به گزارش خبرنگار جامعه جهان، متفاوت بودن، یکی از تفاوت های نسل جدید با والدینشان است. آنها می خواهند متفاوت باشند. این را از سبک زندگی و نوع پوشش آنها می توان به راحتی فهمید اما خاص تر از همه آنها مهریه های عجیب و غریبی است که برای خود در نظر می گیرند و غافل از این که این مهریه ها نمی تواند ضامن خوشبختی آنها شود.
علاقه شخصی
شاید ریشه بسیاری از این تفاوتها گرفتن یک ژست روشنفکرنمآبی باشد و این احساس که با داشتن مهریه ای متفاوت در برابر دیگران حس برتری پیدا می کند.
وقتی دختر جوانی مهریه اش را 1000 کیلو بال مگس قرار داده است می خواهد این حس را به اطرافیان خود منتقل کند که داماد حاضر است به خاطر وی تا سر کوه قاف هم برود و برایش 1000 کیلو بال مگس فراهم کند.
بعضی از این مهریه های نامتعارف و عجیب و غریب به علاقه شخصی زوج های جوان به شی خاص بر می گردد زن جوانی که استاد یکی از دانشگاههای تهران بود و مهریه اش که یک دستگاه پیانو بود وقتی به دادگاه آمد مهریه اش را به اجرا گذاشت دلیل تعیین این مهریه را چنین عنوان کرد (چون به موسیقی علاقه داشتم مهریه ام را یک پیانو قرار دادم و حالا هم مهریه ام را از همسرم می خواهم)!
«مینا» و «احمد» زوجی هستند که پس از 3 سال زندگی مشترک کارشان به دادگاه خانواده کشیده شد. او وقتی برای مطالبه مهریه خود که 100 لپ تاپ آخرین مدل تعیین شده بود، دلیل تعیین این مهریه را به قاضی دادگاه این طور عنوان کرد. «من مهندس کامپیوتر هستم و همان ابتدا این وسیله را به عنوان مهریه به خاطر علاقه ام به کامپیوتر تعیین کردم. اکنون هم مهریه ام را از شوهرم که به مواد مخدر اعتیاد دارد، مطالبه می کنم.»
عجیب ترین مهریه های سال
اما گاهی طرز فکر و قدرت خلاقیت بعضی از افراد مثال زدنی است و گاهی این موضوع پرونده های عجیبی را در دادگاه خانواده باز کرده است. بعضی مهریه های عجیبی که به قول مادربزرگ به عقل جن هم نمی رسد.
همین دو سه هفته پیش زنی به نام زلیخا به شعبه 268 دادگاه خانواده رفت و مهریهاش را اجرا گذاشت: 10 رأس آهوی وحشی. اگر این زن کوتاه نیاید و به خواستهاش پافشاری کند، مرد بیچاره باید کار و زندگیاش را ول کند و در کوه و دشت به شکار آهو برود.
زلیخا به قاضی دادگاه گفت: من و شوهرم در یکی از شهرستان های کوچک اطراف بوشهر زندگی میکردیم اما اداره شوهرم را به تهران منتقل کرد. از وقتی به تهران آمدیم رفتار شوهرم عوض شد، تا اینکه یک روز همسران همکارانش را به رخم کشید و گفت من عقب مانده هستم. از این حرفش خیلی ناراحت شدم و حالا مهریه ام را می خواهم.
اما خواندن این ماجرا نیز خالی از لطف نیست. این هم نوع دیگری است: عاشق هم شده بودیم. هر دو خانواده برای تفریح به شمال رفته بودیم و من در ساحل داریوش را دیدم. پسر خیلی خوبی بود. در آن چند روز مفصل با هم صحبت کردیم و وقتی به تهران آمدیم قرار ازدواج گذاشتیم. پدر و مادرهایمان مخالفتی نکردند وقتی از من درباره مهریه پرسیدند چون من و داریوش کنار دریا با هم آشنا شده بودیم، مهریهام را 5 هزار مرجان دریایی تعیین کردم.
آن روزها در ابرها سیر می کردم. چه می دانستم دعوایمان می شود. از کجا می دانستم تا این حد با هم اختلاف سلیقه داریم، مادر هیچ زمینه ای با هم تفاهم نداریم. کارمان شده دعوا و جنگ و جدال.
5هزار مرجان دریایی را که حق ام است میخواهم به اجرا بگذارم تا درس ادبی به شوهرم بدهم. اینها را زنی به اسم شیرین وقتی به دادگاه خانواده ونک آمده بود گفت و به این ترتیب اسمش در فهرست عروسانی با مهریه های عجیب ثبت شد.
از جانوران و آبزیان که بگذریم نوبت به مهریههای فرهنگی می رسد. عروس خانمی که مهریه اش یک دوره کامل آثار دکتر شریعتی بود، بعد از کلی جنجال و کشیده شدن کار به دادگاه تجدید نظر توانست طلاق بگیرد و البته در دقایق آخر قید فرهنگ را زد و مهریه اش را بخشید تا زودتر مراحل کار انجام شود.
البته مهریههای فرهنگی تری هم تا به حال در مجتمع قضایی خانواده ثبت شده است. مثلاً زنی که مهریه اش رونویسی از دیوان بابا طاهر بود در دادگاه اصرار کرد مهریه اش حفظ کردن دیوان حافظ است و حالا شوهرش باید این کار را انجام بدهد. البته چون این نمونه آخر ارزش مالی نداشت و طبق قانون مهریه باید حتماً ارزش ریالی داشته باشد دادگاه خودش برای تعیین مهریه جایگزین دست به کار شد.
ادامه دارد......