• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 1011)
يکشنبه 28/9/1389 - 14:55 -0 تشکر 264082
چرا «قهوه تلخ» موفق نیست؟

فرق تأثیر طنز و کمدی بر مخاطب مثل تفاوت رضایت و لذت است

 

در قهوه‌ی تلخ مورخ تنها یک بار فنجان قهوه‌ای را به امید بازگشت به زمان حال می‌نوشد و دیگر شاهد هیچ اقدامی از او در این جهت نیستیم. از سوی دیگر دلیل تلاش او برای تغییر تاریخ مبهم است. درباریانی که او در بین آنهاست تا مغز استخوان فاسدند و پادشاهشان ابله و بی‌کفایت است و هیچ معلوم نیست که او چرا آنها را به آغامحمدخان قاجار که دست‌کم پادشاهی باکفایت است، ترجیح می‌دهد

 

قهوه‌ی تلخ پدیده‌ی امسال شبکه‌ی ویدئویی و پرفروش‌ترین محصول فرهنگی سوپرمار‌کت‌های کشور است. سریالی که پیش از عرضه‌اش طرفداران زیادی پیدا کرد و صفحات ویژه در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی برای حمایت از آن و کارگردانش تشکیل شد. حالا هم که با استقبال خوبی مواجه شده و طرفداران خاص خودش را دارد. بااین‌همه معتقدم که استقبال از این سریال برخلاف توفیق دیرپای پاورچین و شب‌های برره موسمی است و در گذر زمان و کمرنگ‌شدن حواشی، ضعف‌های داستانی و ساختاری آن بیشتر نمود پیدا می‌کنند. با توجه به معرفی این سریال از سوی یکی از فیلمنامه‌نویسانش به عنوان طنزی فاخر، شریف و ماندگار، بد نیست اشاره‌ی کوتاهی به تفاوت طنز و کمدی داشته باشیم.

داستان در اثر طنز خیلی جدی روایت می‌شود، گوینده و نویسنده طوری وانمود می‌کند که گویی هیچ‌چیز غریب و بامزه‌ای در داستانی که می‌گوید وجود ندارد. از نمونه‌های آثار طنز در حوزه‌ی ادبیات می‌توان به دن‌کیشوت سروانتس و کاندید ولتر و در عرصه‌ی سینما به فارگو (برادران کوئن) و پالپ‌فیکشن (تارانتینو) اشاره کرد. اما در یک اثر کمدی با حکایت دیگری سروکار داریم. از آنجا که در کمدی یا فکاهه هدف اصلی خنداندن است وضعیت کمدی‌نویس یا کمدی‌ساز درست مثل کسی است که برای شما جوک تعریف می‌کند: او معمولا قبل از شروع حکایت به شما می‌گوید که این بامزه‌ترین چیزی است که در عمرش شنیده و مدام در حال تعریف‌کردن آن می‌خندد و احتمالا بیشتر از سایرین به چیزی که تعریف می‌کند می‌خندد. گاهی اوقات وقتی می‌بیند قسمتی از ماجرا با استقبال حضار مواجه شده با تأکید و اغراق بیشتری آن قسمت را تعریف می‌کند.

طنز یک اثر هنری است؛ یک اثر عالی و ظریف هنری. طنزنویس با کلمات همان کاری را می‌کند که موسیقی‌دان با نت و نقاش با رنگ انجام می‌دهد. تنها هنرمند می‌تواند اثر طنز خلق کند. در سوی دیگر کمدی یک فن است. فن استفاده‌ی بجا از لهجه، تکیه‌کلام‌های تکرارشونده، شوخی با مضامین روز، میمیک‌های مضحک چهره و حرکات فیزیکی اغراق‌شده در جهت خنداندن بیشتر مخاطب. زیربنای اثر طنز یک جهان‌بینی خاص است و با توجه به خاستگاه فلسفی طنز، انگیزش تفکر ـ تفکر توأم با تبسم ـ هدف اصلی آن است. کمدی در عالی‌ترین شکل خود ـ مانند نمایشنامه‌ی خسیس مولیر یا کمدی‌های شکسپیر ـ در سطح حرکت می‌کند و در نهایت تنها نقدی عامه‌پسند است بر خصوصیات ناپسند افراد و رسوم غلط یک جامعه. فرق تأثیر طنز و کمدی بر مخاطب مثل تفاوت رضایت و لذت است. عنصری از تفکر در رضایت مستور است که در لذت نیست.

