یكی از بهترین روشها برای یادگیری و اقدام به ساخت فیلم مستند، بررسی دیدگاههای مختلف نسبت به موضوعات مستندسازی است. برای این منظور هم، یكی از مؤثرترین راهها نظرخواهی از دیگران درباره موضوع مورد نظر است. بسیار پیش آمده كه مستندساز ایده اولیه خود را پیش از اقدام به ساخت برای دیگران مطرح و در جواب، پیشنهاداتی دریافت كرده كه بهطور كامل نگاه او را نسبت به سوژه تغییر داده است.
درست است كه فرآیند آفرینش هنری بسیار شخصی و فردی است، اما این فردیت كوچكترین نسبتی با خودمحوری و بستن ذهن روی دیدگاههای مختلف و بویژه مخالف ندارد. آن فردیتی كه منجر به آفرینش اثر هنری میشود، فردیتی است آگاهانه و انتخاب شده، نه فردیتی كه ریشهاش جزمیت و تعصب باشد. مشورت و استفاده از نظرات دیگران هیچ منافاتی با نگاه هنرمندانه شخصی به پدیدهها ندارد، چراكه قرار نیست فیلمساز بنای كار و فعالیت خود را بر اجرای مو به موی نظر دیگران قرار دهد، بلكه پیشنهادهای خوب ناشی از مشاوره برای یك مستندساز واقعی، حكم شهد گل را دارد. این هنرمند است كه از این شهدها عسل تولید میكند، وگرنه هیچ شهد گلی به تنهایی عسل نیست، هر چقدر هم كه گوارا و مطبوع باشد.
سنتی هست در سینما به نام پیش نمایش كه امروز كمتر به آن توجه میشود. زمانی رسم بر این بود كه فیلمساز نه فقط در مرحله ایده و طرح اولیه، بلكه حتی پس از ساخت كامل فیلمش باز خود را بینیاز از نظرات دیگران نمیدید و با نمایش خصوصی فیلم برای جمعی از مخاطبان، بازتابهای اثرش را محك میزد و قبل از اقدام به پخش عمومی، آخرین پیشنهادها و انتقادها را هم پذیرا میشد و نظرات وارده را برای بهتر شدن كار خود به كار میبست. به واقع اگر بپذیریم كه هنر لاجرم در ارتباط با مخاطب –عام یا خاص- است كه معنا پیدا میكند، اذعان خواهیم كرد كه تامین نظر مخاطب یكی از مهمترین فاكتورهایی است كه هنرمند، بویژه مستندساز باید به آن اهتمام ویژه داشته باشد.
كار هنرمند و بخصوص مستندساز صرفا الهام از واقعیات عینی و خارجی نیست، بلكه الهام از زاویه دیدهای گوناگون به امور واقعی است یا به عبارت دیگر، الهام از وقایع ذهنی و درونی هم بخشی مهم از فرایند آفرینش هنری است. ارائه تضمین هم به همین دلیل وارد ادبیات شده و به تبع آن به دیگر هنرها هم سرایت كرده است. امروز كمتر فیلمسازی است كه به طور مستقل اقدام به ساخت اثر كند و به آثار هنری قبل از خود نگاهی نداشته باشد. این تأثیرپذیری از گذشتگان دستكم به صورت ناخودآگاه همواره در عالم هنر وجود داشته است. مستندسازی هم از این قاعده كلی مستثنا نیست كه برای ساخت فیلم مستند هم مواجهه با دیدگاههای مختلف نسبت به موضوعات گوناگون، اصلی ضروری است.
آنچه گذشت مقدمهای بود برای كاری كه ما در اینجا قصد انجامش را داریم. این بار میخواهیم بحث كارگاهی در باب فیلم مستند را اختصاص بدهیم به برشمردن برخی زاویه دیدهای ممكن در مورد یك موضوع بخصوص كه مناسبت اصلی این روزهاست، یعنی ماه محرم و سنت سوگواری و عزاداری بویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا. آنچه در پی میآید قرار است حكم پیشنهادهایی را برای مستندسازی با موضوع محرم داشته باشد؛ پیشنهادهایی كه میتوانند ایدهدهنده باشند برای فیلمسازی كه علاوه بر وقایع عینی، به زوایای دید هم اهمیت میدهد و از این دسته وقایع نیز برای آفرینش خود الهام میگیرد.
محرم برای ما ایرانیان ماه منحصر به فردی در میان دیگر ماههای سال است. ماه اشك و ماتم است و ماه سیاه پوشیدن برای واقعهای كه قرنها از زمان رخ دادن آن میگذرد. همین خود، مهمترین دلیل برای اهمیت این ماه و سنتهای به پا داشته شده در آن است. آن هم برای مستندسازی كه به جای نمایش دادن چیزهای عجیب و غریب و دور از دسترس، به دنبال بازشناسی امور عادی است. اغراق نیست اگر بگوییم محرم، چه از نظر تاریخی آن و چه از نظر آیینهای امروزی برای مستندسازی كه به فرهنگ ایرانی و اسلامی خویش توجه دارد، بهترین گزینه و جامعترین سوژه ممكن است. محرم موضوعی است كه برای اغلب شیوههای مستندسازی، ماده تصویری متنوع و درونمایه محتوایی فراوان دارد. با موضوع محرم، هم میتوان مستند شكلگرای غیركلامی، آرشیوی، بازسازی و نمایشی، میراث فرهنگی، پرتره، خبری، تاریخی، اجتماعی و مردمشناختی و هم انواع و اقسام مستندهای تلویزیونی مثل برنامه گفتگومحور، برنامه تركیبی، مجله تلویزیونی، برنامه گزارشی زنده و.... ساخت. بسته به اینكه از چه زاویهای به این ماه و رخدادهای نادر آن نگاه كنیم، مستندی كه خواهیم ساخت، متفاوت خواهد بود.
