• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 11679)
دوشنبه 15/9/1389 - 10:25 -0 تشکر 258418
▓••اشعار عاشورایی•• ▓

من که غیر از تو کسی یاری ندارم یا حسین

برتـو وبر لطــف تــو امـیدوارم
یا حســـین

هرکجا وصف گل است از خار هم آید سخن

تو گـل زهـرا ومن، پای تو خارم
یا حسین

دردم جـان دادنـم ای جـان زهـرا! برسـرم

یک قدم بگذار، من چشم انتظارم
یا حسین

افتـخارم بس که عـمری سـاکن کوی توام

از تو باشد نی زمن،این افتخارم
یا حسین
 

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
دوشنبه 15/9/1389 - 10:26 - 0 تشکر 258420

عمریه نشسته ام بر سر خانت یا حسین

می دهم هر روز و شب از دل سلامت
یا حسین

همه زندگیم بسته به یک نگاه تو

زده ام تموم قلبم به نامت
یا حسین

مهربون ارباب من ای گل ناز فاطمه

می کنم نام تو را همیشه بر لب زمزمه

می دونی عاشقتم دیوونتم حیرونتم

هر چی با اسم شما حال می کنم بازم کمه

عمریه این دلم گره زدم به کوی تو

بگذار تا که شود قبله من ابروی تو

نکنه ردم کنی تو را به جان زینبت

به خدا من نروم تا به ابد ز کوی تو

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
دوشنبه 15/9/1389 - 10:28 - 0 تشکر 258421

محرم آمد و دل می تپد برای حسین
شعار بزم سخن نام دلگشای
حسین

عروج پاک حسین است افتخار زمان
و جادوانه ترین عشق با ندای
حسین

نماز عشق چه شیرین و باشکوه بود
اگر چه غرق به خون است دست‌های
حسین

شنید نغمه ی تکبیر جبرئیل حزین
به سجده گاه ادب گشت همصدای
حسین

ز بردباری خورشید بسی عجیب باشد
که ذره، ذره نگردید در عزای
حسین

صدای شبنم مهتاب با نسیم سحر
ز شوق بوسه ببارید بر لقای
حسین

ستاره ها همه خاموش در حریم سپهر
ز آه ناله ی طفلان و اقربای
حسین

مرام راه حسین است درس مکتب ما
به عاشقان وفادار بر ولای
حسین

درود بر همه ی شاهدان و جان بازان
علی الخصوص بر سقای با وفای
حسین

بهانه شمع بود صادقانه پروانه
کند به شیوه عشاق جان فدای
حسین

حسین سرچشمه مهر و وفا بود
و نور دیدگان مصطفی بود

و آن گنجینه شهر مدینه
نصیب خاک پاک کربلا بود

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
دوشنبه 15/9/1389 - 18:16 - 0 تشکر 258793

سفرة عشق تو پایانی ندارد یا حسین
سائلم جز با تو درمانی ندارد یا حسین

كسری ایام سالم را محرم پر كند
كس به دردم جز تو درمانی ندارد یا حسین

درد چشمی كه بود ماه جمال تو قسم
كس شبیهت روی نورانی ندارد یا حسین

غیر اینكه من شوم كنج رخ و مقصود تو
زندگی معنای نورانی ندارد یا حسین

هر كه بهر سجده جز تربت نماید اختیار
در قیامت نور پیشانی ندارد یا حسین

ای خوشا آنكس كه چشمش جز به رویت وانشد
از فراغ تو پریشانی ندارد یا حسین

هر كه با ذكر تو آرامش نگیرد مرده است
در ره معبود حیرانی ندارد یا حسین

مبدا هر خیر و مركب در میان روضه ات
كس به مانند تو مهمانی ندارد یا حسین

آرزو دارم شوم من روسپید درگهت
چون كه این خدمت پشیمانی ندارد یا حسین

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
دوشنبه 15/9/1389 - 21:52 - 0 تشکر 258906