فیلمنامه‌نویسان قهوه‌ی تلخ به سبک پیمان قاسم‌خانی در نگارش این سریال از شیوه‌ی او یعنی وام‌گیری سوژه‌ی اصلی از اثری دیگر (بدون ذکر نام اثر) استفاده کرده‌اند. شروع قهوه‌ی تلخ و رمان ماشاء‌الله‌خان در بارگاه هارون‌الرشید تقریبا یکسان است. در آن رمان، یک کارمند بانک که به تاریخ و به‌خصوص دوره‌ی حکومت هارون‌الرشید علاقه دارد با کمک یک مرتاض رمال به آن زمان سفر می‌کند و در بدو ورود دستگیر و محکوم به قطع سر با تیغ جلاد می‌شود. در قهوه‌ی تلخ یک استاد تاریخ که در مورد وقایع فاصله‌ی زمانی بین سقوط سلسله‌ی زندیه و به‌قدرت‌رسیدن آغامحمدخان قاجار تحقیق می‌کند پس از آشنایی با یک فالگیر و نوشیدن یک فنجان قهوه، در زمان سفر می‌کند و در بدو ورود، دستگیر و محکوم به قطع سر با تیغ جلاد می‌شود.

 

در کمدی‌های سفر در زمان که نمونه‌ی کلاسیکش یک یانکی در بارگاه آرتورشاه مارک تواین است و نمونه‌ی دم‌دستش همان کتاب ماشاءالله‌خان است، جنبه‌ی کمیک و جذاب داستان بر اساس تضاد فرد سفرکرده در زمان - چه از لحاظ گفتاری و چه رفتاری- با افراد دوران قدیم است. به بیان دیگر این تضاد و تناقض است که لحظات کمدی کار را شکل می‌دهد. تأثیر‌پذیری شدید نویسندگان سریال از شب‌های برره باعث شده که آنها از این نکته‌ی ظریف غافل باشند: در حالی که در شب‌های برره با دیستوپیا (خراب‌آباد)ی معاصر شخصیت اصلی سروکار داریم، در قهوه‌ی تلخ داستان در دیستوپیایی می‌گذرد که از لحاظ زمانی دویست سال با جامعه‌ی شخصیت اصلی فاصله دارد.

شخصیت‌های دربار نه‌تنها به سبک زمان معاصر صحبت می‌کنند بلکه از اصطلاحات کوچه و خیابان مانند «بروبچس»، «عددی نیستی» و «سه‌کردن» استفاده می‌کنند و در جایی پادشاه در مورد دلیل سریع برگشتنش از سن‌پترزبورگ توضیح می‌دهد: «به درشکه‌چی گفتیم گازش رو بگیره» (توجه داشته باشید که جنس کمدی غالب قهوه‌ی تلخ فانتزی است نه ابزورد). در حقیقت ناخودآگاه برای بیننده این ذهنیت ایجاد می‌شود که این اشخاص نقش افرادی را که در قدیم زندگی می‌کنند، بازی می‌کنند و خود به‌نوعی مسافر زمان هستند. ایراد دیگر داستان مربوط به کنش‌های مورخ است، در چنین داستان‌هایی معمولا فرد در بدو ورود سعی می‌کند به هر طریقی شده به زمان حال برگردد اما در اواسط کار به‌خاطر ایجاد یک ارتباط عشقی و یا پی‌بردن به نیکی مردمی که به میان آنها سفر کرده، تصمیم می‌گیرد سیر وقایع را تغییر دهد.

 

در قهوه‌ی تلخ مورخ تنها یک بار فنجان قهوه‌ای را به امید بازگشت به زمان حال می‌نوشد و دیگر شاهد هیچ اقدامی از او در این جهت نیستیم. از سوی دیگر دلیل تلاش او برای تغییر تاریخ مبهم است. درباریانی که او در بین آنهاست تا مغز استخوان فاسدند و پادشاهشان ابله و بی‌کفایت است و هیچ معلوم نیست که او چرا آنها را به آغامحمدخان قاجار که دست‌کم پادشاهی باکفایت است، ترجیح می‌دهد. شاید پاسخ داده شود که او می‌خواهد با تغییر تاریخ در زمان حال برای خود اسم‌و‌رسمی کسب کند اما این دلیل تنها زمانی منطقی جلوه می‌کند که او شیوه‌ی مناسب و مطمئنی برای بازگشت به زمان حال پیدا کرده باشد که چنین چیزی را در سریال نمی‌بینیم.

