تاكتیك شایعه پراكنی
در كوران فتنه، خاصه درست زمانی كه حق و باطل درهم بسیار آمیخته باشد و یا جبهه هدف تحت تاثیر دروغ بزرگ شوك زده و مرعوب باشد تاكتیك شایعه از كارسازترین حربه های روانی است. دروغ بزرگ خود بزرگترین شایعه هاست كه به اصطلاح، قمپز اصلی تهاجم است. شایعات دیگر در راستای عمر بخشیدن به این دروغ بزرگ یكی پس از دیگری به میدان می آیند. شایعه می شود لشگریان شام حمله خواهند كرد و هرجامعه ای طبعاً تعدادی سودجو دارد و كار به فروش دانه ای شلغم ها می رسد! لذا عماری اگر در سپاه مسلم بود بایست اول از معیشت مردم شروع می كرد. اتفاقی كه توسط دولت در مقابل شایعه سازی بنگاه سخن پراكنی استعمار پیر افتاد! اگر به گزارش های بی بی سی فارسی دقت كرده باشید تقریباً هیچ سخنی به نكویی از ایران برده نمی شود وعمدتاً سعی می گردد تا به نرمی نسبت به آینده ایران در مقابل تحریم ها سیاه نمایی و القای نا امیدی و افسردگی كند. تاكتیك شایعه اگر سریع درمان نشود در جوامع شرقی كه مردم به جای فرهنگ رسانه، ساخته و یا مكتوب فرهنگی شفاهی دارند وقرن هاست كه همه چیز از علم تا هنر را سینه به سینه منتقل می كنند ، شایعه مثل سم مهلكی می تواند حتی در چند روز انقلابی را به سقوط بكشاند و در این تاكتیك منافقین مهمترین ابزار به شمار می روند. زیرا هم به زبان و فرهنگ جامعه هدف مسلطند و هم به علت خویشی و قومی با جامعه هدف می توانند حرف خود را پیش ببرند. هدف از استخدام ایرانیان فارسی زبان در رسانه هایی با اهداف استعماری دقیقا همین نكته است.
دقت كنیم كه بهترین بستر برای شایعه سازی، سكوت خواص جامعه هدف است و علت التماس های مختار به سلیمان برای شكستن سكوت، فرصت ندادن به میكروب های سیاسی است تا نتوانند تخم نفاق را در جامعه هدف بسط دهند. در دوران فتنه نیز سكوت بعضی خواص سبب گردید تا فتنه گران با بسط شایعات از این سكوت استفاده كنند تا رهبر و مردم را از نهادهای مختلف روحانیت و یا اجرایی و مرجعیت جدا نمایند كه اگر نبود حضور تاریخی مردم شریف در نهم دی كه منجر شد تا برخی خواص بصیرت از مردم بیاموزند چه بسا دشمن با جامعه مان آن می كرد كه ابن زیاد ها با جامعه آن روزگاران. اما راهكار مقابله با تاكتیك شایعه چیست؟
استراتژی القای حس امید
اگر دقت كرده باشید رهبر معظم انقلاب تاكید بسیار ویژه ای دارند كه باید در جامعه «حس امید» پرورانده شود. تا به حال از خود پرسیده اید این تاكید برای مقابله با چه تهدیدی است؟
اولین تاكتیك شایعه، در اسلام درست چند صباح مانده به بدر توسط منافقین درمیان مسلمانان مدینه گسترش پیدا كرد. اول دروغ بزرگ كه حمله سپاه كفر با كوهی از شتر و طلا و نفر و فتح چند ساعته و سپس بسط شایعات مبنی بر ناتوانی مسلمانان در مقابله و دومین بار در جنگ احد اتفاق افتاد كه شایعه ای بسط پیدا كرد: «محمد (ص) را كشته اند» دروغ بزرگی كه با چاشنی شهادت حمزه(ع) باور پذیرتر می شد و بار سوم شب رحلت رسول اعظم است كه منحرفی شایعه ای را بسط می دهد كه «محمد نمرده است عروج كرده است!»
راهكار مقابله با شایعه اگر مبتنی بر دروغ بزرگ باشد همان راهكار مقابله با دروغ بزرگ است؛ افشاگری و بصیرت افزایی «هركس محمد را می پرستد بداند كه او مرده و هركس خدای او را می پرستد بداند كه حی است و جاوید» و یا تاكید بر این نكته استراتژیك كه :«اگر كشته شویم و یا بكشیم پیروزیم» وسپس شناسایی و تخریب مراكز اصلی، حتی اگر مسجد ضرار باشد. در ماجرای فتنه نیز از صبح روز انتخابات شایعه سازان اقدام به پخش شایعه می كردند و در راس آنها بی بی سی : «آیا ایران از بحران خارج می شود؟« و در حالی چنین شایعاتی بسط پیدا می كرد كه از حدود چهارصد شهر كشور تنها بخشی از شمال تهران بود كه دستخوش شوك حاصل از دروغ بزرگ درجامعه هدف «یعنی لایه ای از قشر متوسط با مطالعات پراكنده كه سال های بسیاری از عمر خویش را زیر بمباران روشنفكری و رسانه ای گذرانده و بستر مناسبی برای رشد میكروب های سیاسی شده است.» راهكار چه بود؟ بهترین راهكار استفاده از شیوه ای بود كه نهاد خبری «رمتان» در قضیه جنگ 33 روزه كرد و آن قرار دادن دوربین های 24 ساعته و پخش زنده تصاویر بود كه به رسوایی رژیم غاصب در استفاده از بمب فسفری انجامید. اگر صدا و سیما از حدود سیصد و اندی شهر ایران و نیز جنوب تهران درست درساعات حادثه خیز شمال تهران تصویر زنده پخش می كرد، مسئله بسط پیداكردن شایعات به خودی خود از بین می رفت. با این وجود شوك وارده به فتنه گران به علت سخنرانی های رهبر انقلاب در نمازجمعه و نیز دیدار با طلاب از یكسو و سپس به علت ادغام فتنه گران با سلطنت طلبان و منافقان و مطربان و كمونیست ها و ضد مذهب ها و عدم مرز بندی با آنها و نیز عدم ارائه سندی دال بر تقلب،از سوی دیگر سبب ریزش شدید نیروهای خاكستری گردید كه نهایتاً به قیام نهم دی خاتمه یافت و سبب شد تا فتنه به صورت حیاتی فرقه ای درآید و حتی بی بی سی نیز بفهمد كه باید از آن فاصله گرفته و به عدم تقلب اقرار كند.
