هنر منیاتور در ایران باستانمینیاتوربه معنى عام، هر نقاشى به قطع كوچك است.
كلمه از واژه لاتین مىنیوم مشتق شده است، و آن كلمه براى رنگآمیزى قرمز در قرون وسطى در نسخههاى مذهب بكار رفته است. سه نوع عمده از مینیاتور را ممكن است نام برد: مینیاتورهاى ایرانى و هندى كه شامل تصویرها و تذهیبكارى نسخههاى داستانها است، تذهیبهاى نسخههاى اروپایى قرون وسطى، كه در آنها شخصیتهاى مذهبى و رویدادهاى دینى در رنگهاى درخشان، طلا و نقره تصویر شده، و حتى گاه در چهارچوب یك خط اصلى قرار گرفته است، و سرانجام تصویرهاى كوچك اروپایى و آمریكایى كه با روغن نقاشى و یا با رنگهاى آبى بر روى كاغذ، مقواى نازك، پوست گوساله، پوست مرغ، آهن، عاج یا میناكارى بر روى آهن تصویر یا حك شده است.
از مهمترین استادان مینیاتور، هنس هولبین در آلمان، جان اسمارت ، نیكولاس هیلارد ، سامیوئل كوپر ، و ریچارد كاسوى در انگلستان، ژان و فرانسواكلوئه ، جى. بى. جى آوگوستین ، وژان آنوره فراگونار در فرانسه، شارل ویلسن پیل ، ادوارد گرین مالبن ، و رابرت فیلد ، در ایالات متحده.مینیاتورسازى در ایران چنانكه یاد شد، «مینیاتور» عبارت از هر تصویر یا شكلى كه در مقیاس كوچك ساخته باشند . همین طور گفتهاند كه: مینیاتور (در نقاشى) عبارت از تصویر كوچكى است كه در پرداختن آن ریزهكارى بكار رفته باشد.
و آن در حقیقت نوعى نقاشى است كه خاص مشرق زمین (چین و ژاپن و بویژه ایران) است، كه
در آن قواعد علم مناظر و مرایا (نورشناسى) و كالبدشناسى رعایت نمىشود ، و رنگآمیزى در آن جنبه تزیینى دارد، و جزئیات آن با ریزهكارىهاى خاص نشان داده مىشود .
تاریخچه. وقتى كه شاه اسماعیل در سال 916 ه ـ ق./1510م. هرات را تسخیر كرد، بهزاد هنوز نقاش دربار هرات بود. شاه اسماعیل بهزاد و عدهیى دیگر از نقاشان را با خود به تبریز برد. گفتهاند كه شاه مذكور آنقدر بهزاد را گرامى مىداشت كه او را به نصف مملكت خود معاوضه نمىكرد. این نقاش مشهور تا زمان پیرى (سال 928 ه.ق. /1522م). به كار خود ادامه داد و ریاست كتابخانه سلطنتى را كه در حقیقت فرهنگستان هنر ـ یعنى نقاشى، خوشنویسى و صحافى بود ـ بعهده داشت.
مینیاتورى بسیارى زیبا و جالب توجه كه منظره جنگ شتران را نشان مىدهد در تصرف دولت ایران است كه مىگویند بهزاد در سن 70 سالگى آنرا كشیده. اگرچه عده زیادى از صنعتگران به دربار صفوى در تبریز منتقل شدند، ولى بعضى از آنان در هرات ماندند و سبك مخصوص خود را ادامه دادند. بسیارى از مینیاتورهاى عالى هرات پس از رفتن بهزاد ساخته شده این صنعتگران به ریزهكارى كه از خصایص سبك تیمورى است اهمیت بسیار مىدادند. این توجه به جزئیات اشیاء مانند قالى، كف اطاق، لباس و تزئینات معمارى نقاشیهاى هرات را در میان بزرگترین مینیاتورهاى ایران قرار مىدهد و ثابت مىكند كه بهزاد تنها نقاشى بزرگ هرات نبود و رقبایى نیز داشته است.
