سخنرانی دکتر عزت الله فولادوند در مورد ترجمه
"ولی ترجمه چیست؟"
ضمن سخنان خود پرسید "ولی ترجمه چیست؟" و خود بدین شکل پاسخ داد:
پاسخ ساده برگرداندن مطلبی از یک زبان به زبان دیگر است. اما این پاسخ، چنانکه می دانیم کافی و وافی نیست.
امروز با سیل ترجمه هایی – چه در ادبیات و چه در علوم – مواجهیم که حتی با کمال حسن نیست و با فراخ ترین حوصله و استوارترین اراده نه می توانیم آنها را بخوانیم و نه اگر خواندیم طرفی بر می بندیم. واژه ها گنگ و نا مأنوس، عبارت ها درهم پیچیده، نحو زبان تباه شده – و حاصل معجونی که به بهای کاغذی که روی آن به چاپ رسیده نیز نمی ارزد.
می گویند اینان هم انسانند؛ باید بنویسند تا یاد بگیرند. ولی همین استدلال را شما از لوله کشی که از نادانی خانۀ شما را غرق آب کند، یا راننده ای که شما را در نتیجۀ تصادف به بیمارستان بفرستد، به هیچ روی نخواهید پذیرفت.
هیچ عاقلی دست به عمل لغو یا، به اصطلاح امروزی ها، فعل عبث نمی زند. به قول یعقوب لیث صفاری در تاریخ سیستان: "چیزی که من در نیابم چرا باید گفت." ولی زیان مترجمان خام دست اگر به این حد هم محدود می شد، باز ما حرفی نداشتیم.
عیب کار این است که خوانندۀ عادی پس از یکی دو بار دست و پنجه نرم کردن با اینگونه ترجمه ها و سرخورده از میدان بازگشتن، بسا دیگر از خواندن بیزار می شود. رکود غم انگیز بازار کتاب در ایران را نباید فقط به پای سخت گیری مصادر امور و جیب خالی مردم نوشت. در چنین وضع آشفته ای کتاب خوب هم آسیب می بیند – بویژه امروز که حریفان توانمند و قدری همچون ماهواره و اینترنت هم وارد معرکه شده اند.
بنابراین باز می گردیم به سوال اصلی و می پرسیم ترجمه چیست؟ همه هم داستان اند که مترجم باید به زبان مبدأ و مقصد و موضوع مسلط باشد. ولی با این بیان، ترجمه با حداقل نیازهای آن تعریف می شود، و کمتر کسی است که بجز در مورد پیام های کوتاه بازرگانی یا صنعتی از خواندن ترجمه ای بر پایۀ این حد اقل، خرسندی خاطری حاصل کند.
اگر ترجمه صرفا علم بود، قاعدتا می بایست به همین تعریف اکتفا کنیم. بسیار پیش می آید که از خواندن ترجمه ای احساس می کنیم که چیزی در آن کم است و با متنی خشک و بی روح رو به رو شده ایم و نمی توانیم با نویسنده، به اصطلاح، ارتباط برقرار کنیم. پس ضروری است که نکتۀ دیگری نیز به تعریف بیفزائیم و بگوییم: ترجمه انتقال پیامی از یک زبان به زبان دیگر است با حفظ روح متن اصلی و ایجاد تأثیری هم ارز در خوانندۀ زبان مقصد.
و اینجاست که پای هنر ترجمه به میان می آید، و می گوییم ترجمه باید علاوه بر صحت و امانت و سلاست، به روح و احساس متن اصلی وفادار بماند و آن را به خوانندۀ زبان مقصد القا کند.
منبع: جدید آنلاین