یکم شهریور سال 1380 سالروز خاکسپاری شهدای گمنام مسجد بلال صدا و سیما است. سردار باقرزاده از چگونگی و نحوه تدفین شهدای گمنام و موضع گیری مسئولین وقت آن زمان حرفهای ناگقتنی دارد.
یکم شهریور سال 80 مقارن است با سالگرد خاکسپاری شهدای گمنام در مسجد بلال سازمان صدا و سیما. پنج شهید عزیز دفاع مقدسی که در عملیات بدر و منطقه عملیاتی شرق دجله مظلومانه به فیض عالی شهادت نائل آمدند.
به همین مناسبت روایت سردار باقرزاده را از چگونگی و نحوه تدفین شهدای گمنام و موضع گیری مسئولین وقت، تقدیم خوانندگان عزیز می کنیم:
***
یک هفته پس از تدفین شهدای گمنام در کلکچال، به زیارت این شهدا رفتم. در آنجا دکترلاریجانی را که در آن زمان رئیس سازمان صداوسیما بود دیدم که برای زیارت شهدا آمده بود. او در حال بازگشت بود و ما در حال بالا رفتن از ارتفاع بودیم که با هم ملاقات کردیم. دکتر لاریجانی نکتهای را به من یادآوری کرد و گفت: شما باید حداقل چهل نقطه در تهران این کار را انجام بدهید. من به او گفتم: کار مشکلی است چرا که مخالفتهایی وجود دارد لذا بعید میدانم این کار را بتوانیم به راحتی انجام بدهیم . گفت: اگر شما بتوانید دانشگاهها را اولویت بدهید، خوب است. من بلافاصله گفتم شما حاضرید در دانشگاه ملی یعنی درصداوسیما که یک دانشگاه نامیده میشود، این کار را انجام بدهیم؟ گفت: هیچ مانعی ندارد و شما بیایید در جلوی سالن اجلاس سازمان صداوسیما این شهدا را دفن کنید. گفتم واقعاً قبول دارید؟ گفت بله، مانعی نیست. شما هر جایی را که بپسندید من حرفی ندارم شما بیایید در صداوسیما این کار را انجام دهید. این حرف خوبی بود که دو ایده جدید به ما داد. یکی اینکه ما برویم داخل شهر و از کوه پایین بیاییم و در نقاط مختلف شهر تهران این کار را انجام بدهیم . دوم اینکه تدفین شهدا در دانشگاهها فرصت و جرقهای برای ما بود و واقعاً تا آن موقع به فکر این نبودیم که این کار را در دانشگاهها انجام بدهیم.
بعد از اینکه دکتر لاریجانی موافقت خود را اعلام کرد، من و آقای عاطفی که مسئول بسیج سازمان صداوسیما هست، مشغول بررسی این موضوع شدیم. در یک بررسی میدانی به این نتیجه رسیدم که بهترین نقطه، نقطه جلوی مسجد بلال صدا و سیما است و با توجه به تجانس موضوعی و فرهنگی و دسترسی عامه مردم به این نقطه و مسجد و با توجه به اینکه مسجد بلال از سازمان جدا شده و تفکیک شده است و مردم عادی هم میتوانند استفاده بکنند، ترجیحاً حیاط و فضای باز مسجد را مناسب دیدیم و به دکتر لاریجانی هم اعلام کردیم که در این نقطه میخواهیم این کار را انجام بدهیم و او هم موافقت کرد.
اما در نقطهای که میخواستیم وارد شویم یک حوضی مستطیل شکل قرار داشت که این حوض را برای زیبایی طراحی کرده بودند. به دوستان گفتم این حوض خوب است و این حوض که مستطیل نسبتاً بزرگی هم بود، انتخاب کردیم و گفتم که کنده شود و قبور شهدا در این نقطه تعبیه شود.
این کار با همّت برادران بسیج سازمان صداوسیما شروع شد. البته دکتر لاریجانی هم مثل ما در سازمان تنها بود. در آن زمان تعدادی از مسئولین وقت صداوسیما مخالفت کردند، اما متقابلاً ایشان نیز با بحث و استدلال اصرار کردند. از طرفی دامنه این مخالفتها به هیأت دولت هم کشیده شد.
در هیأت دولت هم با توجه به اینکه رئیس سازمان صداوسیما نیز در جلسات هیأت دولت شرکت میکرد، این مخالفتها در حضور رئیس جمهور وقت ـ آقایسیدمحمدخاتمی ـ مطرح شد و تعدادی از وزراء از جمله وزیر علوم خیلی جدی و برجستهتر از دیگران موضع گیری کردند. دکتر مصطفی معین که آن موقع وزیر علوم بود اظهار کرد: این کار خطرناک است چون باقرزاده اعلام کرده است، بعد از صدا و سیما میخواهیم در دیگر دانشگاهها شهدا را دفن کنیم. همزمان با مخالفتهای دکتر معین، خانم ابتکار که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بودند نیز با این امر مخالفت کرد و حتی گفت: این کار باعث آلودگی محیط زیست خواهد شد! که آقای خاتمی ـ رئیس جمهور وقت ـ در پاسخ به او گفته بود: خانم این چه حرفی است که میزنید؟ تعدادی استخوان چه ضرری به محیط زیست خواهد زد؟! اینگونه بحثها در دولت مطرح بود.
شهرداری هم مثل داستان کلکچال مخالف بود. البته در دولت از دکتر لاریجانی سوال کردند شما چرا میخواهید این کار را انجام دهید؟ که آقای لاریجانی در پاسخ میگوید: ما میخواهیم اینها را اینجا دفن کنیم که یادمان نرود روزی، ما هم خواهیم مرد و اینها در جلوی چشم ما باشند. این کمترین اثری است که بر این کار مترتب است و به تعبیری «وکفی بالموت و اعظا» امّا اینها شهید و الهام بخش هستند.
سرانجام در ایام فاطمیه از امامزاده صالح (ع) این شهدا تشییع شدند و با شکوه تمام در مسجد بلال صداوسیما به خاک سپرده شدند که الان از برکات و فیوضات آنها هم کارمندان و هم مسئولین صداوسیما و هم مردم بهرهمند هستند.
نکته آخر اینکه هنگامی که برای ساخت یادمان شهدا قرار شد محل را آماده کنند، معماری که طرح را طراحی کرده بود، تصمیم گرفت پشت قبور یا بالای سرشهدا را بکند و کمی به عمق برود و سپس آرماتوربندی کند و بر روی آن دیوارهای مستحکم بنا کند اما وقتی دست به کار میشوند و به عمق زمین ورود میکنند. با کمال تعجب میبینند در همان عمقی که قرار بود آنها در آنجا آرماتور ببندند، آرماتوربندی شده و آماده است. تعجب میکنند که چطور اینجا آرماتوربندی شده سؤال میکنند که در پاسخ میگویند: قرار بود کسی که این حوض را ساخته، طرحی را اجرا کند و براساس آن طرح، زمین را میکند و در عمق زمین، آرماتوربندی میکند اما بعد پشیمان میشود و آنجا را پر میکند و طرحاش را تغییر میدهد و در حقیقت این معنا به ذهن آمد که این مکان از قبل برای شهدا آماده شده بود تا در چنین روزی بقعهای برای آنها ساخته شود.
دوستان عزیزازشهدای صدا وسیما که را میشناسید؟نام ببرید..... موفق باشید
|