یكم- قهوه تلخ به رغم ریخت و پاش فراوان و خرج علیحده چیزی عاید تماشاچی نمی كند. مهران میرزای مدیری در قهوه تلخ افول كرد و جبران این خسارت معنوی بعید بلكه محال می نماید. خوب شد تلفزیون نخرید و الاپول بی زبان رعیت فی الجمله هدر می شد. طنز فاخر با لودگی فرسخ ها فاصله دارد. سوگمندم كه ذائقه تماشاچی هم نازل شده و همین ها را می پسندد.
دویم- چه بگویم از مختارنامه كه هر چه بگویم از وصف كامل آن قاصرم. وه كه چه می كند این خامه پخته داوودخان، میر عرصه تاریخ سازی و یكه اوستاد سینما توغرافی دینی، درد و بلایش نازل شود بر سر آن یكی «میر». بیان مختارنامه مشحون است از واژگان سترگ و مسحوركننده كه عامی و باسواد را اقناع می كند و درست در متن واقعه می نشاند. كیفیت فوطوغرافی، صحنه پردازی، حركت نماها، و بالاخره داستان، دو سه گردن از مسلسل امام علی بالاتر است. جزای او با سیدالشهدا و حشر و نشر او با اولیای الهی باد. پول تلفزیون در این یكجا هدر نشده است. دستشان درد نكند.
سوم- قیمه بلیط طیاره مضاعف شد و من یك لاقبا من بعد مجبورم با استر چالاك و یابوی ورزیده سفر كنم. الیوم عازم طهرانم تا فستیوال ملی مطبوعات را داوری كنم؛ لیكن یحتمل این آخرین سفری است كه با 50 هزار تومان دولتی از طریق جو به طهران می روم. این پول، 50 گرسنه را سیر و 60 ابن السبیل را به وطنش متصل می نماید. والله حرام است از این خرج ها كردن.
منبع:کیهان