روشنگری در خصوص دروغ بزرگ و نیز شایعات پس از آن آنقدر مهم است كه می تواند تنها ظرف چند سال جماعتی را كه به قتل سیدالشهدا(ع) رضا داده و سكوت كرده اند را وادار به قیام نموده و اتفاقاتی نظیر قیام مدیه، توابین و نیز مختار را رقم زند كه همه اینها ثمره افشاگری های سید الساجدین(ع) و نیز ائمه سادات(ع) است.
اما ممكن است تاكتیك شایعه مبتنی بر تاكتیك سیاه نمایی باشد. در تاكتیك سیاه نمایی اخبار جامعه هدف با رنگ و بوی نا امیدی و با چاشنی اعداد و ارقام و مصاحبه با كارشناسان خودی پخش می گردد كه چگونگی این عملیات روانی را مفصل در بخش مربوط به تاكتیك سیاه نمایی شرح خواهم داد. در چنین حالتی بهترین راهكار مقابله ، عمل به همین جمله معظم له است كه باید اخبار «درست»، «خالی از اغراق» و نیز امیدوار كننده از توان و موفقیت ها در جامعه بسط پیدا كند تا بتواند تاكتیك شایعه پراكنی مبتنی بر سیاه نمایی را خنثی سازد.
باید دقت كرد كه اگرچه استفاده از تاكتیك شایعه مبتنی بر سیاه نمایی عمری طولانی برای استفاده دارد (رفتاری كه بی بی سی در قبال اخبار ایران پیشه كرده) اما دشمن اگر زیرك باشد از تاكتیك شایعه مبتنی بر دروغ بزرگ، تنها برای روزهایی بهره می برد كه دروغ بزرگ هنوز بقایی دارد و امیدی به شوك حاصله هست و بلافاصله پس از مرگ دروغ بزرگ بایستی از آن فاصله بگیرد(كاری كه دقیقا بی بی سی با شیفت از شایعه پراكنی مبتنی بر دروغ بزرگ به شایعه پراكنی مبتنی بر سیاه نمایی نمود.) دقت كنیم كه در نوع اول چون فضای جامعه هدف شوك زده است سند لازم نیست و حتی می شود شخصیت هم جعل كرد :«شاهد عینی»! كه در بی بی سی حضور می یافت . اما در قسم دوم بایستی سراغ كارشناسانی رفت كه واقعیت را آن طوری بگویند كه نهایتا به القای حس نا امیدی بیانجامد - كه مفصل در بخش سیاه نمایی شرح خواهم داد- لذا اگر این شیفت صورت نگیرد و بر شایعه سازی مبتنی بر دروغ بزرگ در زمان مرگ دروغ بزرگ همچنان اصرار ورزیده شود.این اصرار بر شایعه سازی به رسوایی انجامیده و می تواند نیروهای سمپات را نیز پراكنده كند. این دقیقا اتفاقی است كه با استخدام موجودات كم خرد و سوادی نظیر (معصومه-ع) برای سایت جرس افتاد كه منجر به رسوایی هایی نظیر جعل نامه از قول رئیس محترم قوه قضائیه به رهبر معظم انقلاب و یا مصاحبه با خانواده كشته شدگان گردید و قس علی هذا و اكنون كاركرد این رسانه ها كه زمانی می توانست در صف اول مبارزه با انقلاب به كار رود، صرفا برای حفظ مرده ریگ فرقه است و علت عمده آن نا آگاهی گردانندگان آنها از مدت زمان لازم برای تغییر تاكتیك است و افسردگی ناشی از شكست آنچنان بر افراد سطح پائین این جریان مستولی شده كه عمدتا به فحاشی و دروغگویی می پردازند. وباز بهترین راهكار برای افشای خوی فاشیستی این جریان، استدلال و حفظ ادب و سخن علمی است. دقت كنیم كه این ها افرادی در حوزه عملیات روانی به غایت بی سواد و عامل دست دیگرانند. لذا صحبت علمی سبب می شود تا در مقابل شما به فحاشی روی بیاورند. مثلا اگر كتاب می نویسند، كتابشان را شدیدا نقد كنید، اما اسمی از نویسنده نیاورید، یعنی اسیر بازی «برجسته سازی» دشمن نشوید. مردم فهیمند و اگر بازی عملیات روانی را درست بازی كنید خدانیز در ارشاد جامعه یاریتان می كند.
