رد خونِ دست ساقی هنوزم رو لب مشکه
گریه های مشکِ پاره شبیه بارون اشکه
شونۀ زخمی نخلی شده تکیه گاه سقا
محو خیمۀ رُبابه آخرین نگاه سقا
جای بوسۀ علی رو همۀ تیرا شمردن
آبروی پهلوون رو کنار القمه بردن
کنار خیمۀ سقا طفلکی نشسته بی تاب
میگه بچه ها بیایید عمو الآن میاره آب
یکی داره میاد از دور شب آرزو سر آمد
نگاشون چه نا امیده بابا دست بر کمر اومد
حالا که تو خیمه هامون ما دیگه عمو نداریم
کاش میشد روی دستاش چند تا شاخه گل بذاریم
سلام بر حسین(ع) و تمام شهدای کربلا
خدا قسمت همۀ ما بکند زیارت کربلا را.
التماس دعا