(راز عشق)
دل مست صفای نیـنوا شـد

 با زخمـه عشـق در نوا شـد


در بزم شعور و شعراحساس

این مرغ دلم غزل سـرا شد


بـا یـاد ســتارگان خونیـن

در سـینه چه آتشی بپـا شد


دل بوسه زند به خاك عشقش

خاكی كه شفای درد ما شـد


آن بوی نسـیم خاك كویش

 دل برده ز ما و جانفـزا شـد


چون خدا در آن عجین است

مقصـود تمــام انبـیا شـد


خاكی كه نهایتی ز عشق است

خاكی كه تمـام یاد ما شـد


آن دشت حضور عشق و ایثار

با بوی حسـین پر صفا شـد


آن بسـتر سرخ نبض تاریخ

 با خون حسـین پر بها شـد


این دل كه هوای گریه دارد

 دیـوانـه دشت كـربلا شـد


دشتی كه ز غم عطش به جان داشت

 سـیراب ز خون اصفـیا شـد


بر تشنه لبان چو بسته شد آب

 از سـوز عطش غمی بپا شد


آبی كه خجل شد از ابوالفضل

شــرمنــده آل مصطفی شد


دستی كه فرات را خجل كرد

 از قامت پهــلوان جـدا شـد


در سـایه نخل دل شكسـته

آب آور كـربلا فـدا شــد


بر روی عمو چو بوسه زد خاک

 در خیمه سكینه در عزا شـد


چون قد علی به خون شناور

 از ضـربـه تیـغ اشـقیا شـد


در زیر هجـ,وم سم اسـبان

 قاسم بدنش ز هم سوا شد


وین غنچه به روی دست آن گل

 پرپر ز قسـاوت و جفا شـد


با دست حسین عاشق آن دم

خونش چو ستاره بر سما شد


تا قامت حق به خاك و در خون

 از كیـنه خصم بی حیـا شـد


وان قامت سـرو تكسـواران

 با خاك شـهادت آشــنا شد


سـالار شـهادت و شجاعت

راضی به رضـای كبـریا شد


برپا شده بس حماسه ای ناب

 با رزم سـپاه حق چها شـد


سلطان حماسه ها بپا خاست

 یـاریگـر او فقط خـدا شـد


تنها به قیـام خود جلا داد

 تا اینكه سرش ز تن جدا شد


در كرببـلا از این حمــاسه

 افسـانه عشـق برملا شـد


زینب چو علم گرفته بر دوش

 بـانـوی قیـام كـربلا شـد


زینب كه خدای عاشقی بود

 بر زخم دلش خـدا دوا شـد


در سـایه لطف نـاب دادار

زینب به قضای حق رضا شد


حجمی ز ولای عشق زینب

در سینه شیعیان «رهـا» شد



بهروز رها


سه شنبه 16/9/1389 - 19:16 - 0 تشکر 259252

یاحسین 
دلم کرده هوای کویت یا حسین
خواهم شوم خاک پایت یا حسین

چه گویم از این دل زار مسکین
که می خواهد فدایت شود یا حسین

دانم ندارم لیاقت که شوم خاک پایت
ولی عاشق تو هستم و خاندانت یا حسین

دل دیگر طاقت ندارد از این هجر سوزان
کی خواهی طلبی این گنهکار را یا حسین

خواهم شوم خاک درگه ات ببوسم اصغرت
تا تو قبول کنی نیایش رابر درت ! یا حسین

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
سه شنبه 16/9/1389 - 19:52 - 0 تشکر 259259

((زینب را نگر))
ای برادر ای فـدایت جـان من
ای كه بودی عشقم و سامان من

زینبت آمـد بـه بـالینت دگـر
سـر گذار اینك تو بر دامان من

سـر ز خون بردار و زینب را نگر
تیـره شد دنیا پیش چشمان من

علقمه شـد قتـلگاهت نازنیـن
ای بـرادر ای مـه تـابـان من

یا ابوفاضل ، علمــدار حسـین
ای امیــدم دردم و درمـان من

چشم خود بگشـا كه آمد زینبت
بی تو این دنیـا شـود زندان من

دست خود اینك به آغوشم سپار
تا زنـد بوسـه لب عطشـ,ان من

بعد تو عباس من پشتم شكست
تیر غم بنشسته چون بر جان من

مشك بی آبت برم تا خیمه گاه
گو چه سازم با همه طفلان من

شد حسینم بی تو تنها و غریب
آتشــی افتــاده بر دامـ,ان من

زینب از داغت به خاك غم نشست
خون ببــارد دیـده گـریان مـن

چون«رها» شد جانت از زندان¬تن
می شـود دنیـا همـه زنـدان من
بهروز ((رها))