ممكن است نگاهمان در مستندسازی مبتنی بر آنچه هست باشد نه آنچه باید و مثلا به دنبال آن باشیم كه تاریخچه فرهنگ و تمدن كشور را شناخته و به مخاطب خود معرفی كنیم بدون هیچگونه قضاوت ارزشگذارانه و بدون هیچگونه تفسیر و تاویل شخصی و فقط به این منظور كه در انتقال این دانستنیها به آیندگان و در حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی خود نقشی ایفا كرده باشیم. آیا میتوانیم از تاثیرات واقعه كربلا بر فرهنگ و تمدن ایران پس از اسلام چشم بپوشیم؟ آیا میتوانیم سردمدار حفظ میراث فرهنگی باشیم، اما نسبت به آیینهایی همچون نخلگردانی، پردهخوانی و تعزیه یا هنرهایی همچون نقاشی قهوهخانهای بیتفاوت باشیم؟ آیا میتوانیم از معماری اسلامی ایران دم بزنیم اما تكیههایی همچون تكیه به یادمانده دولت یا تكیه بهجای مانده امیرچخماق یزد را نادیده بگیریم؟ هر كدام از اینها میتوانند به تنهایی موضوع یك مستند میراث فرهنگی ارزشمند با محوریت مساله محرم و سوگواری برای سیدالشهدا(ع) باشند.
ممكن است نگاهمان جامعهشناسانه باشد و مردمشناختی. در اینصورت آیا میشود نسبت به یكی از فراگیرترین و در عین حال وحدتبخشترین رفتارهای اجتماعی مردم در اقصا نقاط كشور كه به طور خاص در این ماه ظهور و بروز مییابد، بیتفاوت بمانیم؟ بزرگ و كوچك، پیر و جوان، زن و مرد، نخبه و عامی، دانشجو و كارگر، عالم و تاجر، عابد و عارف، زاهد و عاشق، فیلسوف و هنرمند، رئیس و مرئوس، شاكی و متهم، حتی دزد و قاتل و بزهكار، همه در این ماه نمایندگانی برای شركت در آیین سوگواری و عزاداری دارند. بنابراین پیداست كه محرم برخلاف ماهی همچون ماه مبارك رمضان، صرفا مناسبتی مذهبی نیست و جنبه اجتماعی آن به مراتب بالاتر از یك آیین عبادی و معنوی صرف است. هر كدام از تقابلهای بالا میتوانند فراهم كننده زمینه روایی جذاب و دراماتیك برای ساخت فیلم مستند باشند.
ممكن است نگاهمان به پدیدهها تاریخی و فلسفی باشد. در آن صورت هم از واقعهای مهم همچون واقعه كربلا نمیتوان بسادگی گذشت و از آن متاثر نشد. شهادت سیدالشهدا و 72 یار او از منظر تاریخ، رخدادی حقیقتا بیسابقه و از منظر فلسفه، پدیدهای عمیقا شایسته توجه و تامل است؛ چراكه شهادت، اساساً انتخابی است آزادانه و از روی اختیار، قرین با شناخت و به دور از هر گونه شائبه خودپرستی و خودستیزی. خودپرستی، انسان را به حفظ جان خویشتن ـ به هر قیمت ممكن ـ ترغیب میكند و خودستیزی، آدمی را به یاس و ناامیدی و سرانجام به خودكشی برای هیچ و پوچ فرامیخواند. و شهادت از این هر دو مبراست. شهادت حتی از فدا كردن خویش برای دیگران یا همان ایثارگری هم فراتر است. شهادت فنای فیالله است و ریشه در عشق و عرفان و سودای وصل دارد. میتوان مستندی ساخت كه فارغ از هر موضوع دینی و مذهبی یا اجتماعی و آیینی، صرفا به محرم از دیدگاه تبلور حقیقتجویی انسان و جاودانگی انسان در زمان بنگرد.
محرم حتی برای آنها كه نگاه زیباییشناسانه را مقدم بر دیگر نگاهها میدانند، عرصهای جدی برای مستندسازی است. چنانكه میدانیم مستند شكلگرای غیركلامی كه بیش از دیگر انواع مستند با زیباییشناسی تصویر سر و كار دارد بشدت وابسته به موسیقی است، چراكه جای خالی كلام را در این گونه مستندها، موسیقی پر میكند. جورچینی موسیقی با تصویر در مستند شكلگرای غیركلامی از مهمترین فاكتورهای موفقیت در این گونه خاص از مستندسازی است، چنانكه حتی میگویند كار این نوع مستند، بیشتر كشف و بیان موسیقی درونی تصاویر است. محرم به پشتوانه درونمایه دراماتیك واقعه كربلا و نیز به پشتوانه استمرار آیینهای عزاداری در طول سالیان دراز توسط مردمانی با فرهنگهای مختلف، بهرهمند از انواعی موسیقی ویژه شده كه به تنهایی تداعیگر صحنههای گوناگونی از واقعه كربلا و نیز از سنت پایدار سوگواری در ماه محرم است. این موسیقی تداعیگر، بهترین جایگزین كلام در مستندهایی است كه تصاویرشان را رخدادهای مربوط به ماه محرم تشكیل میدهند.
و بالاخره روشن است كه اگر برای مستندسازی نگاه دینی و مذهبی داشته باشیم و از میان مفاهیم مذهبی هم بیشتر شعائر دینی مدنظرمان باشد، در آن صورت نیز برای ساخت فیلم مستند، سوژهای بهتر از ماه محرم و عزاداری و سوگواری برای شهدای كربلا نخواهیم داشت.
منبع: سایت تبیان زنجان