سبك جدیدى كه در زمان سلطنت شاه طهماسب توسعه یافته به عقیده بسیارى مینیاتورسازى را به منتهى درجه ترقى رسانید. در اوایل پادشاهى او بهزاد در قید حیات بود. آقامیرك از شاگردان بهزاد و از دوستان نزدیك سلطان بود. یكى از شاگردان وى كه سلطان محمد نام داشت به مقام نقاش باشى دربار رسید و پیشواى عدهیى از نقاشان معروف گردید. سلطان محمد به شاه جوان درس نقاشى مىداد. سه سال بعد از جلوس به تخت سلطنت یك نسخه شاهنامه براى شاه طهماسب تهیه گردید كه 256 تصویر داشت. این كتاب در تصرف بارون ادوارد روتشیلد (15) در پاریس است. و نقاشى آن به سلطان محمد نسبت داده شده است. كارهاى این استاد از حیث تنوع، رنگآمیزى نقشه، تركیب و نیز از نظر توجه مخصوص به ریزهكارى مشهور است. نقاشیهاى زمان صفوى روى هم رفته از كارهاى بسیار ریز عصر تیمورى درشتتر مىباشد. با وجود این در بعضى از مینیاتورهاى صفوى بقدرى دقت در نمودن لباس بعمل آمده كه حتى نقشه پارچه بخوبى نمایانده شده. عمامه نخستین شاهان صفوى دور كلاهى پیچیده شده به طورى كه نوك كلاه از وسط عمامه بیرون مىآمد.
این قسم كلاه و عمامه مخصوص خاندان صفوى بود. نوك آن در اوایل همیشه قرمز رنگ بود، ولى بعد رنگهاى دیگر نیز در مینیاتورها دیده شده و بسر گذاردن آنها متداول گردیده. تاریخ یك مینیاتور را مىتوان اغلب از شكل عمامه و لباس تعیین كرد. یكى از معروفترین مجموعههاى نقاشى ایران نسخه مصور خمسه نظامى است كه اكنون در موزه بریتانیاست. تصاویر این كتاب بوسیله نقاشان مشهور دربار براى شاه طهماسب. وقتى كه در حدود بیست سالگى بود، تهیه گردیده . نام اشخاص ذیل زیر مینیاتورهاى آن دیده مىشود. آقامیرك، سلطانمحمد، میرزاعلى، مولانا مظفرعلى و میرسیدعلى. این اشخاص مشهورترین نقاشان عصر خود بودند و در این یك جلد كتاب شاهكارهاى هر پنج تن هنرمند جمعآورى شده. چهارده تابلو نقاشى اصلى آن كتاب بوسیله لارنس بینیون ـ (Binyon ـ Lawrence) چاپ رنگى شده و انتشار یافته است.
علاوه بر اینها، 396 ورق این كتاب داراى حاشیه تزیین شده بسیار اعلى از طلا مىباشد كه نقش آن اشكال حیوانات و گل و غیره است. در میان گروه استادان فنى، میرسید على مقامى بلند دارد، چه وى در تجسم مناظر زندگانى طبیعى و زندگى دهقانى یدى طولى داشته. حیوانات را شبیه به اصل كشیده، چادر را به طرزى زیبا تزیین نموده و هنرمندى صنعتگر حقیقى در اشكال گل و پرنده و اشیاى دقیق دیگر مشهود است. همایون پادشاه هند پس از شكست خوردن از افغان به دربار شاه طهماسب گریخت و شاه ایران از او پذیرایى مجلل كرد.
او چند سال در دربار شاه طهماسب اقامت نمود و به هنگام بازگشت به محل حكمرانى خود، میرسید على را كه در تبریز با او آشنا شده بود و نیز عبدالصمد شیرازى را با خود برد. این دو هنرمند كه در خدمت همایون به هند رفتند، مؤسس سبك مخصوص هنر مغول در شمال هندوستان شدند. بوسیله نقاشىهاى آنان، سبك جدید از تركیب عناصر نقاشى ایرانى و مناظر و تصاویر هندوستان ایجاد گردید. تصاویر زمان شاه طهماسب معمولا مناظرى از شاهكارىهاى ادبى قدیم ایران است، مانند شاهنامه فردوسى، خمسه نظامى، اشعار سعدى، حافظ و یوسف و زلیخاى جامى. علاوه بر مصور ساختن كتب، تصاویر و نقاشىهاى جداگانه نیز كشیده مىشد. بسیارى از اینها تصویر جوانان خوشاندام است كه جامهیى زیبا در بردارند و بعضى از آنها ممكن است تصویر خود شاه طهماسب باشد. از كارهاى دیگرى كه در این زمان به درجه عالى رسید، تزیین حاشیه صفحات كتب بود. در این حاشیهها درخت، گل و حیوانات به رنگ طلا و نقره در زمینه رنگى كشیده شده و معمولا جداگانه ساخته و تهیه مىشد و بعدا به صفحههاى كتاب متصل مىگردید.