 

مشکل دیگر کار به ساختار آن بازمی‌گردد در قهوه‌ی تلخ با ساختار یک داستان دنباله‌دار مواجه نیستیم. شما می‌توانید مثلا بدون دیدن قسمت هفتم و هشتم، قسمت نهم را ببینید و چیزی را نیز از دست ندهید. در سریالی با داستانی دنباله‌دار شاهد یک خط داستانی اصلی و چند داستان فرعی هستیم ـ سریال 24 که تقریبا هم‌زمان با این سریال در سوپرمارکت‌ها عرضه شده یک نمونه‌ی درخشان از این الگوی معمول است ـ اما در قهوه‌ی تلخ داستان ممتدی در کار نیست. شخصیت اول داستان همانند قهرمان روزنامه‌نگار شب‌های برره در وضعیتی گرفتار شده و داستان به شکل اپیزودیک و با روایتی ایستا ماجراهای تکرارشونده‌ی جدل‌های کلامی پادشاه زورگو، زنان ابله حرم‌سرا و درباریان سالوس را روایت می‌کند.

 

نکته‌ی دیگر عدم شخصیت‌پردازی در قهوه‌ی تلخ است. سیامک انصاری دقیقا نقشش در برره را تکرار می‌کند. به‌جای این‌که روزنامه‌نگار باشد، مورخ است. اما تمام کنش‌هایش، اعتراض‌هایش و حتی چشم‌گرد‌کردن‌هایش در مواجهه با بلاهت اهالی دربار جهانگیرشاه مشابه رفتار و گفتارش در آن سریال است. سایر افراد حاضر در سریال صرفا تیپ هستند: پادشاه زورگوی خوش‌گذران سبک‌مغز، درباریان چاپلوس پول‌پرست و زنان ابله وراج سیاس که در این سال‌ها در ده‌ها فیلم و سریال تاریخی به همین سبک‌و‌سیاق شاهد حضورشان بوده‌ایم.

 

 

منبع:سینمای ما,حسین یعقوبی

 

 

 

يکشنبه 28/9/1389 - 15:2 - 0 تشکر 264088

سلام
منم ازش اصلا خوشم نمیاد خیلی فیلم بیخودیه حیف وقتی که صرف دیدن این فیلم بشه

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

يکشنبه 28/9/1389 - 15:3 - 0 تشکر 264089

تقریبا میشه گفت كه پادشاهان قدیم  خوشگذران و غافل از اوضاع مملكت بودند

يکشنبه 28/9/1389 - 20:0 - 0 تشکر 264219

من هم بانظر شما موافقم .البته خیلی کاز کسانیکه در عرصه سیاست نقش داشتند را به تمسخر گرفته .همان قسمتی که بلوتوث در زندان روی تخت خوابیده فکر میکنم فهمیده باشید

يکشنبه 28/9/1389 - 21:3 - 0 تشکر 264249

بعید می دونم زیاد موفق نبوده باشه

راز یک زندگی زیبا این است

که امروز با خدا گام برداری

و برای فردا به او اعتماد داشته باشی.....

يکشنبه 28/9/1389 - 21:18 - 0 تشکر 264261

با سلام
البته همیشه همینطوریه - کارهای پرطرفدار رو کم طرفدار جلوه میدن و کارهای کم طرفدار رو پر طرفدار
---
همون خط اول که به رنگ آبی گفته یه بار قهوه میخوره تا برگرده به گذشته و دیگه کاره دیگه ای انجام نمیده خودش جای کلی بحث داره ... مثلا اگه بخواد طرف تا آخر فیلم همش دنبال قهوه باشه که برگرده خوب بیهوده هست
و اگه طرف با همون قهوه هم بر میگشت به زمان حال بازم بیهوده بود...

حالا این نقد رو هم داشته باشید:
در فیلم اخراجی های 2 زمانی که هواپیمای ایرانی رو یه آدم دست و پا چلفتی میدزده رو هم باید 99 درصدتون دیده باشید
نه؟؟؟
خوب حالا یعنی بین اون همه آدم سرنشین توی هواپیما یه نفر پیدا نشد که دست به یه عملیات بزنه
حالا نتیجش فوقش بمب راست میبود و میترکید و یا اینکه یارو رو میگرفتن و به مسیر خودشون ادامه میدادن ولی کسی همچین کاری نکرد و 100 تا مسافر به دست یه آدم دزدیده شدن ....

اگه همچین حالتی رخ میداد و بمب میترکید و یا یارو رو میگرفتن خوب طبیعتا فیلم بیهوده بود مثه همین که در فیلم قهوه تلخ طرف از اول فیلم تا آخره فیلم دنبال برگشتن به آینده باشه

پس چرا کسی به این اون فیلم اخراجی ها ایراد نگرفت؟؟!
بیشتر فکر کنید به مثال ها

موفق باشید.

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.