دوشنبه 6/10/1389 - 22:28
-0 تشکر
268353
اكبر اكسیر
ظرفیت
پدر كه رفت
حیاط خانه ورم كرد
درخت توت پرید
حوض، عكس یادگاری شد
و ما، یك پراید خریدیم
و مجبور شدیم
ششمین عضو خانواده خود را
به خانه سالمندان ببریم!
خواهش
شیر مادر، بوی ادكلن میداد
دست پدر، بوی عرق
(گفتم بچهام نمیفهمم)
نان، بوی نفت میداد
زندگی، بوی گند
(گفتم جوانم نمیفهمم)
حالا كه بازنشسته شدهام
هر چیز، بوی هر چیز میدهد، بدهد
فقط پارك، بوی گورستان
و شانه تخم مرغ، بوی كتاب ندهد!
قلعه حیوانات
در كوچه، گوسفندم
در مدرسه، طوطی
در اداره، گاو
به خانه كه میرسم سگ میشوم
چوپانی از برنامه كودك داد میزند:
گرگ آمد! گرگ آمد!
و من كنار بخاری
شعر تازهام را پارس میكنم!
جاذبه
نیروی جاذبه
شاعران را سر به زیر كرده است
بر خلاف منجّمها كه هنوز سر به هوایند
تمام سیبها افتادهاند
و نیوتن، پشت وانت
سیبزمینی میفروشد
آهای، آقای تلسكوپ!
گشتم نبود، نگرد نیست!
ادارات
مثل روزنامهها، اول همه را سر كار میگذارند
بعد آگهی استخدام میزنند
بچههای وظیفه، یا شاعر شدهاند یا خواننده!
خدا را شكر در خانه ما، كسی بیكار نیست
یكی فرم پر میكند، یكی احكام میخواند
یكی به سرعت پیر میشود
و آن یكی مدام نق میزند:
مردهشور ریختت را ببرد
چرا از خرمشهر، سالم برگشتی؟!
اگر در پی نام و نشان شاعر اشعار بالا هستید شرح زندگینامه اش را از زبانش خودش بخوانید:
اكبر اكسیر. در چهارم اسفند 1332 در محله آبروان شهرستان مرزی آستارا به کوشش مامای محله(اجیر ننه) منتشر شد.
لیسانس ادبیات فارسی و دبیر دبیرستانهای آستارا بوده که در سال 1382 به افتخار بازنشستگی نایل آمده است.
با مشاعره در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد محل به شعر علاقه مند شد و با تعمیر و تغییر بیت های من درآوردی پا به دنیای
شعر گذاشت ، در تمام قوالب شعر سروده و در اکثر نشریات ادبی شعرهایش به چاپ رسیده است.
اولین شعرش در سال 47 در دختران – پسران به چاپ رسید که چون تمام شماره های رسیده به آستارا را خریداری کرد کسی از
چاپ شعرش مطلع نشد. دوره نوجوانی و جوانی اش با مجله جوانان آقای علیر طبایی سپری شد.
بعد پایش توسط رفیقان ناباب به سایر مجلات آن دوره کشیده شد.
در کنار پرداختن به شعر ، نقد ، طنز ، روزنامه نگاری و طراحی آرم را ادامه داده است.
شعر را تا سال 72 با چاپ اولین مجموعه اش در سال 61(در سوگ سپیداران/امیر کبیر) ادامه داده و از سال 72 تا 82 به
خواب زمستانی رفته است و ده سال در استراحت مطلق بوده و دست به شعر نزده تا اینکه با شعر فرانو در سال 82 با مجموعه
(بفرمائید بنشینید صندلی عزیز / نیم نگاه) به دنیای شعر برگشته و فعلا بعد از (زنبورهای عسل دیابت گرفته اند/82/ابتکار
نو) و مجموعه در دست انتشار (پسته لال ، سکوت دندان شکن است / انتشارات مروارید)گزیده شعرهای فرانویی را در دست
تدوین دارد. او با معرفی شعر فرانو با شعرشویی و شعرکثیف مبارزه نموده و با ترد دوم شخص مفرد مونث از شعر فارسی توجه به
اشیاء و محیط زیست و میراث فرهنگی را در شعر امروز به چالش کشانده و به زبان مردم از درد مردم می گوید با توجه به این
سخن آدونیس:
شعر به عبارتی واداشتن زبان به گفتن چیزهایی است که عادت به گفتن آنها نداشته
همکارم بقیه خبرها را به اطلاع می رساند:
اکبر اکسیر از نمای نزدیک
کد ملی2619593423 متولد 4/12/1332 شهرستان مرزی آستارا / لیسانس ادبیات فارسی – دبیر بازنشسته
دبیرستانهای آستارا / ازدواج با ملیحه نظمی1357 / حاصل ازدواج عرفان و ایثار
فعالیت های هنری: شعر – نقد – طنز – روزنامه نگاری – طراحی آرم
شروع به شعر از سال 1347 / در تمام قوالب کلاسیک و نو / همکاری با مطبوعات ادبی در سطح کشور
انتشار هفته نامه همشهری آستارایی سال 1358 تا شماره8 آثار:
- مجموعه شعر " درسوگ سپیداران" / 1361 / امیرکبیر(شامل شعرهای قبل از انقلاب / انقلاب و جنگ)
-"بفرمائید بنشینید صندلی عزیز" سال 1382 / نشر نیم نگاه تهران
- چاپ گزیده غزلیات میزا محمد رحیم طایر آستارایی با نام (طایر خیال) / 1384 / نشر گیلکان رشت
- "زنبورهای عسل دیابت گرفته اند" / 1385 / ابتکار نو برگزیده کتاب سال طنز از سوی دفتر حوزه هنری و یکی از نامزدان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش شعر86 / آماده تجدید چاپ
- "پسته لال – سکوت دندان شکن است" / آماده چاپ / انتشارات مروارید
- آماده سازی گزیده شعرهای فرانویی با نام "کانگوروها همه جا هستند"
- برنده مسابقه نقد سومین جشنواره انتخاب رسانه و خبرنگاران سال 83
- تاسیس کانون ادبی شعر و برگزاری شب های شعر و تشکیل حلقه ادبی فرانو