در اواخر سلطنت شاه طهماسب نقاشى بنام استاد محمدى شهرت یافت. مىگویند كه او پسر و شاگرد سلطان محمد بود. علاوه بر نقاشىهایى كه وى كشیده، سبكى جدید و زیبا در نقاشى رنگى بوجود آورده است. از سوى دیگر، به سبب ظرافتى كه وى در تصویرسازى انسان و جانوران بكار برده، شهرت دارد. در زمان شاه طهماسب سبك مهمى در نقاشى در بخارا ایجاد شد و به درجه عالى رسید. از هنرمندان مشهورى كه در این شهر مشغول بودند، شیخزاده و محمود مذهب مشهور هستند. مىگویند شیخزاده شاگرد بهزاد بود و مینیاتورهاى بخارا به سبك كارهاى استاد بزرگ مذكور است و آن براى رنگهاى روشن مخصوصا رنگ قرمز روشن كه در بسیارى مشهود است، معروف مىباشد. عمامههایى كه در نقاشىهاى بخارا دیده مىشود وصفى مخصوص دارند و دور كلاه مخروطى شكلى پیچیده شدهاند كه نوك آن از وسط عمامه بیرون است.
شاه عباس معروف به «كبیر» از بزرگترین حامیان و مشوقان این صنعت بود، و خود نیز نقاشى مىكرد. در تاریخهاى زمان او اسم عده زیادى از نقاشان و خوشنویسان ذكر شده، ولى بسیارى از آنان مشهور نیستند. هنر مینیاتورسازى كه در زمان شاه طهماسب به منتهى درجه ترقى خود رسیده بود، در این موقع رو به انحطاط رفت. هنرمندان عصر شاه عباسى وقت خود را به نسخه برداشتن از كتب صرف مىكردند. از كتبى كه در این عهد مكرر مصور و با مینیاتور تزیین مىشده شاهنامه فردوسى است. تصویر اشخاص و نقاشىهایى از زندگانى روزانه و معمولى این زمان مرسوم گردید. تأثیر هنر اروپا در این دوره نیز مشهود مىگردد. سعى شده كه به جاى سبك تزیینى مینیاتورهاى نخستین، مناظر طبیعى و تصویر اشخاص و دورنما كشیده شود. روى هم رفته رنگآمیزى این زمان ـ با اینكه نوع تازهیى از رنگهاى پرتقالى و بنفش بكار برده شده ـ به خوبى دوره قبل نیست. وضع لباس در زمان شاه عباس تغییر مىكند.
تصاویرى كه از بانوان این عصر كشیده شده آنان را معمولا با شالى نشان مىدهد كه روى سر كشیدهاند. جامههایى كه همواره در مینیاتورها دیده مىشود، قبایى بلند است كه تا روى زمین مىرسد، ولى در زمان شاه عباس كمرچینى كه تا بالاى زانو مىرسید و روى آن كمربند مىبستند، بعضى اوقات در مینیاتورها جاى قبا را گرفته. لباس مردم معمولى و بازارى این زمان در بعضى مینیاتورها دیده مىشود. از میان صنعتگران این دوره مشهورتر از همه رضاى عباسى است. اگر چه او مینیاتورساز نیز بود، ولى بیشتر به جهت نقاشى رنگى معروف است. در این فن وى مؤسس سبكى مخصوص است و دست او در ترسیم خطوط منحنى بسیار قوى است. این خطوط با خطوط دیگر توأم شده و مخصوصا موىسر و ریش خوب نمایش داده شده است. موضوعهایى كه كشیده اغلب تصاویر زوار دراویش و جوانان را نشان مىدهد. سبك او بعد از وى مورد تقلید دیگران واقع گردید و بسیارى از صنعتگران به شیوه او نقاشى مىكردند. یكى از پیروان معروف وى شفیع عباسى پسر اوست كه در زمان شاه عباس دوم مىزیسته است. باید دانست كه در این ایام انحطاط شروع شده و صنعت نقاشى روى به انحطاط نهاده است.