سه شنبه 16/9/1389 - 23:9 - 0 تشکر 259324

تا که اکبر با رخ افروخته
خرمن آزادگان را سوخته
ماه رویش کرده از غیرت عرق
همچو شبنم صبحدم بر گل ورق‏
بر رخ افشان کرده زلف پر گره
لاله را پوشیده از سنبل زره‏
نرگس سرمست در غارتگری
سوده مشک تر به گلبرگ تری
آمد و افتاد از ره باشتاب
همچو طفل اشک، در دامان باب‏
«کای پدر جان، همرهان بستند بار
مانده بار افتاده اندر رهگذار
از سپهرم غایت دلتنگی است
کاسب اکبر را چه وقت لنگی است‏
دیر شد هنگام رفتن ای پدر
رخصتی گر هست باری زودتر»
***
در جواب از تنگ شکر، قند ریخت
شکر از لبهای شکر خند ریخت‏
گفت: «کای فرزند، مقبل آمدی
آفت جان، رهزن دل آمدی
کرده ای از حق تجلی ای پسر
زین تجلی فتنه ها داری به سر
راست بهر فتنه قامت کرده ای
وه کز این قامت قیامت کرده ای
نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
از رخت مست غرورم می کنی
از مراد خویش دورم می کنی
گه دلم پیش تو گاهی پیش او است
رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست
بیش از این بابا دلم را خون مکن
زاده ی لیلا مرا مجنون مکن
پشت پا بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل، سنگ بر بالم مزن
خاک غم بر فرق بخت دل مریز
بس نمک بر لخت لخت دل مریز
همچو چشم خود به قلب دل متاز
همچو زلف خود پریشانم مساز
حایل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبت سد مشو
لن تنالوا البر حتی تنفقوا*
بعد از آن، مما تحبون گوید او
نیست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهری بهر نثار
هرچه غیر از او است، سد راه من
آن بت است و غیرت من بت شکن
جان رهین و دل اسیر چهر تو است
مانع راه محبت‌ مهر تو است
آن حجاب از پیش چون دور افکنی
من تو هستم در حقیقت تو منی
چون تو را او خواهد از من رو نما
رو نما شو، جانب او رو نما»

گنجینه الاسرار، عمان سامانی

الهی لا اله الا انت
سبحانک
انی کنت من الظالمین
چهارشنبه 17/9/1389 - 16:41 - 0 تشکر 259571

اینجا حرفی، قطعه ای، شعری اگه دارید برای امام حسین (ع) یا رقیه (دخترش) بنویسید

مهم نیست که من و دیگران خوشمون بیاد مهم اینه که حتماً خودش هم می بینه، به دستش می رسونند

ادبیات فقط هذیان شعر و رویا نیست، می تونه واقعی هم باشه... واقعی تر از هر چیز دیگه...

 

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

چهارشنبه 17/9/1389 - 16:43 - 0 تشکر 259572

حسنت باتفاق ملاحت جهان گرفت                                         آری به اتفاق جهان می توان گرفت

 

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

چهارشنبه 17/9/1389 - 18:16 - 0 تشکر 259614


در کوچه ها نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه جهنم است

پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است

شکر خدا که هیئتمان باز دایر است
شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است

بیرون ندیده اید زنی استاده است؟
بالش شکسته قدش هم کمی خم است

لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما
یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است

من که ندیدمش دم در، خب شما چطور؟
صد حیف سوی چشم گنهکار ما کم است

پرواز می کنیم از این پیله های تنگ
فصل بلوغ شیعه یقینا محرم است

در مجلس عزای امام قتیل اشک
روضه به شور و واحد و نوحه مقدم است


تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت کن و بگو ماهي ها حوضشان بي آب است 
  
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.