء ها بی حرف پیش و پس در یك مجموعه واحد جهت چاپ به اداره متبركه ارشاد تحویل داده خواهد شد و باقی قضایا از دست ما خارج است!  

پی نوشت-----------------

- روی كمك من حساب كنید؛ همه جوره!

 samisalehisabet@yahoo.com 

خیلی خوبه

؟؟؟
میشه منظورتونو بیشتر توضیح بدید؟؟؟؟؟؟؟

mehr83 عرضم به حضورت كه این فراخوان تمرین جسارته. جسارت برای مواجهه با كسل كننده ترین امورات زندگی كه یكش همین انشاءهای تكراریه كه گفتم. شما می تونی با انتخاب یك زاویه دید تازه سعی كنی نگاهت رو به این موضوعات وارونه كنی و اونها رو از این حالت دگم و بیروح در بیاری. مثلاً با موضوع تابستان گذشته را چه گونه گذراندید اینگونه برخورد كنی:
1- به اصل جمله گیر بدی: یعنی با فلسفه بافی ثابت كنی جمله تابستان گذشته را چگونه گذراندی؟ بی معناترین شاید هم بی شرمانه ترین حرفیه كه می شه سر كلاس زد پس بهتره هیچ گاه در هیچ كلاسی این موضوع به عنوان موضوع انشا مطرح نشه( البته این رو باید طی نوشته ات ثابت كنی ها)
2- فانتزی ترین جائی رو كه می تونی متصور بشی به عنوان موضوع انشا انتخاب كنی و با وقایع واقعی و عادی اون رو روح و جان بدی و یك لحظه هم اجازه ندی خواننده انشاء ت حدس بزنه كه تو راست می گی یا دروغ!
3 - بی ربط ترین انشا ئی كه به تابستان مربوط می شه رو ارائه كنی ( مثلاً ا ززبون كسی حرف بزنی كه انگار معنی تابستون رو نمی فهمه اما نشانه هاش رو یك خط در میون درست به كار می بره
و هزار نمونه از این جور زاویه دیدها...
باز هم در خدمتم

به نام خدا

موضوع انشا : در آینده میخواهید چیكاره شوید !

الان كه مداد در دست گرفته ام میخواهم بگویم كه من دوست دارم در آینده معلم بشوم . برای اینكه پدرم میگوید معلمی شغل خوبی است . اما پزشكی از آن بهتر است . مامانم میگوید كه مهندسی بهتر است . معلمم میگوید شغل آزاد بهترین شغل است . اما من میخواهم معلم بشوم . میخواهم به آنهایی كه سواد ندارند كمك كنم تا سواد یاد بگیرند و دیگر نادان نباشند . من میخواهم معلم بشوم چون معلمی را مثل ماشین قرمز آقای همسایه دوست دارم . معلم بودن حس خوبی دارد . من معلمی را دوست دارم . من بچه ها را دوست دارم . من میخواهم وقتی در جامعه راه میروم همه من را با انگشت به یكدیگر نشان بدهند . و بگویند این همون معلمه است ! همون معلم خوبه ! البته معلمی كار سختی هم هست . چون با بچه های زیادی باید سروكله بزند . و بعضی بچه ها به قول معلم خودمان مثل من زبان نفهم هستند و یك چیز را باید هزار بار برایشان توضییح بدهیم تا یاد بگیرند . بعضی بچه ها هم هستند كه سر كلاس خیلی اذیت میكنند و معلم اعصابش خورد میشود . با این حال من دوست دارم در آینده معلم بشوم . اما اگر نشد میخواهم خلبان و دكتر و مهندس و بازیگر و مجری و پزشك هم بشوم . در آخر انشا میخواهم بگویم كه معلمی شغل خیلی خوبی است . و من حتما در آینده این كار را انتخاب خواهم كرد . البته پدرم میگوید پزشكی بهتر است و مامانم میگوید .... 

این بود انشای من !

شاگرد اولم من ، جایم ته كلاس است                آخر معلم اینجا ، آسوده تر حواس است  !

تکراری ترین انشاء زندگی رو خود آدم مینویسه درسته که چندین و چند ساله که این موضوع ها عوض نشده وثابت مانده اما جای ما در مدرسه که عوض شده و فرزندانمان به جای ما آنجا رفته اند . فی المجلس اضافه شدن و یا اصلاح شدن این موضوعات مطلبق با دوران و زمان حال جایز و مناسب است .

autumn88 عزیز ممنون كه اولین قدم رو تو برداشتی. خیلی خوب تونستی فضای خشك اون سالها - به خصوص دبستان- رو تو این نوشته ات نشون بدی. استفاده از جملات خبری توی طرحت خیلی خوبه. جملات خبری كه پشت سر هم قطار می شند تا به معلم بفهموند كه: بابا فقط از سر تكلیفی كه بهمون كردی داریم این جملات رو پشت هم ردیف می كنیم و گرنه خودمون هم چیزی سر در نمی آریم و باهاشون حال نمی كنیم. اما نظر من: به عنوان یك طرح نوشته ات رو قبول دارم اما به عنوان یك انشاء كامل نه!
یك پیشنهاد: تجارب و زاویه دید حال حاضرت رو لابه لای این جملات خبری متناقض و متضاد - كه از قضا قشنگی طرحت هم مدیون همین هاست - بگنجان!
به راههای دیگه هم فكر كن.
باز هم دمت گرم كه اولین شیر میدان بودی!

mohammadmbn2004 ارجمند در یك جا با حرف شما موافقم و یك جا نه! در این كه فرزندان ما هم باید با این موضوعات دست و پنجه نرم كنند هیچ حرفی نیست؛ موافقم. اما چه جور این مهمه. این فراخوان هم به همین منظور ارائه شده راه های تازه برای نگاه به موضوعات به ظاهر تكراری اما شاید كلیدی.
ممنون از نكته سنجی ت. منتظر انشاء های خوبت هستم؛‌شاید شیوه پیشنهادی من به شما این باشه كه از زبون یك پدر- یا مادر- كه به جای فرزندش انشا می نویسه به این مبحث بپردازی. یا كه نه اگه بخوای واسه فرزندت یه انشای یادگاری بذاری چی می نویسی براش كه جذب موضوع بشه و بهش فكر كنه؟!

ممنون . سعی میكنم بهترش كنم .

انشای autumn88 با مزه بود.منم وقت کنم حتما یه چیزی مینویسم فعلا امتحان دارم

سلام . من هم می تونم شرکت کنم ؟ شرط سنی نداره ؟ همینجا بنویسم ؟