"شیمیزو" چهره واقعی امپراتور را فاش کرد
تیمهای حاضر در مرحله نهایی رقابتهای جام ملتهای آسیا با بهره گیری از تمام پتانسیل خود در تلاشند تا زمینه موفقیت تیم ملی فوتبال کشورشان را در این دوره از رقابتهای فراهم سازند، تیم ملی ایران نیز به عنوان یکی از تیمهای حاضر در این مرحله امیدوار است تا با به کارگیری از تمام داشتههای خود زمینه موفقیت فوتبال ایران در این تورنمنت بینالمللی را مهیا سازند،اما در شرایطی که همه انتظار دارند در این برهه زمانی فوتبال ایران با تفکرات افشین قطبی مسیر موفقیت را در پیش بگیرد سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بدون توجه به موقعیت حساس موجود در اندیشه آینده کاری خود به سر میبرد و برای این که پس از رقابتهای جام ملتهای آسیا با موقعیتی مطلوب رو به رو شود از چند هفته پیش توسط تلاشهای مدیر برنامه ایرانی – آمریکایی خود با تیم فوتبال شیمیزو ژاپن وارد مذاکره شد و پس از توافق دو طرفه با مدیران این باشگاه ژاپنی قرارداد رسمی با این تیم امضا کرد تا در عین ناباوری در حالی که در استخدام فدراسیون فوتبال به سر میبرد با یک باشگاه ژاپنی هم قرارداد همکاری امضا کند.
اقدام غیر حرفهای قطبی در آستانه رقابتهای جام ملتهای آسیا حرف و حدیث بسیاری زیادی را به دنبال داشته به گونهای که کارشناسان و منتقدان شناخته شده فوتبال ایران حرکت قطبی را مصداق بارز رفتارهای غیر حرفهای یک مربی دانستند و صراحتا اعلام کردند که افشین قطبی با انجام این حرکت نشان داد هیچ شاخصهای از یک مربی بینالمللی ندارد چون اگر او به عنوان یک مربی حرفهای عمل میکرد هرگز حاضر نمیشد در شرایطی که با فدراسیون فوتبال قرارداد رسمی دارد با تیم دیگری وارد مذاکره شود.
بنا به اعلام کارشناسان فوتبال ایران در هیچ کجای جهان یک مربی طراز اول بینالمللی هرگز حاضر نمیشود در حالی که با یک تیم بزرگ همکاری دارد قبل از اتمام مدت قراردادش با تیم دیگری وارد مذاکره شودو با تیم جدیدش قرارداد رسمی امضا کند، شاید اکثر مربیان طراز اول فوتبال جهان در پایان قرارداد خود با یک تیم معتبر با پیشنهادات متعددی رو به رو باشند اما هرگز مرتکب این اشتباه فاحش نمیشود که پیش از اتمام قراردادش این مساله را رسانهای کند و با تیم جدیدش قرارداد امضا کند.البته ذکر این نکته ضروری است که برخی مربیان هم با نادیده گرفتن این اصل همانند افشین قطبی رفتار میکنند که رفتار این افراد مورد انتقاد تند کارشناسان قرار میگیرد و همانگونه که امروز همه به افشین قطبی کنایه میزنند که رفتار او به هیچ وجه حرفهای نبوده با مربیانی که مرتکب چنین اقدامی میشوند آنها را به خاطر تفکرات غیر حرفهای مورد سرزنش قرار میدهند.
با این حال برخی منتقدان سرمربی تیم ملی بروز چنین رفتاری از سوی قطبی را نشانه ضعف و ناتوانی وی در عرصه مربیگری میدانند چون این عده بر این باورند که اگر افشین قطبی نسبت به تواناییهای خود تردید نداشت هرگز حاضر نمیشد پیش از شروع رقابتهای جام ملتهای آسیا با تیمی وارد مذاکره شود و با سراسیمگی قرارداد خود را با این تیم امضا کند، اگر وی به توانااییهای خود ایمان داشت و خود را یک مربی بینالمللی میدانست تلاش میکرد با تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا به خوبی نتیجه بگیرد و پس از کسب نتیجه مطلوب در جام ملتهای آسیا با پیشنهادی خیره کننده تر به تیم دیگری ملحق میشد اما ترس از ناکامی در جام ملتها و از دست رفتن پیشنهادهای دندان گیر سبب شد قطبی نقاب از صورت بردارد و همانند یک مربی آماتور از حول حلیم به درون دیگ بیفتد و پیش از شروع رقابتهای جام ملتها پای برگه قراردادش جدیدش را امضا کند.
به طور قطع افکارعمومی فراموش نکردند که او چگونه پس از اخراج از باشگاه پرسپولیس در دومی سال حضورش در کادر فنی پرسپولیس با چه شرایطی دست و پنجه نرم کرد؛ او که مدعی بود پیشنهادات متعددی پیش روی او قراردارد پس از قطع همکاری با پرسپولیس ماها در حسرت یک پیشنهاد معمولی ماند تا شاید بتواند به عنوان سرمربی در تیمی عربی در کشورهای حاشیه خلیج همیشگی فارس فعالیت کند اما کارنامه ضعیف او در مربیگری سبب شد هیچ تیمی به سراغ او نیاید تا امپراتور رویاها در حسرت مربیگری خارج از این بماند. شاید همین عامل باعث شد او در این برهه با سراسیمگی بسیار به پیشنهاد تیم شیمیزو پیشنهاد مثبت دهد تا پس از پایان رقابتهای جام ملتهای آسیا به عنوان یک مربی ناکام بیکار نام نگیرد.
رفتار افشین قطبی هرچند اقدامی تعمق برانگیز و غیر حرفهای به شمار میرود و درک آن کمی سخت است اما میتواند برای مدیران فوتبال ایران درسی خوبی باشد که از این پس پیش از انتخاب سرمربی تیم ملی همه شاخصههای گزینه خود را در نظر بگیرند که آیا وی لیاقت لازم برای هدایت تیم ملی را دارد یا تنها در اندیشه سودجویی از عنوان سرمربیگری تیم ملی ایران است،در این واقعیت کوچکترین تردیدی نیست که افشین قطبی هرگز مربی بزرگی نبوده و از این پس هم نخواهد بود چون وی هیچ گاه مانند یک مربی بزرگ و طراز اول در کادر فنی تیم ملی ایران عمل نکرد چون قبل از آن که به موفقیت فوتبال ایران فکر کند به فکر موفقیت خود بود تا شاید از این جایگاه برای خود نردبان ترقی بنا کند، که در شرایط کنونی همین گونه نیز شد و او با حضور ناموفقش در تیم ملی فوتبال ایران برای خود و همکاران مربینما( پیت بیوتر، ابه کنوپ) خود رزومه سازی کرد تا بزرگ ترین خدمت را به خود و دوستانش کرده باشد.
از امروز بیست و هفت روز تا شروع رقابتهای جام ملتهای آسیا باقی مانده است؛ فوتبال ایران با ناکامامیها سریالی در بازیهای نوجوانان، جوانان و امید حالا منتظر شنیدن خبرهای امیدودار کننده است تا بار دیگر افکارعمومی این واقعیت را درک کنند که فوتبال ایران هم میتواند برای کشور افتخارآفرین باشد،هرچند با وجود چنین کادری در راس تیم ملی بزرگسالان تحقق این انتظار کمی سخت و دور از دسترس است اما با تکیه بر تعصب و غیرت بازیکنان ایرانی دستیابی به این موفقیت زیاد هم سخت نیست، موفقیتی که اگر حاصل شود بدون تردید کوچکترین تعلقی به امپراتور شکست ندارد.